در قسمت قبل، نشست های پرچم در مناسبات مجاهدین خلق را با هم مرور کردیم.
نمونه هشتم: نشست های صبر و پایداری در سال ۱۳۸۲
این نشست ها بعد از سقوط صدام و خلع سلاح و بلاتکلیفی که سازمان در آن بسر میبرد و از سوی دیگر سرازیر شدن خانواده ها به قرارگاه اشرف برای دیدار با عزیزانشان توسط رهبری سازمان ابداع گردید و رهبری سازمان از نیروها می خواست تا در چنین شرایطی که همه چیز علیه سازمان است صبر و پایداری بخرج داده و تحت تاثیر شرایط و اتفاقاتی که در ارتباط با سازمان می افتد قرار نگیرند و آیه اصبروا ان الله مع الصابرین را با فریبکاری تمام سرلوحه این بحث ها قرار میداد که هدفی جز راندن اعضای تشکیلات به تمکین بیشتر از تشکیلات و سرکوب نداشت.
رجوی حضور خانواده ها در قرارگاه اشرف را فتنه می نامید و سعی میکرد اعضای سازمان را در مقابل خانواده هایشان که با صفت دشمن از آنها یاد می کرد قرار دهد تا بدین ترتیب فاز دیگری از شقاوت و فرقه گرایی محض را در تاریخ ایران به تصویر بکشد.
نمونه نهم: نشست های واقعه ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ (تابستان ۱۳۸۲ ) تحت عنوان “شرم”:
بدنبال آزاد شدن مریم رجوی و همراهانش که در ۲۷ خرداد سال ۱۳۸۲ توسط پلیس فرانسه دستگیر شده بودند که شرح آن در فصل هفدهم و در قسمت فعالیت های جاسوسی سازمان آورده شده است، به بهای خودسوزی ۲ نفر از اعضای تشکیلات فرقه تمام شد.
مجاهدین خلق در بحث های درون تشکیلاتی آزادسازی مریم رجوی را نشانه ضعف پلیس فرانسه و قدرت تشکیلات مجاهدین خلق تلقی کردند . بدین ترتیب در شرایط سختی که سازمان در آن قرار داشت بهانه ای بود که نشان دهد که سازمان همچنان در اوج قدرت است و حضور مریم در فرانسه نیز ناشی از ضرورت مبارزه بوده و مریم نوک پیکان مبارزه سیاسی ما در صحنه بین المللی است.
دستگیری مریم رجوی هرچند به ظاهر باعث ناراحتی اعضای سازمان و نگرانی آنها از ادامه این وضعیت در قرارگاه اشرف شد ولی واقعیت امر این بود که سازمان چیزی بیشتر از اینها انتظار داشت که به محض رسیدن خبر دستگیری مریم به قرارگاه اشرف عکس العمل های شدیدتری از سوی اعضای سازمان نشان داده شود ولی هرگز این اتفاق نیفتاد.
سازمان هم خوب می دانست که علت یک چیز بیشتر نیست و آن ترک عراق توسط مریم و مسعود رجوی و تعداد زیادی از کادرهای سازمان است. اعضای سازمان هرچند در ظاهر تلاش می کردند خود را همسو با وضعیت پیش آمده نشان دهند ولی احساس درونی چیز دیگری بود . آنها احساس می کردند که از سوی سران سازمان مورد خیانت قرار گرفته اند و همین احساس باعث می شد که فضای سردی بین اعضای سازمان حاکم شود و تشکیلات نیز خیلی خوب این وضعیت را می دانست چرا که اگر دستگیری مریم نبود معلوم نبود سازمان تا کی می خواست فرار مسعود و مریم رجوی را پنهان کند.
این وضعیت ، یک بحران ایدئولوژیک – تشکیلاتی در درون سازمان ایجاد کرد. هرچند ماها که در قرارگاه اشرف بودیم از وضعیت پایگاههای خارج کشور اطلاع نداشتیم ولی با توجه به وضعیت نیروها در قرارگاه اشرف می شد وضعیت خارج را نیز حدس زد و سازمان برای حل این معضل حدود ۷ الی ۸ ماه بعد از این بحران شروع به راه اندازی سری جدیدی از نشست های ایدئولوژیکی در درون تشکیلات چه در قرارگاه اشرف و چه در فرانسه و دیگر پایگاههای سازمان در اروپا نمود.
این بار موضوع اصلی نشست دقیقاً بحث دستگیری مریم رجوی و عکس العمل درونی هر فرد در لحظه شنیدن این خبر بود که اصطلاحاً به آن “نشست های شرم” اطلاق می شد.
یعنی تشکیلات از کلیه اعضای سازمان می خواست گزارش نوشته و وضعیت خودشان و درونشان را در لحظه شنیدن این خبر بیان کنند و آیا اینکه در درونشان احساس شرم کردند که چگونه است که مریم رجوی در زندان است و آنها همچنان در تشکیلات حضور دارند بدون اینکه برایشان اتفاقی بیفتد و یا آنها کاری بکنند . بعبارت دیگر یعنی اینکه قرار است اعضای سازمان دستگیر یا زندانی و یا کشته شوند و نه مریم و اگر حال چنین است و مریم دستگیر شده است پس شما باید از زنده ماندنتان شرم کنید.
بنابراین این هم موضوعی شد تا مدتها نیروها در نشست های مختلف و با بحث های مختلف و با نوشتن گزارش و خواندن آنها در نشست ها مدت دیگری را سرگرم نگه داشته شوند که این نشست ها تا اوایل سال ۱۳۸۳ نیز ادامه داشت.
ادامه دارد.