نجات در هفته ای که گذشت – قسمت 163

مروری بر مطالب 14 الی 19 مهرماه 1403 درج شده در سایت نجات

*شنبه 14 مهر

در روز شنبه جمعاً 9 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

میزگرد انجمن نجات آلبانی درباره انقلاب ایدئولوژیک اجباری

برخی اعضای پیشین سازمان مجاهدین خلق که از اعضای کنونی انجمن نجات آلبانی هستند در سلسله گفتگوهایی که در روزهای آغازین مهرماه انجام دادند، از سرکوب و خفقانی که پس از انقلاب موسوم به ایدئولوژیک در تشکیلات مجاهدین خلق رخ داد، سخن می ‌گویند.
… بیجار رحیمی در طول دوران اسارتش در تشکیلات، پدر، مادر و برادرانش را از دست داد اما تشکیلات رجوی هرگز به او خبر نداد. به گفته او سران مجاهدین خلق در حذف عاطفه از مناسباتشان چنان موفق بودند که هنگامی که خانواده‌ها برای درخواست ملاقات در مقابل کمپ اشرف حضور می‌یافتند، اعضا آن ها را با سنگ هدف قرار می‌دادند.
به شهادت دامرودی رجوی می‌ گفت خانواده خوب و بد نداریم. او خانواده‌ ها را با الفاظ بد خطاب قرار می ‌داد. نشست های هر روزه برای اعضا برگزار می ‌شد که خانواده را از ذهن شان پاک کنند و حتی آن ها را دشمن بدارند تا آنچه باقی می ‌ماند متعلق به رجوی ها باشد. بیجار رحیمی به خاطر می آورد که این گزاره رسمی تشکیلات بود: “نفس تو مال مریم رجوی است و جان تو متعلق به مسعود رجوی است.”

وقت آن رسیده که مجاهدین خلق دادگاه رسیدگی به اتهامات سران را جدی بگیرد

… بعد از گذشت بیست جلسه از این دادگاه بخش رسانه ای مجاهدین خلق از همان ساعات اولیه شروع دادگاه به انتشار مطالب دادگاه و اظهارات شهود می پردازد و مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. آن ها به عینه با توجه به تعداد زیاد شهود که عمدتاً از اعضای سابق مجاهدین خلق هستند و بیان مستندات غیرقابل انکار به مثابه اثبات یک جریان تروریستی که طی این سالیان به نقض مستمر شهروندی اعضا پرداخته و استفاده از اهرم خشونت و عملیات تروریستی در یافته اند که ادامه این روند می تواند تاثیرات جدی روی مناسبات کشورهای اروپایی با آن ها بگذارد و موضوع استرداد را جدی تر سازد.
رهبران مجاهدین خلق همچنین در جریان روند دادگاه تلاش نموده اند که اعضای درون مناسبات را از واقعیت های دادگاه بی خبر نگه دارند. رهبران مجاهدین خلق که طی سال ها تبلیغ می کردند در صورت بازگشت اعضا به ایران، آن ها تحت برخورد محاکم قضایی قرار گرفته و اعدام خواهند شد، وقتی از قول رئیس دادگاه گفته شده که به جز 104 نفر متهم دیگر اعضا بخشوده شده و در صورت بازگشت به ایران تحت تعقیب قرار نگرفته و آغوش خانواده هایشان به روی آن ها باز خواهد بود، دروغشان برای اعضا آشکار خواهد شد و در صورتی که اعضا در جریان مباحثات دادگاه قرار گیرند، بی شک بر تعداد اعضای خواهان بازگشت اضافه خواهد شد.

پایان مصونیت رهبران سازمان و زمان صدور احکام بازداشت بین المللی

… احکام آتی دادگاه شعبه بین الملل تهران برای 104 نفر از سردمداران این سازمان، می تواند راه استرداد جنایتکاران را فراهم کند و از خلأهای قانونی این امر می کاهد. صدور احکام بازداشت بین المللی از منظر حقوق بین الملل، راه را بر جنایات تروریستی این گروه خواهد بست و کشورهای میزبان را ملزم خواهد کرد که تن به استرداد جنایتکاران این سازمان بدهند.
هر چقدر در جلسات دلاری مریم رجوی، سیاستمداران از دور خارج شده و بازنشستگان تاریخ مصرف تمام شده، تلاش می کنند تا چهره خون آلود رجوی ها را تطهیر کنند، اما نمی دانند که بیشتر خود را رسوا می کنند. اکثر چهره های سیاسی و فعالین حقوق بشر معتقدند که :
“طنز تلخ این است که سران این گروه جانی و خطرناک چهره حقوق‌بشری به خود گرفته و خود را حامی حقوق‌ بشر معرفی می ‌کنند و به جای این‌ که در مقام متهم و پاسخگو قرار داده شوند، با فریب افرادی مثل آقای رحمان، مظلوم ‌نمایی می ‌کنند.”
قانون و دادگاه، تنها مسیری است که دولت های میزبان تروریست ها را مجبور خواهد ساخت که بازی های سیاسی را کنار گذاشته و پاسخگو باشند….

*یکشنبه 15 مهر

8 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

سندروم فرار به جلوی مجاهدین خلق این بار کار دست آن ها داد

در مواجهه با حقایق دادگاه

… زهرا مریخی گفت: همه موارد و جنایاتی که علیه مجاهدین خلق در دادگاه مطرح گردیده بی وقفه توسط این فرقه انجام شده و پس از آن نیز به صورت صد برابر نسبت به انجام این جنایات تردید نخواهند کرد. ملیجک دربار رجوی با علم بر آثار و تبعات قانونی آن عامدانه اقدام به اقرار کرده است تا از یک واقعیت دیگر فرار کند، زیرا به خوبی می داند که:
در امور کیفری اقرار یکی از مستند ترین دلایل برای اثبات جرم است، دلیل آن هم این است که هیچ انسانی بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشد، اعتراف به جرم و مجازات شدن نمی کند. مطابق ماده 64 قانون مجازات اسلامی: اقرار عبارت است از اخبار شخص به ارتکاب جرم از جانب خود.
خانم زهرا مریخی احتمالاً در بیانات خود اظهاری یا در فضا سیر می کردند و یا عامدانه اقدام به اقرار جنایت علیه بشریت به نمایندگی از سرکردگان مجاهدین خلق در قالب جانشین مریم قجر کرده است. از دید قانون در علم جزا و آیین دادرسی کیفری اظهارات وی اقرار صریح متهم محسوب و تبعات خود را در پی خواهد داشت و این موضوعی نبوده که سران فرقه از آن ناآگاه باشند. ولی سؤال مهمی که به ذهن خطور می کند آن است که چرا عوامل رجوی تا به حال علی رغم اقرار به جنایت و ترور در دهه 60 در داخل کشور حاضر نشدند در خصوص ارتکاب جنایت علیه اعضای خودشان سخنی حتی در حد یک کلمه بر زبان بیاورند؟!…

زوج رجوی با نقاب صلح طلبانه و طینت جنگ افروزانه

… وقایع لبنان و شایعه ترور رهبران مقاومت، دیو خفته را از تابوت پوسیده اش بیرون کشیده تا از یکسو جوانان ایرانی را با استناد به آیات قرآن به جنگ و آشوبگری ترغیب نماید و از سوی دیگر، مجاهدین را مثل چهل سال گذشته به امید سرنگونی خیالی، حفظ و ترغیب به آرامش کند. در این میان، مریم رجوی هم بیکار نیست و ضمن دلارپاشی بین لابی های غربی اش، برای مقامات دست چندم پارلمانی جلسات متعدد حقوق بشری برگزار می کند تا هم تسلی خاطر اعضای درهم شکسته مجاهدین در آلبانی باشد و هم دولت های غربی را به جنگ با ایران ترغیب نماید.
… در اروپا نیز خوی جنگ افروزانه مریم رجوی مدام شعله می کشد و مهم ترین فعالیت او در تمام سال های گذشته، تشویق غربی ها برای حمله به ایران و مسلح کردن مجاهدین بوده است. به همین خاطر امروز نیز این زوج جنگ افروز، به جای محکوم کردن جنایات عظیم صهیونیست ها و نسل کشی 42 هزار زن و کودک فلسطینی و لبنانی، ایران را هدف قرار داده اند و صلح جهانی و منطقه ای را در حمله به ایران و سرنگونی جمهوری اسلامی جلوه می دهند. کسانی که با خلق و خوی رهبری مجاهدین آشنایی ندارند، باید بدانند که آن ها هیچ گونه نسبتی با صلح و آرامش ندارند و حیات آن ها بدون جنگ ممکن نیست و شعارهای صلح جویانه آن ها، فقط برای ایجاد جنگ و خونریزی است.

انقلاب ایدئولوژیک، شروع طلاق ها و ممنوع شدن ازدواج در مجاهدین خلق – قسمت اول

رجوی می گفت خانواده کانون فساد است!

… حرف اصلی این بود که هر عضو اعم از زن و مرد باید هر زن و مردی که در زندگی یا ذهن خود دارد را “طلاق” بدهد. “حائل” مانع یگانگی نیروهای مجاهدین با رهبر عقیدتی شان (رجوی) می شود. هیچ فردی نباید ذره ای از انرژی یک مجاهد که تماماً متعلق به رهبر عقیدتی است را به خود جلب یا جذب کند. هیچ مجاهدی نیز اجازه ندارد ذره ای از انرژی خود را به کس دیگری مشغول کند. در این صورت است که لیاقت ذوب شدن در رهبری را پیدا می کند و با آزاد شدن تمام انرژی های مجاهدین که آن ها را صد برابر قبل قوی تر می نماید، مسأله سرنگونی تضمین می یابد. رجوی می گفت: “انقلاب (طلاق) لازمه و ضرروت سرنگونی است.”
شاخص عبور افراد از بحث و تایید شدن انقلاب شان، عبور از طلاق، چه به صورت عملی برای متاهلین و چه به صورت ذهنی برای مجردها بود. درباره افراد مجرد گفته می شد اگر چه ازدواج نکردید اما شما در ذهن تان کسی را داشتید که تمایل تان به ازدواج با او بود و باید او را در ذهن تان طلاق بدهید. در واقع رجوی با مغزشویی های مستمر ابتدا در نیروهای مجاهدین این احساس را ایجاد نمود که آن ها عامل شکست عملیات فروغ (مرصاد) بودند. در نتیجه اعضا از این بابت احساس گناه می کردند….

بررسی اجمالی ترس رجوی از جدا شده ها – قسمت اول

… در سال 44 سه تن از افرادی که فکر می کردند مبارزات سیاسی راه به جایی نمی برد تشکیل سازمان مجاهدین خلق را دادند و با تفکر مبارزه مسلحانه کار را به پیش بردند. برای این کار لازم بود که ابتدا ایدئولوژی لازم را برای فریب افرادی که زمینه مخالفت با شاه را دارند، تهیه کنند. چون اعتقاد داشتند کار به بن بست رسیده و باید مانند کشورهای دیگر دست به سلاح برد و حکومت آن زمان را سرنگون کرد.
اولین اقدام سران سازمان مجاهدین در آن موقع جدا کردن افراد از خانواده بود و به همین خاطر افراد را وارد خانه های تیمی کردند تا نظارت و کنترل بیشتری بر همه جنبه های زندگی افراد داشته باشند.
… در این گونه سازمان ها چون نفرات از جامعه قطع می شوند قدرت درک و شعور انقلابی و تحلیل شرایط جامعه را از دست می دهند. حتی در زمان شاه شاهد درگیری و حذف فیزیکی و انشعاب در این گونه سازمان ها بودیم.
… در این گونه سازمان ها نفراتی که کشته می شوند، افرادی مهم و مبارز جلوه داده شوند. این در حالی است که اکنون بعد از افشاگری نفرات جدا شده درک می کنیم همه این تعریف کردن ها دروغی بیش نبوده است….

*دوشنبه 16 مهر

در این روز کلاً 5 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

سوز و گداز مجاهدین خلق از افشای همکاری اطلاعاتی و جاسوسی برای اسرائیل

… رهبران مجاهدین خلق در این مخاصمات با موضعگیری های خود و ابراز حمایت از ترور رهبران حماس و حزب الله و تهدید اسرائیل مبنی بر حمله به تاسیسات نفتی و مراکز اقتصادی ایران، غیر مستقیم جانب اسرائیل را گرفته و از خوشحالی درپوست خود نمی گنجیدند، مجبور به موضعگیری شدند.
… مسعود رجوی به صورت یک اصل بنیادین در اصول دیپلماسی خود معتقد بود که برای دسترسی به هدف و ضربه زدن به دشمن که منظورش دولت ایران بود می توان از هر شیوه ای استفاده کرد و با هر دولتی که در موضع تخاصم با جمهوری اسلامی است، اتحاد استراتژیکی برقرار نمود. در جریان یکی از نشست های عمومی در پادگان اشرف وقتی یکی از اعضا در مورد بازتاب منفی همکاری نظامی با صدام که دولت متخاصم و متجاوز از نظر مردم ایران به شمار می رفت، سؤال کرد، رجوی جواب داد: در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی کسی از ما سؤال نخواهد کرد که چگونه و با کمک و همکاری نظامی با چه دولتی سرنگون کردی؟! این شیوه را در رابطه با اعضای جداشده در مقاطع مختلف هم به کار گرفت….

واکنش ها به اظهارات ادی راما در همایشی در نیویورک

… سازمان مجاهدین خلق در منعکس نمودن این خبر به طور گسترده صرفاً به بخش اول آن یعنی عدم استرداد پرداخت ولی هیچ اشاره ای به بخش دوم بیانات یعنی عدم اجازه فعالیت سیاسی نکرد. این عدم صداقت از جانب مجاهدین خلق و معدود رسانه های فارسی زبان معاند در منعکس نمودن اخبار، امر تازه ای نیست اما به هرحال برخی این طور استنباط کرده اند که گویا صرفاً بخش اول سخنان ادی راما جدی بوده و بخش دوم آنقدر جدی گرفته نشده و بیشتر به خاطر پوشاندن وجهه غیرقانونی اظهارات بخش اول تلقی گردیده است.
… جدی گرفته نشدن بخش تکمیلی بیانات نخست وزیر آلبانی از جانب مجاهدین خلق شاید بی علت هم نباشد. به هرحال آنان با وسایلی همچون شبکه تلویزیونی سیمای آزادی و ارتش سایبری، همچنان امنیت روانی ملت ایران را هدف قرار داده اند. بخش های اطلاعاتی و امنیتی و نظامی این سازمان همچنان در آلبانی و در مکانی خارج از کنترل دولت این کشور مستقر و فعال می باشند و با استفاده از اینترنت در آلبانی کانون های به قول خودشان شورشی را هدایت می نمایند. سیستم های اینترنتی دولتی در داخل ایران بارها به اذعان خود مجاهدین خلق توسط این سازمان هک شده اند و قطعاً دولت آلبانی مسئول این اقدامات خصمانه علیه کشور و ملت ایران از خاک خود می باشد….

بی ظرفیتی مسعود رجوی – قسمت اول

چرا مسعود رجوی در یک پروسه، تن به ملاقات انگشت شماری خانواده داد؟

… مسعود رجوی خام خیالانه با رؤیاهای ابلهانه ای که در سر داشت، فکر می کرد اگر راه خانواده ها را به داخل اشرف باز کند، همه به نفع او و جذب او و سازمان خواهند شد، برای همین امر هم چند هفته ای بود که اجازه ملاقات با خانواده ها را صادر کرده بود و کم کم و به صورت قطره چکانی خانواده هایی که خود را به پشت درب اشرف می رساندند، اجازه می یافتند، وارد پادگان شده و در محلی به این منظور، یکی دو روز بمانند. مسئولین سازمان هم طی این ملاقات تمام تلاش خود را می کردند که خانواده را جذب سازمان کنند و مثل یک پیک، آن ها را به داخل برگردانند و یا در همان اشرف آن ها را عضو گیری کنند، حال چرا این خط مسعود رجوی، خیلی زود سر در گل کرد، موضوعی است که به ظرفیت نداشته ی مسعود رجوی برمی گردد….

*سه شنبه 17 مهر

در این روز 9 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

انقلاب ایدئولوژیک، شروع طلاق ها و ممنوع شدن ازدواج در مجاهدین خلق – قسمت دوم

بندهای الف و ب

… رجوی برای آن که بحثِ من در آوردی و تفسیر به رای های خود از قرآن تحت عنوان “انقلاب ایدئولوژیک” را علمی جلوه دهد و برای آن که راه را برای آینده و ادامه سوء استفاده از این ترفند در هر زمان که نیاز داشت باز بگذارد، این مرحله از بحث انقلاب ایدئولوژیک یعنی مرحله طلاق را “بند الف” نامید. در بند الف افراد می بایست همسران شان، چه واقعی و چه ذهنی را طلاق بدهند. بند بعدی “بند ب” بود. در این بند افرادی که همسران شان را طلاق داده بودند می بایست برای آن که دوباره به همسرشان رجوع نکنند، همسر خود را در حریم رهبر عقیدتی (رجوی) ببینند. او حتی با وقاحت به مردان می گفت: “برای این که بتوانید از همسرتان کنده شوید، باید آن ها را در حریم من دیده و به من امضای معاصی بدهید و تصور کنید من با همسران شما مشغول معاصی هستم.” بعدها مریم رجوی عبارت “امضای معاصی” را با “امضای رهایی” عوض کرد. مریم رجوی به زنان می گفت برای آن که به شوهران خود بازگشت نداشته باشند می بایست خود را در حریم و متعلق به رجوی به عنوان رهبر عقیدتی ببینند.
… رجوی این گونه نشان می داد که با فروتنی و برای نجات اعضا حاضر به بیان “امضای معاصی” شده تا اعضا از حائلی که آن ها را به سمت دلبستگی های دنیوی برده و از مبارزه دور کرده بود کنده شوند. اما سال ها بعد با افشاگری های انجام شده توسط زنان جداشده از مجاهدین خلق درباره جلسات موسوم به “رقص رهایی” و این که رجوی در آن جلسات زنان را به صورت جمعی به عقد خود درمی آورد، مشخص گردید که رجوی دنبال هوسرانی های خود بود و هدفش از بیان “امضای معاصی” نه حرفی ذهنی برای نجات اعضا بلکه جملاتی نشأت گرفته از درون مایه پلیدش و هدفمند برای اقدامی عملی در جهت رسیدن به امیال شیطانی خودش بود.

تله وابستگی و بی کفایتی

مریم رجوی در مرحله “طلاق خود” در انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین خلق؛ خواسته‏ خود و همسرش را نه تنها از ما پنهان نکرد! بلکه آن را با صراحت و افتخار بارها تکرار نمود. او گفت که هدف نهایی انقلاب ایدئولوژیک این است که ما را به نقطه ‏ای برساند که پای خود را فراموش کرده و روی پای رهبری راه برویم، توانایی‌ ها و ابتکارات خود را کنار گذاشته و به عقل و درایت رهبری تکیه کنیم. افکار خویش را فراموش کرده و دستورات رهبری را نقطه به نقطه، به طور کامل و مطلق انجام دهیم. به زبان ساده هدف و خواسته‏ آن ها این بوده و هست که پیروان خود را به موریانه‏ هایی انسان ‌نما تبدیل کنند و رابطه‏ ای را با آنان برقرار سازند که ملکه کندو با موريانه‌ های سرباز یا کارگر دارد….

بی ظرفیتی مسعود رجوی – قسمت دوم

دیکتاتورها تحمل ابراز مینیمم احساسات خانوادگی را ندارند

… مسعود رجوی رهبر دیکتاتور مجاهدین، می خواست از این فرصت پیش آمده به نفع خود بهره برداری کند، او به مسئولین مربوطه دستور داده بود، که از هر خانواده باید یک بمب ساخت و به کشور برگرداند، برای همین هم از اولین لحظه ورود خانواده ام به سازمان، انواع و اقسام مسئولین به صورت تک تک یا جمعی با خانواده ام صحبت کرده و حتی از آن ها خواسته بودند که عکس های مریم رجوی و مسعود رجوی را با خود به ایران ببرند که مادرم قبول نکرده بود، یا ایمیل خواسته بودند که آن ها گفته بودند کار با ایمیل و … را بلد نیستیم.
حرف ها و درخواست های سازمان از خانواده ام، هیچ یک سازگاری اندکی هم با روحیات آن ها نداشت و خود برادرم می گفت که انگار این ها از وضعیت مردم ایران خبر ندارند، این ها را کسی نمی شناسد و اگر هم می شناسد، از این گروه و رهبر آن ها نفرت دارند. اما مسعود رجوی مثل دفعات قبل، این تحلیل هایش نیز با شکست مواجه شد و با “نه” بزرگ تک تک خانواده ها روبرو شد.
پس از مدت بسیار کوتاهی به دستور مستقیم مسعود رجوی، ملاقات ها کنسل شد وحتی او پا را فراتر گذاشت و دستور ننگین “سنگ باران” خانواده ها را صادر کرد….

نگاهی به تعهدهای اجباری در سازمان مجاهدین خلق

… اصل مشترکی وجود داشت و این بود که تعهدهای گرفته شده در شرایطی بود که فرد در ابتدا خود را مجرم و خائن تلقی کند و سپس در قبال آن جرم و خیانت تعهد بدهد و نتیجتاً هم سازمان را مجاز دانسته که هر طور که خواست درباره آن ها تصمیم گیری کند.
این سیاق ثابت و روش جاری فرقه بوده و هست و برای بدهکار کردن همیشگی اعضا و بستن دست و پای افراد در هر شرایطی عملی شده به گونه ای که هر عضو اگر مسأله دار شد و قصد خروج از سازمان مربوطه را داشت، آن تعهدی که داده راه بند و مانع خروجش گردد.
… صدیقه حسینی که بعدها مسئول اول فرقه شد آن موقع رئیس ستاد مرکز مربوطه بود و در جمع اعضای مرکز در مورد تعهدها گفت: همه در سازمان از بالا تا پایین موظف به ارائه تعهد مبنی بر خیانت به رهبری و تایید نفوذی رژیم هستند و اگر سازمان آن ها را حتی برای یک ساعت به ماموریت خارج از سازمان اعزام کرد و فرد لغزشی داشت و برنگشت سازمان دستش پر است و علیه آن عضو افشاگری می کند و این یک اصل و سنت در سازمان است….

شبکه های اجتماعی انجمن نجات آلبانی

*چهارشنبه 18 مهر

در این روز مجموعاً 9 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

میزگرد انجمن نجات آلبانی درباره انقلاب ایدئولوژیک اجباری

… به شهادت شکری واقعیت این بود که پس از شکست مجاهدین خلق در فروغ جاویدان که موجب کشته شدن و ریزش نیروهای بسیار شد، بحث انقلاب ایدئولوژیک در حقیقت ترفندی برای پیشگیری از دست دادن نیروهای بیشتر بود. همزمان رجوی به شدت به دنبال نیروگیری در میان اردوگاه های اسرای ایرانی در عراق و شهروندان ایرانی جویای کار در کشورهای همسایه ایران بود.
پس از عملیات مروارید در سال 1370 بار دیگر ریزش نفرات شروع شد و رجوی با خطر کمبود نیرو مواجه شد و اجرای انقلاب ایدئولوژیک ترفندی بود که با جدا کردن خانواده ‌ها، طلاق اجباری و جدا کردن فرزندان از والدین در اردوگاه اشرف موجب شد که خانواده‌ های فروپاشیده دیگر قدرتی برای اتحاد خانواده و ترک تشکیلات نداشته باشند. به گفته شکری بدین ترتیب نیروها در سازمان میخکوب شدند.
… هاجری معتقد است که علی رغم تلاش‌های رجوی برای جاانداختن انقلاب ایدئولوژیک، افراد گرفتار در تشکیلات مجاهدین خلق، چندی دیرتر یا زودتر، به محض آن که فرصتی پیدا کنند از تشکیلات جدا می‌شوند. کما این که پس از حمله آمریکا به عراق، سقوط صدام حسین و خلع سلاح تشکیلات رجوی، صدها نفر از آن جدا شدند. این روند جدایی از فرقه رجوی تا به امروز ادامه دارد….

سازمان مسعود به ته خط خیانتکاری رسیده است

… حرف ‌ها و خرافاتی که این گروه برای اعضای باقی‌ مانده‌ خود بازگو می‌ کنند، در دنیای بیرون هیچ جایگاهی ندارد. حتی در میان همان اعضای سالخورده‌ ای که سال ‌ها در چهارچوب محدود و بسته‌ این فرقه زندانی بوده ‌اند، نیز به تدریج باور به این وعده‌ های خیالی از بین رفته است. آنان دیگر نمی ‌توانند چشم و گوش بسته به تکرار این توهمات گوش دهند، چرا که واقعیت‌ های بیرون از این دنیای محدود هر روز بر آنان آشکارتر می ‌شود.
نشست‌ های پی‌درپی این گروه و تلاش‌ های بی ‌وقفه‌ رهبرانشان برای زنده نگه داشتن این نیروی کاذب، به خوبی نشاندهنده‌ آن است که آنان خود نیز به ته خط رسیده‌ اند. مسعود، که زمانی خود را رهبر بلامنازع این فرقه می‌ پنداشت، حال ناچار است از پس این جلسات و فشارها به امید تقویت روحیه‌ اعضای سالخورده ‌ی خود بازگردد. اعضایی که دیگر توان ایستادگی و مقابله با واقعیت را ندارند، هر چند که به زور تعهدنامه‌ هایی برای ادامه‌ این مسیر به اصطلاح “مبارزه” مجبور می‌ شوند.
باید به این حقیقت رسید که این فرقه دیگر توان جذب نیروهای جدید یا ایجاد تأثیرات واقعی را ندارد. تلاش‌ های آن ‌ها برای زنده نگه داشتن افکار واهی ‌شان، تنها در میان خودشان به چرخش درمی‌ آید و به تدریج حتی در آن حلقه‌ بسته نیز بی ‌اثر خواهد شد. دنیا تغییر کرده و مردم آگاه‌ تر از گذشته‌ اند. خیانت و توهمات دیگر جایی در این جهان ندارند….

فرقه رجوی اعضا را از هویت انسانی تهی می سازد

… سؤالاتی مانند این که چرا اعضا از رابطه با خانواده محرومند؟ چرا در حصار محصور و زندانی هستند؟ چرا از پایه ‌ای‌ترین حقوق انسانی محرومند؟ و … اما اعضا چگونه‌ به این محدودیت ها تن می دهند، با اين که می ‌دانند با ابزار تشکیلات سرکوب می شوند! باز هم به آن تن می دهند! جواب های بسیاری برای این سؤالات وجود دارد، اما این افراد اختیاری از خود ندارند و از هویت انسانی تهی هستند! اما چگونگی آن را شاید بتوان در شخصیت سرکرده این فرقه جستجو کرد!
ماکیاولیست یک ویژگی شخصیتی است که نشان دهنده حیله گری، توانایی دستکاری احساس و باور دیگران و مستعد به استفاده از هر وسیله لازم برای کسب قدرت است.
این روش شناخته شده ماکیاولی است، در این روش هدف وسیله را توجیه می کند! یعنی برای رسیدن به هدف، می توانیم هر گونه ابزار و وسیله را به کار ببریم!
… ماکیاولی در فصل سوم کتاب “شهریار” می گوید: هر کس مسبب قدرت، عظمت و بزرگی دیگری شود، کار خود را ساخته و باید آن را تمام شده دانست. بدین صورت اعضای فرقه را هم باید تمام شده دانست! گرچه ممکن است خود خبر نداشته باشند! زیرا تحت مغزشویی مسخ شده و از هویت انسانی تهی هستند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا