شاید نتوانستیم آن گونه که میخواهیم زندگی کنیم، اما آن گونه که میخواستند هم زندگی نکردیم و نمردیم.
اجازه ندادیم رجوی عمر و زندگی ما را خرج امیال قدرت طلبانه ی خودش بکند. نگذاشتیم اراده خودش را به تحمیل کند. همه ما یک روزی به نقطه ای رسیدیم که اراده مان بر ترس از سختی های مسیر غالب شد. آنجا بود که نظر واقعی مان را اعلام کردیم و پای حرفمان ایستادیم و سختی های راه را به جان خریدیم. تلاش کردیم و تلاش کردیم و مداومت به خرج دادیم و در نهایت آزادی را به آغوش کشیدیم. خدایا شکرت که این توان را به ما عطا کردی.
فصل مشترک دلایل جدایی همه افراد جدا شده از تشکیلات رجوی، اختناق و دیکتاتوری وحشتناک حاکم بر مناسبات سازمان است.
کلمه مخوف، شاید معنای کامل را در برنگیرد اما تا حدی مفهوم را منتقل می کند. تشکیلات رجوی واقعاً مخوف بوده و هست. همه افرادی که وارد این تشکیلات می شوند، تحت مغزشویی سیستماتیک فرقه و در کنار آن تهدید و شکنجه و زندان و … از خود واقعی شان آنچنان دور می شوند که شاید در ابتدا باورش برایشان دشوار بوده است. در تشکیلات رجوی، تمام هست و نیست و روح و جسم و جان و رویا و خانواده، همه و همه را از فرد می گیرند.
رویاهای مسعود رجوی از دریای خون میگذرد! برخی همچون من دیر فهمیدیم زیرا مدام تحت مغزشویی قرار داشتیم! خاطرات دوستانی که در سایت انجمن نجات به اشتراک گذاشته می شود به خوبی گویای همین وضعیتی است که خدمت شما عرض میکنم، هر کدام از خاطراتی که آنان می نویسند را اگر خوانده باشید خواهید دانست که واقعیت این بود که مسعود رجوی به جز خون و خونریزی دنبال چیز دیگری نبود، او میخواست و همچنان میخواهد که با خونریزی هر چه بیشتر راه خود را باز کرده و به اهداف شوم خود برسد. و این بسیار اسفناک بوده و هست.
از آنجا که خودم آن تشکیلات لعنتی را تجربه کرده ام بخوبی حرفها و خاطرات تلخ آنان را می فهمم و میدانم که چه میگویند. زیرا تلخی آن تشکیلات جنون آفرین را چشیده ام. با همه کسانی که فریب خورده و دورانی را در آن تشکیلات سپری کرده اند و سپس از آن خارج شده اند درک مشترکی دارم. بی سبب نیست که همگی اعضای انجمن های نجات در سرتاسر ایران کسانی هستند که دورانی را در تشکیلات رجوی گذرانده اند و بخوبی میتوانند به هر کسی که جویای چگونگی اداره تشکیلات رجوی هستند بفهمانند که آن تشکیلات به جز خونریزی ، به جز خشونت و شکنجه روحی روانی هیچ حال و هوایی در سر نمی پروراند.
اگر نگاهی به وقایع بعد از سقوط دیکتاتور سابق عراق بیندازید ، بخوبی گویای همین مسئله است ، هر جایی که مسعود رجوی خواسته است اهداف خود را بر کرسی بنشاند جوی خون براه انداخته است ، زیرا یک هدف در سر می پروراند و آن مخفی کردن خود در پشت خون هایی بود که ریخته می شد، ایجاد یک فضای مظلومیت که با فریب کاری و نیرنگ و حقه بازی توام شده بود.
هر کسی که از تشکیلات نفرت انگیز رجوی جدا شده است زیر بار زورگویی ها و ظلم رجوی نرفته است، برخی در این راه جان باختند و برخی موفق به فرار شدند و برخی نیز با لجاجت و اراده های آهنین خواستار خروج از سازمان شدند و النهایه توانستند جان خود را برداشته و به دنیای آزاد پا بگذارند. آنها میخواستند زندگی کنند نه به شیوه ای که رجوی میخواست ، زیرا نمی خواستند آنطور که مسعود رجوی میخواهد بمیرند و جان خود را در مسیری بگذارند که هیچ ارزشی نداشت. این اجازه را به رجوی و رهبران سازمانش ندادند که هر آنچه که آنها میگویند انجام شود، بر علیه وضعیت موجود شوریدند و خروج کردند.
هم اینک نیز این جنگ در درون تشکیلات رجوی در جریان است، فکر نکنید که اگر اخباری از تشکیلات به بیرون درز نمیکند همه چیز در وضعیت نرمال و عادی می باشد. اتفاقا جنگی در درون تشکیلات وجود دارد که نوک کوه یخ آن هر از گاهی بیرون میزند. اگر که رجوی جسارت میداشت و میگذاشت که اخبار تشکیلاتش به بیرون درز پیدا کند از شدت وضعیت نابسامان تشکیلات رجوی حیرت زده می شد. متاسفانه بدلیل سانسور و فضای اختناق و محدودیت های شدیدی که رجوی و رهبران سازمانش ایجاد کرده اند کمتر خبری از درون تشکیلات به بیرون رخنه میکند. ولی این بدان معنا نیست که در درون تشکیلات اوضاع آرام است، برعکس اوضاع بسیار متشنج و وخیم است ولی چون افراد را در فضایی قرار داده اند که افراد احساس ترس و وحشت کنند کمتر کسی جرات میکند که دست از پا خطا کرده و جانش را بخطر بیندازد، بیشتر امید به آینده بسته اند که شاید فرجی حاصل شد و توانستند جانشان را برداشته و فرار کنند!
پس اجازه بدهید درود بفرستم بر هر آنکسی که جسارت ایستادگی در مقابل تشکیلات مخوف رجوی داشت و وضعیت موجود را برنتافت و خروج کرد. و این داستان حیرت انگیز و در عین حال وحشتناک کماکان ادامه دارد و وظیفه اولیه و مبرم هر کسی که از آن تشکیلات خروج کرده است این میباشد که همین وضعیت را افشا نموده و نسل جوانی که امکان به خطا رفتنشان زیاد میباشد را آگاه نماید.
بخشعلی علیزاده