عاطفه سبدانی با در دست داشتن نسخهای از کتاب خود که به زبان نروژی ترجمه شده است، ویدیویی از داستان غم انگیز پشت عکس روی جلد کتاب منتشر کرد:
“مادری فقیر و تنها، پناهنده در یک کشور خارجی روزی از فرزندان دلبندش عکس گرفت. بچههایی که برای زنده نگه داشتنشان، دست به هر کاری زده بود و همه چیزش را فدا کرده بود. اما اندکی بعد آنها را از دست داد. توسط یک فرقه دستکاری شستشوی مغزی شد تا فکر کند این کار برای او و همچنین برای فرزندانش بهترین است. هر روز آن دوران غم و اندوه، می شنید که بدون او وضعیت بهتری دارند.
اما حقیقت این بود که آنها در جهنم زندگی می کردند. یکی از معدود چیزهایی که پس از ربوده شدن توسط فرقه از مادرشان گرفته بودند این عکس بود.
حدود سه دهه بعد، از دختر مادر -دختر بچهای که در عکس دیده میشود- خواسته شد که کتابی بنویسد. پس از آن یک کشور خارجی اجازه میگیرد که آیا میتوانند از این عکس استفاده کنند.
دختر داخل عکس به مادر و برادرانش زنگ زد و گفت:
من میخواهم قبل از اینکه بقیه دنیا بدانند چیزی به شما نشان دهم.
کتاب ترجمه شده را به آنها نشان داد، همه لبخند زدند و مادر گفت:
نمی دانم آن روز چه چیزی به دلم نشست که تازه احساس کردم باید در میان همه سختیها از شما عکس بگیرم.
دختر میدانست و گفت:
به خاطر همین بود. اما ما آن موقع نمیدانستیم. ببین زندگی چطور شد آیا هیچ فکر میکردی عکسی که آن روز درست قبل از فاجعه گرفتی برای این بود که روزی جلد یک کتاب می شد؟”
زندگینامه عاطفه سبدانی با عنوان “دست من در من”، Min hand i min” اولین بار در تابستان 2023 به زبان سوئدی، در سوئد منتشر شد، جایی که او به عنوان یک بازمانده از مجاهدین خلق (فرقه رجوی) بزرگ شد. داستان زندگی او با استقبال گسترده جامعه سوئد مواجه شد. رسانههای سوئدی مصاحبههای گوناگونی برای شناخت بیشتر این کودک آسیب دیده از مجاهدین خلق با او انجام دادند. دو فیلم مستند نیز بر اساس زندگی عاطفه به زبان سوئدی ساخته شد.
امروز داستان حقیقت زندگی او به عنوان دختر بچه بیگناهی که توسط فرقه رجوی از مادرش جدا شد، به اروپا قاچاق شد، موجب آسیبهای روحی، جسمی و جنسی فراوانی قرار گرفت، راهش را به جامعه نروژی باز کرده است. عنوان نروژی کتاب «På egen hand» به معنای «روی پای خودم» است.
این جملات را وب سایت معرفی کتاب نروژی به نام “آرک” برای معرفی کتاب سبدانی بیان میکند:
“عاطفه دختر جوان ایرانی وقتی به همراه دو برادر کوچکش به سوئد میآیند، نه با امنیت و آزادی، بلکه با بدرفتاری و خیانت مواجه میشود.
این داستان عاطفه سبدانی ایرانی است که در پنج سالگی و به همراه دو برادر کوچکترش در حالی که پدر و مادرش در سازمان مجاهدین خلق عراق در مخالفت با رژیم ایران کار میکردند، به سوئد رفتند. این کتاب در مورد تنها بودن و تجربه خیانت از جانب بزرگسالان، والدین، والدین رضاعی و مقامات سوئدی است. او با والدین رضاعی خود که آنها نیز جزئی از مجاهدین خلق یا به قول عاطفه فرقه مجاهدین بودند، چندین نوع آزار را تجربه کرد. اما او زنده ماند.”
پاکس وب سایت دیگری برای معرفی کتاب به زبان نروژی است. در این وب سایت نیز کتاب عاطفه سبدانی چنین معرفی شده است:
“دختر بچه ای به مادرش می چسبد، اما از آغوش مادرش جدا می شود. سپس، دختر در اتوبوسی مینشیند که در امتداد جادههای غبارآلود به سمت مقصدی نامعلوم حرکت میکند. او برادران کوچکش را در آغوش گرفته و با آخرین حرف مادرش به آنها دلداری می دهد: به زودی دوباره همدیگر را خواهیم دید.
عاطفه پنج ساله است که او و برادرانش به صورت قاچاق به اروپا منتقل میشوند. والدینش سربازان جنبش مقاومت ایران هستند و در اردوگاه نظامی سازمان باقی میمانند. در یک لحظه، این دختر پنج ساله مادر برادرانش میشود.
“روی پای خودم” داستانی است در مورد بزرگ شدن کسی که جز خودش نمیتواند به کسی اعتماد کند، درباره سوء استفاده و نادیده گرفته شدن، و درباره جامعهای که بارها و بارها کودک آسیب پذیر را انکار میکند. اما همچنین داستانی است درباره اراده تسلیم ناپذیر برای زندگی، درباره شجاعت و در نهایت رهایی.”
همه این مطلب دوسطرجامیشه ولی هی تکراری نوشته شده تاچندسطربشه