حمید محمد آتابای که در حین گردش آخر هفته، علیرضا شکری را به همراه همسرش لیری عباسی می بیند از آنها درباره وضعیت زندگی شان سوال می کند و این که احساس شان چگونه است.
شکری درباره احساسش از زندگی کنونی اش می گوید که زندگی راحت و بدون دغدغه و نگرانی را سپری می کند.
نگاه های پر از محبت شکری به همسرش و در آغوش کشیدن عاشقانه گاه به گاهش در حین گفتگو با آتابای اما شاید گویاتر از کلامش باشد. این نگاه ها خبر از آرامش و صفا و صمیمیت و شیرینی می دهد که در زندگی شان جاری و ساری است.
چیزی که غلامرضا شکری و همسرش هر دو به آن اذعان دارند و قدرش را می دانند.
شکری می گوید: ما بهترین زندگی را داریم. زندگی راحتی دارم. آن قدر راحتم که حد و حساب ندارد.
لیری عباسی هم با تأیید گفته های همسرش می گوید: ما خیلی راحتیم و زندگی خیلی خوبی داریم و در زندگی مان هیچ مشکلی نداریم.
شکری سالهای زیادی را در مناسبات بسته سازمان مجاهدین خلق سپری کرد و در نهایت در آلبانی فرصت یافت تا از اردوگاه فرقه خارج شود و به دنیای آزاد قدم بگذارد.
عضو رهایی یافته از تشکیلات مجاهدین خلق همه آنچه سازمان درباره زندگی خارج از مناسبات فرقه به اعضا می گوید را دروغ محض می داند چرا که خود همه چیز را تجربه کرده و به حقایق دست یافته است.