اعضای رهایی یافته از تشکیلات مجاهدین خلق در آلبانی، خانواده ای بزرگ و صمیمی به نام انجمن نجات آلبانی را تشکیل داده اند و در کنار هم تلخ و شیرین زندگی را سپری می کنند.
تلخ و شیرین نه از آن نوع که در کمپ های بسته مجاهدین خلق سپری کرده اند، از آن نوع که همه انسان های معمولی در طول زندگی کم و بیش تجربه می کنند. تک تک این افراد، سرگذشت های سخت و غمباری را در مناسبات مجاهدین خلق از سر گذرانده اند اما در نهایت در نقطه ای توانسته اند توان و عزم و ارده شان را جمع کنند و خود را از بند رجوی ها برهانند.
گرچه هنوز هم دور از خانواده هایشان هستند، اما حالا دوستان همدلی دارند که زندگی را برایشان شیرین کرده اند. حالا هر زمان که بخواهند با اعضای خانواده شان، با پدر و مادر و خواهر و برادرشان – اگر در قید حیات باشند گفتگو می کنند و دلتنگی شان را کم می کنند.
حالا به دور از قیدهای تشکیلاتی، هر یکشنبه صمیمانه دور هم جمع می شوند، می گویند و می خندند و تفریح می کنند. حالا نگران این نیستند که کسی گزارششان را بدهد که چرا ارتباط صمیمانه برقرار کرده اند و یا به قول سازمان، “محفل” زده اند. به راحتی از احساسات شان صحبت می کنند و نگران نیستند حرف هایشان بشود آتو در دست فرماندهان.
این اعضای رهایی یافته از چنگال رجوی، همچنان یک دغدغه بزرگ دارند: از ته دل آرزو دارند تا دوستان شان که همچنان در اسارت فرقه به سر می برند هم، این لحظات دلچسب را تجربه کنند و یک بار دیگر زندگی را زندگی کنند.
یکشنبه گذشته خلیل انصاریان، دوستانش را مهمان کرد و میزی از غذاهای جنوبی چید تا خاطره دلنشین دیگری در کنار دیگر اعضای انجمن نجات آلبانی در اذهان شان ثبت شود. گر چه این دور همی ها هر هفته تکرار می شود، اما هنوز هم برایشان تازگی دارد و قدر لحظه لحظه اش را خوب می دانند، چرا که سالها و بلکه دهه ها در مناسبات مجاهدین خلق از همین دور همی های ساده و بی حاشیه محروم بوده اند.
خلیل انصاریان در حال آماده سازی غذای جنوبی:
صحبت های بیجار رحیمی:
صحبت های علی زمانی:
صحبت های علی مرادی:
صحبت های علی محمد رحیمی: