مسئول انجمن نجات گیلان در ادامه دیدار با اعضای جداشده از فرقه مجاهدین خلق، روز دوشنبه ۱۲ شهریورماه ۱۴۰۳با غلامرضا زرهپوش نجات یافته از فرقه رجوی در دفتر انجمن نجات گیلان دیدار و گفتگو کرد.
غلامرضا زرهپوش متولد ۱۳۴۴ اهل استان گیلان – رشت با سابقه ۴ سال حضور اجباری در مناسبات فرقه ای رجوی ، متعاقب یک کارزار نارضایتی توانست در کش و قوس و سختیهای فراوان خودش را نجات بدهد و در کشور خود در کنار خانواده به آرامش برسد.
نجات یافته غلامرضا زرهپوش در دیدار صمیمانه خود با مسئول انجمن نجات گیلان شرح ماجرا را اینگونه توضیح داد:
” سال ۱۳۶۶ در منطقه حاج عمران در اثر یک اتفاق ناخواسته به اسارت نیروهای مجاهدین خلق در آمدم و به پشت صحنه انتقال یافتم. در آن مقطع در یک شرایط بحرانی قرار داشتم چون اصلا اسم مجاهدین خلق را نشنیده بودم و هیچگونه آشنایی با آنها نداشتم. لذا همان روز اول درخواست بازگشت به ایران را دادم و گفتم خانواده ام چشم انتظار من هستند که با تمسخر پاسخ دادند عجالتا مهمان ما خواهی بود و دیگر از خانواده خبری نیست و هرچه هست مبارزه خواهد بود!”
غلامرضا زرهپوش در تشریح اوضاع بهم ریخته ۴ سال حضور اجباری خود در تشکیلات مافیایی رجوی افزود:
” بنده هیچگاه عضو مجاهدین خلق نبودم و دائم از آنان فاصله می گرفتم و حتی تنفر داشتم و دارم. در مدت یاد شده در موضع کار خدماتی تاسیسات یک مقر قرارم دادند و بدین صورت خودم را مشغول میکردم و بیشتر برای پر کردن خلا ورزش میکردم.
بارها در جلسات تکی و جمعی با تحقیر آزارم میدادند که جوان هستی و انرژی خوبی برای مبارزه داری ولی کوتاهی میکنی که جواب میدادم من برای مقابله با متجاوزان صدام به جبهه آمده بودم و در حال مبارزه بودم که اسیرم کردید. الان هم درخواست بازگشت به ایران و خانواده خود را دارم که به من نیاز دارند. بدین صورت کج دار و مریز وقت میگذراندم تا اینکه در مقطع عملیات شکست خورده دروغ جاویدان بطور جدی درخواست خروج دادم و بالاخره مجبورشان کردم که در سال ۱۳۶۹ بدون هیچگونه کمک مالی مرا به کمپ رمادی بفرستند که آنجا به صلیب سرخ مراجعه کردم و برای بازگشت به کشور ثبت نام نمودم. در آن فاصله زندگی پر مشقتی داشتم ولی عشق خانواده به من انگیزه دوچندان میداد تا اینکه در ابتدای دهه هفتاد در مقطع تبادل اسیران به ایران آمدم.
الان بالغ بر ۳۰ سال است که با افتخار در کنار خانواده ام زندگی میکنم و حتی از اسم مجاهدین خلق هم تنفر دارم. با توضیحات شما تعجب کردم که هنوز تعدادی در کشور آلبانی در اسارت شان هستند. امیدوارم بزودی جدا بشوند تا نزد خانواده هایشان بروند و بفهمند زندگی آزاد چقدر لذت دارد.”
تنظیم: داریوش احمدی