در قسمت قبل درباره زندان فضیلیه و انتقال من و تعدادی دیگر از اعضای ناراضی به آنجا توضیحاتی ارائه دادم. این زندان از مخوف ترین زندان ها است که فاقد هر گونه امکانات رفاهی و بهداشتی و غذایی بود. این زندان برای آدم های عادی یک بازداشتگاه موقت و چند روزه بود ولی برای ما که از طرف سازمان به این زندان فرستاده شده بودیم و طبق سفارشات ویژه ای که فرقه ضد بشری رجوی به مأموران عراقی کرده بود، برای ما یک زندان دائم محسوب می شد.
چند نکته درباره تبادل اسرای جنگی میان ایران و عراق بعد از امضای توافق نامه
زمانی که بین دو کشور ایران و عراق موافقت شد که اسرای زمان جنگ را تبادل کنند ، تعداد اسرای ایرانی در عراق در مقابل اسرای عراقی در ایران ناچیز بودند به همین خاطر صدام از نیروهای سازمان خود فروخته کمک گرفت و در تمامی مرزهای همجوار عراق از آب های خوزستان تا مناطق مرزی کردستان از منطقه مرزی افراد دامدار و کشاورز و افرادی که ضایعات زمان جنگ جمع می کردند دستگیر ( آدم ربایی ) می کردند و به زندان ابوغریب انتقال می دادند تا در مقابل اسرای جنگی به ایران تحویل دهند.
حتی تعداد زیادی لنجی از دریا ربودند ، افرادی که ماهیگیر بودند یا قصد سفر به کویت داشتند و همچنین افرادی که به قصد زیارت از مرز عبور کرده بودند در دادگاه محاکمه و بعنوان تجاوز حدود محکوم می شدند با اسرای ایرانی تبادل شدند.
مسعود رجوی که دم از خلق قهرمان ایران می زد با تمام بی شرمی و پلشتی تا کجا پیش رفت که حتی به کشاورز و دامدار هم رحم نکرد و شد غلام حلقه به گوش صاحب خانه!
کار رجوی به جایی رسید که مخالفین خود را که نتوانست با زندان و شکنجه و هر مکر و حیله ای وادار به ماندن کند، دسته دسته به صدام حسین تحویل داد و در زندان ابوغریب زندانی کرد.
مراد زارعی