نجات در هفته ای که گذشت – قسمت 165

مروری بر مطالب 28 مهر الی 3 آبان 1403 درج شده در سایت نجات

*شنبه 28 مهر

در روز شنبه جمعاً 7 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

26 مهر، سرآغاز تحمیل انقلاب مریم به مجاهدین – قسمت اول

پاییز 1368 فرا رسیده بود …
… ازدواج های زنجیره ای که چند ماه پس از فروغ جاویدان سرعت گرفته بود، پس از یکسال نه تنها به نتیجه مطلوب مسعود نرسید، بلکه معضل دیگری را به وجود آورد. به این شکل که بخشی از نفرات ازدواج کرده، به طور طبیعی خواهان فرزندآوری شدند و رسماً در برخی نشست ها مطرح کردند که “ما الان دیگر مشکل جنسی نداریم، اما می خواهیم بچه دار شویم.” این قضیه، زنگ خطر را برای مسعود و مریم به صدا درآورد و بشدت با آن مخالفت کردند و با این بهانه که ما در عراق و در شرایط ویژه و “نجنگ” قرار داریم و امکانات و شرایط لازم برای تشکیل خانواده فراهم نیست، ایده فرزندآوری را به کلی ردّ کردند. همین مسأله باعث شد که برخی از زن و شوهرهای جوان درخواست جدایی بدهند که خشم و ناراحتی مسعود و مریم را به دنبال داشت، چرا که آن ها تصور می کردند با ازدواج می توان کادرها را در مناسبات حفظ کرد اما اکنون متوجه می شدند که برخلاف تصورشان، بخشی از نفرات پس از ازدواج به فکر داشتن یک زندگی معمولی می افتند و دیگر طالب زندگی تشکیلاتی و پرضابطه مجاهدین نیستند. به همین خاطر، مسعود برای جلوگیری از ریزش نیرو، دست به اقدام دیگری زد تا عملاً شیرازه خانواده در مجاهدین از هم پاشیده شود. کلید این حرکت گسترده با انتخاب مریم به عنوان مسئول اول مجاهدین زده شد.

روز 26 مهر، روزی سرنوشت ساز در تاریخ ارتش رجوی بود. در این روز مسعود فرماندهان لشگرها و ستادها را در سالن کوچک ستاد خود گردآورد و با خواندن یک متن، مریم قجرعضدانلو را به عنوان مسئول اول سازمان معرفی کرد. این حکم، سرآغازی برای یک دگرگونی گسترده ایدئولوژیک در مناسبات مجاهدین بود. روز بعد از این برنامه، در همه بخش ها نشست های مجزا برگزار شد
… نشست های انقلاب از صدر مجاهدین کلید خورده بود و اینک به رده های دوم و سوم تشکیلاتی رسیده بود. گریه ها و سوزهایی که می دیدم، برآمده از رخدادی سهمگین بود که بر قلب و روح آن ها فرود می آمد. در این جلسات افراد باید به نقطه ای می رسیدند که همسر خود را «پاشنه آشیل» مبارزه قلمداد کنند و او را، مانع رهایی از قید و بندهای جنسی و جنسیتی تشخیص دهند. رسیدن به این نقطه که اصلاً ساده نبود، نقطه تحول هر فرد در انقلاب ایدئولوژیک مریم محسوب می شد. گامی سخت، سنگین و ویرانگر برای درهم ریختن بنیاد خانواده و گرفتن طلاق از همسرانی که هیچ مشکلی با هم نداشتند و همدیگر را بسیار دوست می داشتند آغاز شده بود.

انزوای عاطفی ساکنین کمپ مجاهدین خلق

… خانواده اغلب منبع اصلی حمایت عاطفی برای اکثر افراد است. برای اعضای کمپ، که در یک محیط بسته با چالش های متعددی روبرو هستند، ارتباط با عزیزانشان فرصتی ارزشمند برای یافتن آرامش و ثبات عاطفی خواهد بود. توقف این تماس ها باعث ایجاد حس شدید از دست دادن و انزوا شده و به طور قابل توجهی سلامت روان آن ها را تحت اأثیر قرار داده است. اعضای کمپ احساس می کنند که از دنیای بیرون جدا شده اند و اغلب با احساس تنهایی عمیق مواجه می شوند که آن ها را در برابر افسردگی و استرس آسیب پذیرتر می کند.
… تماس با اعضای خانواده اغلب بخشی ضروری از فرآیند توانبخشی برای افرادی است که آسیب های جدی یا چالش های زندگی را تجربه کرده اند. خانواده احساس تعلق و ثبات به فرد می دهد که برای بهبود عاطفی و روانی مهم است. ممنوعیت ملاقات با خانواده ها مانع از این روند توانبخشی شده و باعث ایجاد مشکلات روحی و روانی مداوم برای اعضای کمپ شده است. این محدودیت، رویارویی با چالش های درونی و یافتن آرامش عاطفی را برای آن ها دشوارتر می کند.
… برای اعضای کمپ، ارتباط با اعضای خانواده بخش مهمی از رفاه عاطفی و اجتماعی آن هاست و فقدان این ارتباط وضعیت کلی آن ها را بدتر کرده است.

انقلاب ایدئولوژیک، شروع طلاق ها و ممنوع شدن ازدواج در مجاهدین خلق – قسمت پایانی

رجوی با وقاحت خود را نایب امام زمان خواند

… رجوی با ترفند انقلاب طلاق و معرفی مریم به عنوان مسئول اول سازمان و معرفی خودش به عنوان رهبر عقیدتی، نه تنها همه رقیبان خود یعنی مسئولین مرد و قدیمی سازمان را کنار زد بلکه کاری کرد که ابهت و جایگاهی که آنها در ذهن نیروهای سازمان داشتند بریزد و شخصیت شان را خُرد نمود.
او همچنین با این ترفند کاری کرد که نیروهای سازمان با معرفی یک حائل مشخص (همسر واقعی برای متاهلین و برای مجردین کسی که در ذهن داشتند) خود را در شکست عملیات فروغ (مرصاد) و قفل بودن ارتش آزادیبخش در عراق به عنوان مقصر معرفی کرده و دیگر از این بابت نه تنها نمی توانستند رجوی را مورد سؤال قرار دهند بلکه خود را مدیون او بدانند زیرا به دلیل وابستگی به حائل مانع از پیشبرد خط و استراتژی و بردن او به تهران شده بودند!
… رجوی پایه ای ترین حقوق زندگی و روش های بر طرف کردن نیازهای عاطفی و غریزی را از اعضای مجاهدین خلق گرفت تا بتواند به جاه طلبی های پایان ناپذیر خود ادامه دهد. بحث های انقلاب طلاق تا اواسط مرداد سال 1369 در مجاهدین ادامه داشت و بیشتر نیروهای تا سطح عضو وارد این بحث شده بودند. با شروع بحث انقلاب طلاق، در لایه های مختلف نشست انقلاب برگزار می شد و از آن پس ملاک این که افراد خوب هستند یا نه، این بود که آیا در نشست به طرفداری از انقلاب طلاق و مریم رجوی حرف می زنند یا خیر. به افرادی که در نشست ها چاپلوسی می کردند، حتی اگر در کار اجرایی ناتوان بودند رده های بالاتری داده می شد. در نتیجه کم کم فرهنگ چاپلوسی و تملق گویی رواج یافت و بر مناسبات مجاهدین خلق کاملاً حاکم شد….

*یکشنبه 29 مهر

11 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

رو به جوانان وطنم – از سرگذشت من درس عبرت بگیرید

… این سازمان مردم فریب سال هاست که خون های بسیاری از بیگناهان را بر زمین ریخته است، سال ها اعضای خود را در زندان های انفرادی خود زندانی و شکنجه کرده اند، ای کاش با جداشدگانی از این سازمان، قبل از هر اقدامی، فقط چند دقیقه امکان صحبت داشته باشید تا ماهیت اصلی سازمان را برای شما بازگو کنند، این سازمان سال های سال از کشور عراق و حتی حین جنگ ایران و عراق، دوشادوش سربازان و نظامیان عراقی، با مردم کشور خودش در ستیز و جنگ بوده است، این خائنان به وطن، اعضای سازمان خود را که پس از مشاهده جنایات داخلی این سازمان، خواهان جدایی بودند را، ماه ها در زندان های خود در عراق محبوس و شکنجه کرده اند، بسیاری را کشته است، بسیاری وقتی به درب های بسته ی خروج از این سازمان خوردند، خودکشی کردند. ای کاش جوانان کشورمان، بیشتر این فرصت را داشتند که ماهیت این سازمان را به خوبی بشناسند، البته ما جداشدگان در انجمنی به نام “انجمن نجات” که یک سازمان مردم نهاد و NGO است گرد هم آمدیم و کار اصلی مان آگاهی رسانی به نسل جوان است….

30 مهر 1372 نماد فرقه گرایی رجوی در شورای ملی مقاومت – قسمت اول

… رجوی برای اثبات مریم رجوی حتی برای اعضای خودش یک بندی را به نام بند “ر” که جزء یکی از بندهای انقلاب بود آورده بود که همان بند ریاست جمهوری بود. رجوی می گفت ما با این بند انقلاب مریم را بیرونی کردیم و شما باید تلاش کنید تا مریم را به تهران ببرید و نباید پشت مریم را خالی کنید. رجوی همیشه با دروغ گزارش مثبت از شورا به ما می داد تا ما را قانع کند شورایی ها هم نسبت به مریم رجوی گرایش دارند. رجوی با اضافه کردن بند “ر” به عنوان یکی از بندهای انقلاب درونی و با روش کنترل ذهن افراد را همواره کنترل کرده و مانند برده از آن ها کار می کشید و به آن ها سمت و سو می داد. رجوی برای رسیدن به قدرت حاضر است به هر چیزی دست بزند و با سوءاستفاده از عواطف و احساسات اعضای خود هر ناممکنی را برای خود ممکن می کند….

مریم رجوی، رئیس‌ جمهور برگزیده یا نماینده خیانت؟

… انتخاب مریم رجوی به‌عنوان رئیس‌جمهور برگزیده، به نوعی تأکیدی بر بی ‌توجهی این فرقه به ارزش ‌های انسانی و اخلاقی است. مریم رجوی، با خیانت اخلاقی و عاطفی به همسرش مهدی ابریشمچی و با بی توجهی به ارزش ها و اعتقادات مردم ایران، به عقد مسعود رجوی درآمد.
مریم و مسعود رجوی، به راحتی در کنار صدام حسین قرار گرفتند و علیه میهن و ملت دست به سلاح بردند و از هیچ خیانت و مزدوری کوتاهی نکردند.
بعد از صدام هم، به دامان ارباب بعدی آویزان شدند و پابوس درگاهش شدند و بر طبل تحریم های ظالمانه کوبیدند. سعی کردند هیزم بر آتش جنگ بریزند و همچنان هم در تلاش هستند تا جنگی راه بیافتد و آن ها کلاهی از این نمد بدوزند و بر سر بگذارند….

برگزاری جلسات غسل هفتگی از مصادیق جنایت علیه بشریت

اعترافات اجباری درباره مسائل شخصی

… مسعود رجوی رهبر مجاهدین خلق با همدستی مریم عضدانلو در پی انقلاب ایدئولوژیکی با هدف کنترل ذهن و برده سازی چون نتواسته بودند به اهداف اصلی خود برسند. اتاق فکر رجوی به این نتیجه رسید که برای ایجاد برده داری نوین به ابزاری نیاز دارند تا به واسطه آن روح و جسم افراد را با القائات دینی و آلوده نمودن ذهن اعضا به گناه خود ساخته بیشتر و بیشتر در خود فرو ببردند تا فرد احساس گناه کرده و برای برون رفت از آن به رهبر عقیدتی که همانا مسعود رجوی بود متوسل شوند. از این رو یکی از مهم ترین دست آورد های سلسله نشست های طعمه در سال 1381 در مقر باقر زاده برگزاری جلسات اجباری غسل هفتگی بود. تمامی سطوح تشکیلاتی در درون مناسبات اعم از مرد و زن موظف و ملزم بودند فاکت های مربوط به مسائل جنسی خود که حتی در خواب و رؤیا به آن فکر کردند را در جمع های بزرگتر به عنوان رو سیاهی خود قرائت کنند. این اقدام زشت و ناپسند که دقیقاً کرامت انسانی اعضای گرفتار را هدف قرار داده است از دید حقوق داخلی، حقوق بین الملل و به ویژه قرآن و اسلام به عنوان یک اقدام ضد انسانی قلمداد گردیده و اعتراف به گناه با هدف خدشه دار کردن آبرو و کرامت انسانی را جایز نمی داند….

26 مهر، سرآغاز تحمیل انقلاب مریم به مجاهدین – قسمت اول

ازدواج های تشکیلاتی و تضاد فرزند آوری

… ازدواج های زنجیره ای که چند ماه پس از فروغ جاویدان سرعت گرفته بود، پس از یکسال نه تنها به نتیجه مطلوب مسعود نرسید، بلکه معضل دیگری را به وجود آورد. به این شکل که بخشی از نفرات ازدواج کرده، به طور طبیعی خواهان فرزندآوری شدند و رسماً در برخی نشست ها مطرح کردند که “ما الان دیگر مشکل جنسی نداریم، اما می خواهیم بچه دار شویم.” این قضیه، زنگ خطر را برای مسعود و مریم به صدا درآورد و به شدت با آن مخالفت کردند و با این بهانه که ما در عراق و در شرایط ویژه و “نجنگ” قرار داریم و امکانات و شرایط لازم برای تشکیل خانواده فراهم نیست، ایده فرزند آوری را به کلی ردّ کردند. همین مسأله باعث شد که برخی از زن و شوهرهای جوان درخواست جدایی بدهند که خشم و ناراحتی مسعود و مریم را به دنبال داشت، چرا که آن ها تصور می کردند با ازدواج می توان کادرها را در مناسبات حفظ کرد اما اکنون متوجه می شدند که برخلاف تصورشان، بخشی از نفرات پس از ازدواج به فکر داشتن یک زندگی معمولی می افتند و دیگر طالب زندگی تشکیلاتی و پرضابطه مجاهدین نیستند. به همین خاطر، مسعود برای جلوگیری از ریزش نیرو، دست به اقدام دیگری زد تا عملاً شیرازه خانواده در مجاهدین از هم پاشیده شود. کلید این حرکت گسترده با انتخاب مریم به عنوان مسئول اول مجاهدین زده شد….
… روز 26 مهر، روزی سرنوشت ساز در تاریخ ارتش رجوی بود. در این روز مسعود فرماندهان لشگرها و ستادها را در سالن کوچک ستاد خود گردآورد و با خواندن یک متن، مریم قجرعضدانلو را به عنوان مسئول اول سازمان معرفی کرد. این حکم، سرآغازی برای یک دگرگونی گسترده ایدئولوژیک در مناسبات مجاهدین بود. روز بعد از این برنامه، در همه بخش ها نشست های مجزا برگزار شد….

*دوشنبه 30 مهر

در این روز کلاً 10 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

انجمن نجات آلبانی صدای مادران سالخورده اعضای گرفتار در فرقه رجوی

… ما در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنیم. ولی هم اکنون در اشرف ۳ تعدادی انسان زندانی در کمپ مانز هستند و از تمام وسایل ارتباطی محروم هستند. سالیان دراز خانواده ‌ها در تلاش هستند فرزندان خود را ببینند ولی این گروه تروریستی اجازه نمی ‌دهد. بیش از چهار دهه است که پدران و مادران اعضای تحت اسارت فرقه مجاهدین چشمانشان به درب دوخته شده که شاید روزی عزیزشان برگردد و در حسرت شنیدن صدای آن ها لحظه شماری می کنند. چه بسیار پدران و مادرانی که آرزو به دل و در حالی که تا آخرین لحظاتی که آرام آرام چشمانشان بسته می شد، به خود امید می دادند، ولی در نهایت در فقدان دیدار جگرگوشه شان چهره در خاک سرد فرو کشیدند. و چه بسیار پدران و مادرانی که هم اکنون در بستر بیماری به امید دیدار عزیزانشان با مرگ می جنگند. در این راستا انجمن نجات آلبانی تمام تلاش خود را برای این اهداف انسان دوستانه انجام می ‌دهد که خانواده‌ ها فرزندان خود را ملاقات کنند….

مجاهدین خلق، در امتداد بی پایان مرزهای خیانت

… آنچه در این قضیه مدنظر مریم رجوی است، تلاش برای مشروعیت بخشیدن به جنایت صهیونیست ها و حتی حمله به هواپیماهای مسافربری و باربری ایرانی است. سابقه خیانت رهبر مجاهدین در کمک به دشمنان برای حمله به هواپیماهای ایرانی طولانی است و در دهه 60 نیز مسعود رجوی گرای یک هواپیمای نظامی حامل ده ها افسر ایرانی را به صدام داده بود تا در آسمان آن ها را هدف قرار دهد که این اقدام جنایتکارانه منجر به شهادت گروهی از سرداران ایرانی شد. در قضیه حمله ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایرانی نیز مجاهدین نه تنها آن را محکوم نکردند، بلکه مسعود همچنان با تمام قوا در کنار صدام ایستاده بود و به کشتار مردم ایران لبخند می زد. پیش از آن، هنگامی که موشک های صدام به ساختمان های مسکونی و مدارس ایران برخورد می کرد و زن و بچه ها را می کشت، باز هم مسعود و مریم چشم بر کشتار بسته بودند و فقط زمانی که سازمان های حقوق بشری مداخله می کردند، مسعود هم برای خالی نماندن عریضه، نامه ای پوشالی به صدام می نوشت و خواهان پایان دادن به موشکباران می شد تا مورد لعن و طعن قرار نگیرد. امروز هم مجاهدین در حال ایفای همان نقش پیشین هستند و برای مشروعیت بخشیدنِ حمله به هواپیماهای ایرانی زمینه سازی می کنند. هرچند که ایران طی دو هفته گذشته نشان داد که با صهیونیست ها هیچ گونه مماشاتی ندارد و پاسخ کوبنده ای به هرگونه تجاوز خواهد داد و مردم جهان هم مشاهده کردند که چگونه وزیر امور خارجه و رئیس مجلس ایران آشکارا به دیدار مردم مظلوم لبنان رفتند و برای آنان مواد دارویی، غذایی و بهداشتی بردند و نیازی به اختفا هم نداشتند….

افشاگری و مبارزه جداشدگان از سازمان مجاهدین خلق در آلبانی

… مهدی سلیمانی: انجمن نجات آلبانی (تیرانا) که توسط جداشدگان از مجاهدین خلق تأسیس شده، برای افشای ماهیت واقعی و خطرناک مسعود رجوی و سازمان مجاهدین، فعالیت‌ های گسترده‌ ای در نزدیکی اردوگاه اشرف ۳ انجام داده است. ما این افشاگری ‌ها را به این دلیل انجام می‌ دهیم که خودمان سال‌ ها در اشرف حضور داشته و با پوست و استخوان فضای بسته و سرکوبگرانه آن را تجربه کرده ‌ایم. از نظر من این کار نه تنها یک مسئولیت اجتماعی، بلکه یک وظیفه شخصی برای نجات دوستان و همراهان قدیمی ‌مان است که همچنان در آنجا گرفتارند. به ویژه، هدف ما کمک به خانواده ‌هایی است که سال ‌ها چشم ‌انتظار بازگشت عزیزانشان هستند.
… فعالیت های ما و بازجویی های که از طرف دولت آلبانی شدیم، ماهیت کثیف رجوی را برملا کردیم که باعث شد دولت آلبانی با هزار نفر وارد کمپ مجاهدین در مانز شود و به این دستاورد افتخار می کنم .
برای ایستادگی در برابر ظلم و ستم و مبارزه با آن، قرآن کریم آیات متعددی دارد که بر اهمیت مقاومت در برابر ستمگران تأکید می ‌کند….

*سه شنبه 1 آبان

در این روز 10 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

همین دورهمی های ساده

حسرت بزرگی که در مناسبات مجاهدین خلق داشتیم

اعضای رهایی یافته از تشکیلات مجاهدین خلق در آلبانی، خانواده ای بزرگ و صمیمی به نام انجمن نجات آلبانی را تشکیل داده اند و در کنار هم تلخ و شیرین زندگی را سپری می کنند.
… گرچه هنوز هم دور از خانواده هایشان هستند، اما حالا دوستان همدلی دارند که زندگی را برایشان شیرین کرده اند. حالا هر زمان که بخواهند با اعضای خانواده شان، با پدر و مادر و خواهر و برادرشان – اگر در قید حیات باشند گفتگو می کنند و دلتنگی شان را کم می کنند.
… این اعضای رهایی یافته از چنگال رجوی، همچنان یک دغدغه بزرگ دارند: از ته دل آرزو دارند تا دوستان شان که همچنان در اسارت فرقه به سر می برند هم، این لحظات دلچسب را تجربه کنند و یک بار دیگر زندگی را زندگی کنند….

در کنار ظالمان ایستادن هنر نیست

… ملاقات های متقابل مریم رجوی با برخی از نمایندگان دولت صهیونیستی غاصب فلسطین، امری است که قابل پنهان کردن نیست، 19 مهر 1401 ملاقات مریم رجوی با گالیت بالج سفیر اسرائیل در آلبانی و معاون او هاروت بغامیان علنی شد و اسرائیلی ها از کمپ مجاهدین در آلبانی دیدار کردند، آن ها در مورد آخرین وضعیت سازمان مردم فروش مجاهدین خلق و توسعه همکاری ها گفتگو کردند.
این علنی ترین سمت گیری و صف بندی سازمان وطن فروش مجاهدین در مقابل مردم ایران بود. از آن پس هم در انتشار اخبار جنگ غزه، هرگز اشاره به نسل کشی رژیم غاصب نکردند که روزانه ده ها و صدها قربانی از زنان و کودکان می گیرد. آموزه های موساد در دستگاه اطلاعاتی سازمان مجاهدین، همواره روش جاری شکنجه گاه های رجوی بوده است. مردم ایران هرگز فراموش نخواهند کرد که در روزهای سخت بمباران غزه و مردم فلسطین، رهبران این فرقه هرگز جمله ای در مظلومیت زنان و کودکان غزه نگفتند، همچنان که تانک های رجوی در جریان کردکشی در عراق به فرمان مسعود رجوی، به زنان و کودکان رحم نکردند. این کر هماهنگ همه ظالمانی است که برای بقای خود، از هر جنایتی فروگذار نمی کنند. همدستی فرقه جنایتکار مجاهدین با دشمنان قسم خورده ایران، موضوع تازه ‌ای نیست و این سازمان بارها دشمنی خود را با مردم ایران نشان داده که بارزترین آن همدستی با صدام، دیکتاتور معدوم عراق در جنگ هشت ساله تحمیلی است….

گزارش بیست و یکمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات مجاهدین خلق

قاضی دادگاه: هرگونه معامله اموال متعلق به اعضای سازمان مجاهدین خلق ممنوع و پیگرد قانونی دارد

… قاضی دهقانی در ابتدای جلسه دادگاه گفت: نظر به قرار تامین خواسته صادره بر اساس تقاضای وکیل شکات در خصوص مطالبه دیه و خسارات که در کیفرخواست مندرج شده است، دستور شناسایی و توقیف تمام اموال متعلق به سازمان مجاهدین خلق صادر شده و از این پس هرگونه معامله که متعلق به اموال متهمین و یا شخصیت حقوقی سازمان باشد از سوی دادگاه ممنوع بوده و موجب توقیف و پیگرد قانونی خواهد بود.
… وزیری نماینده دادستان گفت: گروهک تروریستی منافقین یک عمر از طریق سازمانی که تشکیل داده بود و بخش ‌بندی‌ هایی که انجام داده بود، جنایاتی را در جمهوری اسلامی انجام داده که ما با مباشرین برخورد می ‌کردیم. در جایی دستگاه قضایی به این نتیجه رسید که ما باید با کارخانه تروریست‌ سازی مقابله کنیم که این کارخانه تروریست‌ سازی همان سازمان تروریستی مجاهدین خلق است، تا زمانی که این سازمان پا برجا باشد تمام تلاش ‌های ما بی‌ فایده است، زیرا افرادی که این سازمان طبقه ‌بندی می ‌کند، اعضای کادر مرکزی و شورای رهبری و بخش ‌هایی که به عنوان چرخ دنده‌ های این کارخانه فعالیت می ‌کنند و خروجی آن یک فرد تروریست آموزش ‌دیده می‌ شود. باید با این چرخ‌ دنده ‌ها مقابله کنیم چرا که اگر این چرخ دنده ‌ها از کار بیافتد به قسمت تامین مالی تروریسم سازمان ضربه وارد می‌ شود.
تا وقتی که خود سازمان را هدف قرار ندادیم و تا زمانی که افراد کادر مرکزی، هسته تصمیم‌ گیر و تصمیم‌ ساز حضور دارند و جلسه تشکیل می ‌دهند و هدف مشخص می‌ کنند آموزش را به بخش مربوط ارجاع می ‌دهند و تروریست جذب و آموزش می ‌دهند، همچنین سلاح در اختیار آن ‌ها قرار می ‌دهند و در نهایت با تامین مالی و اعزام آن‌ ها به کشور مرتکب جنایات می ‌شوند، کار ما بیهوده است مانند این است که یک جسم دچار بیماری یا عفونت شده و ما برای این که التهاب ناشی از عفونت را از بین ببریم، دائم مسکن تجویز کنیم مسکن فقط التهاب را سرکوب می‌ کند و آتش زیر خاکستر است….

*چهارشنبه 2 آبان

در این روز مجموعاً 6 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

انجمن نجات روز به روز به اهداف خود نزدیک تر می شود

… از آغاز به کار انجمن نجات و تشکیل برخی دفاتر استانی، مسئولین و کارکنان انجمن با خانواده ها ارتباط برقرار نمودند و برای اکثر خانواده ها بسیار سخت و غیرقابل باور بود که این افراد خودشان از قربانیان فرقه رجوی هستند که در حال حاضر آزادانه در ایران زندگی می کنند و می گفتند مگر می شود کسی بتواند از داخل تشکیلات سازمان خارج شود و به ایران بیاید، اعدام نشود و تازه آزاد بچرخد، زندگی کند و برای سایر دوستان سابقش تلاش کند .
خانواده ها اساساً هیچ تصویر روشنی از شرایط و محل زندگی، زنده یا مرده بودن فرزندان و عزیزان خود نداشتند .
برخی فرزندان خود را مقصر می دانستند که چرا این قدر بی وفا و نمک نشناس هستند که ما را فراموش کرده اند و….غافل از این که رجوی احساس و عاطفه را در آن ها کشته بود .
به همین دلیل ارتباط اعضای انجمن نجات با خانواده ها، اعتماد سازی و فعالیت خانواده ها برای رهایی فرزندانشان بسیار بسیار سخت بود و حقیقتاً این توصیف “با سوزن کوه کندن” دقیقاً مصداق بارز انجمن نجات و البته خانواده های مرتبط می باشد….
… جهش کیفی انجمن نجات، به خصوص دفتر آلبانی را از واکنش های سازمان مجاهدین و عربده کشی ها و عصبانی های آنان می توان بهتر فهمید….

ما دیگر مبارزه مسلحانه نمی کنیم – قسمت اول

سندی انکار ناپذیر از تغییر استراتژی سازمان مردم فریب مجاهدین و شکر خوردن رجوی

آرم سازمان مجاهدین، منش و رفتار و موضعگیری های رهبران خودشیفه این سازمان، همواره سوار بر محور “مبارزه مسلحانه” بوده است، اما هرگز از این حربه در راستای آزادی مردم ایران بهره گیری نشده است، سلاح اگر در دستان کسانی باشد که مردم عادی را مورد حمله قرار دهند، در تروریست بودن این افراد هرگز نباید شک کرد، از همین روست که تقریباً اکثریت کشورهای جهان از سال 2001 سازمان مجاهدین خلق و شورای کذایی آن به نام شورای ملی مقاومت را در لیست های تروریستی خود قرار دادند و به دنبال آن محدودیت های مالی و مسدودیت های مالی گریبانگیر این سازمان شد، در واقع علت وجودی سازمان در یک کلام آزادی و دمکراسی برای مردم ایران نبوده و نیست. مسعود رجوی از همان فردای فرار از ایران، خود می دانست که در حد و اندازه یک رهبر سیاسی و عقیدتی نیست و در همین راستا و با شعارهای عوام فریبانه یک بنگاه اقتصادی را تحت لوای سازمان مجاهدین خلق و به نام ارتش آزادیبخش و شورای ملی نهادینه کرد، امپراطوری مینیاتوری مسعود رجوی در اورسوراواز فرانسه و عراق و اکنون نیز در آلبانی با همین ترفندها ادامه حیات می دهد….

نمونه هایی از سرکوب نیروهای خواهان جدایی در فرقه رجوی

در اواخر شهریور 1372 … رجوی در این نشست معرفی مریم رجوی به عنوان رئیس جمهور شورا را اعلام کرد. مدتی بعد هم وی را به فرانسه فرستاد. از این مرحله به بعد گفتار رجوی نسبت به جدایی از مجاهدین خلق و جداشدگان، کیفاً تغییر کرد و بسیار بدتر از قبل شد. پیامی هم که قبل از شروع نشست معرفی مریم به همه داده بود مبنی بر این که اگر کسی می خواهد جدا شود، قبل از ورود به نشست بگوید و در غیر این صورت بعد از نشست دیگر پذیرفته نمی شود نیز به این دلیل بود که در برخورد با اعضای خواهان جدایی و اعمال فشار برای جلوگیری از جداشدن آن ها دست بازتری داشته باشد. حالا دیگر رجوی بیش از قبل به فضاسازی علیه جداشدگان می پرداخت و مستمراً برخی از آن ها را متهم می کرد که در خدمت وزارت اطلاعات ایران هستند تا به این ترتیب ماندن در تشکیلات یا جداشدن از مجاهدین را انتخابی بین سازمان و جمهوری اسلامی قلمداد نموده و برای سرکوب و ممانعت از خروج بهانه داشته باشد. رجوی بارها در نشست هایی که در آن دوران برگزار می کرد به تهدید نیروها می پرداخت و می گفت به خاطر حضور مریم در فرانسه نمی تواند کوچک ترین خللی را از مجاهدین تحمل نماید چون هر ضربه ای قبل از همه به مریم آسیب خواهد زد. به این ترتیب رجوی آخرین گام ها را برای انجام حرکت نهایی جهت ممنوع کردن خروج از سازمان برمی داشت….

خروج از نسخه موبایل