این فرقه ضاله و تروریست با جعل واقعیات، خود را 60 ساله معرفی کرده و بمناسبت سالگرد تاسیس خود مقاله بلند بالایی در رسانه های خود منتشر کرده که انسان از خواندن دروغ های آن دچار حالتی میشود که شبیه اش فقط ممکن است در عالم خواب بسراغش بیآید و گرنه درعالم بیداری وحالت طبیعی زندگی انسانی چنین چیزی را تجربه نمیکند!
اول اینکه گروه حنیف نژاد – سعیدمحسن و نیک بین در سال 1344 و آنهم بخاطر مسائل مطالعاتی بوجود آمده و نامی نداشت تا به سال 1351 رسید و بر اثر نفوذ تمام قد ساواک در این تشکیلات بی نام در شهریور همانسال و بدون اینکه دست به کاری زده باشد، تمامی رهبران این گروه بی نام و نشان همراه امکانات مطبوعاتی و تسلیحاتی که جمع کرده بودند ، به دام افتادند و ماهها بعد از اعدام افراد مهم، این جریان به دو طیف تقسیم شدند. جریان مارکسیست به رهبری تقی شهرام و ظاهراً اسلام گرا به رهبری مسعود رجوی و با عنوان جنبش ملی مجاهدین. بدین ترتیب تاریخ تشکیل شان را 7 سال به جلو رانده و نشان دادند که زمینه های دروغگویی آشکار، لاف زنی و انحصار طلبی در بین بقایای این گروه وجود دارد که میتواند درآینده به جنبش استقلال طلبانه ایران ضربه زده و اتفاقا یا طبیعتا اینگونه هم شد!
مجاهدین رجوی در این باره نظریه تکاملی نسبتا جهانشمولی را مطرح کرده اند و بلافاصله اعلام نموده اند که این تکامل مطرح شده شامل آنها نمیشود!!
مجاهدین رجوی دراین تاریخ سازی قلابی برای خود گفته اند که :
“سازمان مجاهدین خلق ایران در آستانهٔ شصتسالگی خود، از نادر سازمانها و احزاب انقلابی است که توانسته در رویارویی نفسگیر با دو دیکتاتوری مهیب تاریخ معاصر ایران همچنان در نوک پیکان بردار تکامل اجتماعی قرار داشته باشد” .
که صد البته نشان نداده اند که رمز این بقای پوشالی چه بوده و کدام سازمان یا سازمان های دیگر هم شبیه نوادری مثل مجاهدین بوده و هستند وچه کاری کرده ند که درنوک پیکان بردار تکامل اجتماعی قرار گرفته اند که ما بعنوان اکثریت مردم ایران اثری از این نوادر و نقش آنها در نوک تکامل اجتماعی ایران ندیده ایم و مجاهدین اقلا نمونه بارزی از این تکامل را ذکر نکرده اند و درک اینجانب این است که نخواهند ونتوانند خواست این کار را انجام بدهند و اساسا تمشیت امور مجاهدین با گنده گویی های این چنینی انجام میگیرد و در ته ماجرا، علامتی از راستگویی و بیان حقایق نیست!
و یا مدعی شده اند که بنیانگذاران مجاهدین کسانی نبودند که سازمان مجاهدین را برای دستیابی به اغراض شخصی یا رسیدن به منصب، مقام و حکومت بنیان گذاشته باشند.
اگر اینطور است ومن شخصا هم تمایل به این وضع دارم، پس مسعود و زیردستانش با انجام جاسوسی ها، ترورها و ترویج کیش شخصیت، بر ضد راه بنیانگذاران خود حرکت کرده و به آرمان آنها خیانت کرده اند و این خیلی زشت است که بخواهند از نام آنها بهره برداری کنند!
به عبارت دیگر، هیچ افتخاری از بنیانگذاران طرفدار استقلال کشور، به مجاهدک های فعلی نمی رسد و این دسته حق ندارند که از آنها در توجیه بدنامی های بی حد و حصر خود سوء استفاده کنند!
وبدتر اینکه، وابستگان رجوی دراین بیانیه 5 صفحه ای خود، از شنیع ترین کار مسعود و مریم که مایه ننگ هر ایرانی است، دفاع کرده و گفته اند که مجاهدین در فرهنگ درون تشکیلاتی خود، به انقلاب ایدئولوژیک “سرچشمهٔ داراییها و توانمندیهای مجاهدین” میگویند.
یعنی مجاهدین به جنایات خود درشکل برهم زدن اساس خانواده ها ، طلاق اجباری و تصاحب هزاران زن بدست مسعود رجوی مفتخرند واین بزرگ ترین مایه افتخار آنهاست و آنگاه شما چه فکر میکنید خواننده محترم؟
سرمایه دیگر باند رجوی این است که مدام تبلیغ میکند انشعابی در تشکیلات او بوجود نیآمده و این نشان برتری او به سایر تشکیلات میباشد!
اگر از انشعاب بی نظیری که در سال 1354 در این سازمان رخ داد صرفنظر کنیم، براحتی میتوان از این باند دروغگو بپرسیم که جدایی های صورت گرفته در تشکیلات شما عظیم تر از هرانشعابی نبوده که در احزاب دیگر رخ داده است؟
جدایی هایی که از هر انشعاب مفروض عظیم تر و ویرانگر بوده است!
با این حال اگر فکر میکنید که بازهم میزان این جدائی ها کم بوده، باید ازعدم آزادی ابراز عقیده در سازمان هم ذکری به میان آورد که طبیعتا مانع انشعات بیشتر از این بوده است!
در حریم فضای امنیتی صدام و یا در آلبانی که آمریکا واسرائیل و….، تصمیم گیرنده اصلی آن کشور هستند، انشعاب به این راحتی نیست و اساسا آزادی نشر بیان و نظر وجود ندارد تا انشعابیون بتوانند چهره ای نشان دهند و با این وضع این قبیل افراد منتظر فرصت مناسبی خواهند بود و آنگاه خواهیم دید که چه انشعابات ویران کننده ای چهره خواهد نمود!
رضا اکبری نسب