سیده زهرا شریفی خواهر دردمند دو تن از قربانیان مجاهدین خلق ضمن روایت سرگذشت تلخ دو برادرش که در دام مجاهدین خلق گرفتار شدند، از رهبران این سازمان شکایت می کند.
خانواده شریفی از جمله خانواده هایی هستند که قربانی مطامع رجوی شدند و ضربه مهلکی از مجاهدین خلق خوردند.
سید حسن و سید اسماعیل شریفی در سنین جوانی، در حالی که در رفاه و آسایش متاهل بودند و در کنار همسر و والدین و خواهرشان زندگی می کردند در سال 1376 به قصد مهاجرت به اروپا و با هدف کسب کار و در آمد بالاتر راهی می شوند، غافل از آنکه تمام سرمایه عمر و جوانی و سلامت جسم و روحشان در این مسیر از دست می رود.
این دو برادر که همچون هزاران جوان بیگناه دیگر به دام آدم ربایان فرقه گرفتار شده بودند، یکی بعد از 4 سال و دیگری بعد از 6 سال به نزد خانواده باز می گردند. اما با روحی نابود شده و جسمی علیل! سید حسن زمانی که باز می گردد تمام تنش سوزانده شده بوده است.
در طول این مدت، پدر خانواده از غم دوری دو فرزندش از دنیا رفته بود و خواهر و مادر همچنان چشم انتظار عزیزان شان بودند. سال 1382، فرقه حسن شریفی را که حالا مشکلات روحی و روانی زیادی پیدا کرده بوده به لب مرز ایران و عراق می برند و آنجا رها می کنند. سید حسن به کمک مرزبانان راهی شهر و دیارش می شود و به خانواده می پیوندد. فشارهای فرقه ای روح او را آن قدر بیمار کرده بود که هیچ گاه به حالت طبیعی بازنگشت و سرانجام خانواده مجبور شدند او را در بخش روانی بیمارستان بستری کنند.
دو سال بعد سید اسماعیل هم به همین شکل در مرز رها می شود و به خانه بازمی گردد. فشارهای فرقه او را هم تا مرز افسردگی شدید برده بود که در نهایت تاب نیاورد و دست به خودکشی زد.
سیده زهرا شریفی، تنها خواهر آنها که غم سنگین سرگذشت تلخ دو برادرش را به دوش می کشد با بغضی در گلو شرح ماجرا را روایت می کند. او همچنین می گوید:” با تمام قوا ازرجویها شکایت دارم وتا به آخرپایش هستم چون که دو برادرم وخانواده ام از قربانیان مجسم رجویها هستیم و هنوز که هنوز است داریم چوبش را میخوریم و قیمت سنگین میدهیم.”