با فرا رسیدن “روز جهانی حقوق کودکان”، توجه به نقض حقوق هزار کودک مجاهدین خلق ضروری است. اگر چه این کودکان دیروز، اکنون در دهه چهارم و حتی پنجم زندگی خود هستند اما آسیب های ناشی از ارتباط با فرقه مجاهدین خلق بر زندگی این افراد بی پایان است.
همچنین، تهدید فرقه مجاهدین خلق برای دیگر کودکان کماکان باقی است چرا که در تصاویر تبلیغاتی این تشکیلات از فعالیتهای خود در آلبانی و گردهماییهایش در اروپا و آمریکا منتشر میکند، هنوز کودکان زیادی دیده میشوند.
کنوانسیون جهانی حقوق کودک در سایت مجاهدین!
روز جهانی کودک برای اولین بار در سال 1954 به عنوان روز جهانی کودک برگزیده شد و هر سال در 20 نوامبر برای ترویج وفاق جهانی و آگاهی از وضعیت کودکان و بهبود رفاه آنها در سراسر جهان، گرامی داشته میشود. این روز همچنین یادآور تصویب تاریخی کنوانسیون حقوق کودک توسط سازمان ملل در 20 نوامبر 1989، که پایه و اساس آن ایجاد یک جامعه دوستدار کودک است. جالب است که متن این کنوانسیون در سایت رسمی سازمان مجاهدین خلق به زبان فارسی در دسترس است در حالی که تنها یک سال پس از تصویب این کنوانسیون، سازمان مجاهدین خلق یکی از بزرگترین کاروانهای قاچاق کودک در طول تاریخ را به اروپا و آمریکا اعزام کرد و تقریبا تمام مفاد کنوانسیون را نقض کرد.
ادعای سازمان این است که جدا کردن هزار کودک از نوزاد و نوپا تا نوجوان 14 ساله از والدین مجاهدشان و فرستادن آنها با اسامی جعلی به اروپا و آمریکای شمالی برای حفظ جان آنها از آسیبهای جنگ اول خلیج فارس بود. اما این ادعای عجیب از این رو قابل نقض است که بسیاری از این کودکان در طول هشت سال جنگ ایران و عراق که برای هر دو کشور تلفات سنگینی داشت در عراق و در پادگان اشرف حضور داشتند و حتی در عملیات فروغ جاویدان که حمله سازمان مجاهدین خلق با پشتیبانی ارتش عراق به ایران بود، این کودکان در پشت جبهه همکاری فعال داشتند. برخی چون مریم قیطانی حتی در عملیات شرکت کردند و کشته شدند. در حالی که کل فاز عملیاتی حمله نیروهای متفقین به عراق درسال 1991، کمتر از دو ماه –از 17 ژانویه تا 28 فوریه 1991– طول کشید و با عقب نشینی ارتش صدام حسین از مرزهای کویت، عملیات به پایان رسید.
اما این درگیری نظامی کوتاه مدت، بهانهای برای آواراگی هزار کودک در دستان خانوادههای هوادار مجاهدین خلق یا پرورشگاههای کشورهای غربی، به دست مسعود رجوی داد. او که چندی پیشتر پروژه طلاقهای اجباری اعضای متاهل را کلید زده بود، کودکان را به عنوان حلقه وصل والدین به هم از مناسبات تشکیلات حذف کرد.
کودکان افشاگر و کودکان در خطر
در تمام این سالها کودکان مجاهدین خلق پراکنده در نقاط مختلف دنیا با سرنوشتهای عجیبی مواجه شدند که تا چند سال پیش کسی به آن نپرداخته بود. افرادی چون نادره افشار، زهرا معینی و منیژه حبشی که از اعضای پیشین مجاهدین خلق هستند که هر کدام مفصلا در خاطرات خود از وضعیت وخیم نگهداری کودکان در کمپ اشرف و در خانه های تیمی و یتیمخانههای مجاهدین خلق در آلمان سخن گفته بودند.
شماری از این کودکان (حدود 300 تا 500 نفر) در سالهای نوجوانی بار دیگر به عراق بازگردانده شدند و به عنوان کودک سرباز در ارتش مجاهدین خلق استخدام شدند. آنها پیش از قاچاق دوباره به عراق، به طور رسمی سندی را امضا کردند که به موجب آن عضو ارتش ملی آزادی بخش مجاهین خلق میشدند. امضای این سند نتیجه سالها بازی روانی و شستشوی مغزی این کودکان بود.
نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که بازگرداندن همه آن هزار کودک برای عضویت در مجاهدین خلق پروژه سادهای نبود که تشکیلات مجاهدین خلق موفق به انجام آن شود اما در حقیقت چشم انداز مسعود رجوی برای آینده فرقه بود.
پس از شکل گیری موج افشاگریهای کودک سربازان پیشین مجاهدین خلق، مصادیق نقض حقوق کودکان در فرقهای که مسعود رجوی در عراق بنا گذاشته بود، بسیار روشنتر شد. افرادی که با ذکر دقیق جزئیاتی از نقض حقوقشان در کودکی در سایه تشکیلات مجاهدین خلق، هر کدام میتوانند گواه روشنی بر جنایتهای فرقه رجوی علیه کودکان خود باشند. این کودکان دیروز تا کنون با حضور در فیلمهای مستند، نشریات، رسانهها و شبکههای اجتماعی در تایید تجربیات یکدیگر هم افزایی داشتهاند.
شواهدی که عاطفه سبدانی، محمدرضا ترابی، امیر یغمایی، ژینا حسین نژاد، پروین حسین نیا، امین گل مریمی، حنیف عزیزی و بسیاری دیگر از فرزندان مجاهدین خلق از گذشته هولناک خود در سایه فرقه رجوی به مخاطبان ارائه میدهند، باید هشداری باشد برای جامعه جهانی و نهادهای حقوق بشری چرا که اگر چه امروز مجاهدین خلق به مانند گذشته موفق به جذب نیرو نمیشوند اما تهدید آنها هرگز کاملا بر طرف نشده است.
تهدید کنونی فرقه رجوی برای کودکان
چنانکه محمد رضا ترابی در اسپیس اخیر خود در پلتفرم ایکس گفت، پس از انتقال مجاهدین خلق به آلبانی بسیاری از کودک سربازان از جمله خود او از تشکیلات جدا شدند، اما در همین فاصله تا کنون تشکیلات موفق شده است از سطح خانوادههای هوادار شماری از جوانان را جلب کند که ترابی تخمین میزند حدود بیست نفر باشند. شواهدی ناظر بر این موضوع نیز در گردهماییهای تشکیلات موجود است که برای مثال در یک تظاهرات مجاهدین در آمریکا نوجوانانی سخنرانی میکنند که فارسی را به درستی صحبت نمیکنند، در آمریکا به دنیا آمدهاند اما با لحنی پرشور از مسعود و مریم رجوی یاد میکنند و ادعای مبارزه با حکومت ایران را دارند. این کودکان همواره در خطر شستشوی مغزی از سوی عوامل فرقه رجوی هستند.
از سوی دیگر، فعالیتهای ظاهرا خیرخواهانه فرقه مجاهدین خلق در جامعه آلبانی در محیط روستای مانز و اطراف آن برای قالب کردن چهرهای مثبت از تشکیلات و مریم رجوی، بیش از همه کودکان را هدف قرار میدهد. ویزیت، معاینه پزشکی و عینک رایگان و حتی فراهم کردن شغل و درآمدزایی در منطقهای روستایی در یکی از محرومترین کشورهای اروپایی میتواند حربه مناسبی برای جلب افراد نااگاه باشد. بدین ترتیب، لزوم توجه به موضوع نقض حقوق کودکان در تشکیلات مجاهدین خلق و به تبع آن بررسی سوابق، بازخواست و محاکمه سران این فرقه مخرب، روشن میشود.
آن دسته از کودک سربازان پیشین مجاهدین خلق که شجاعت سخن گفتن علیه تشکیلات را یافتهاند، برچسبها، کنایهها و تحقیرها از جانب رسانههای مجاهدین خلق را به جان خریدهاند، محاکمه سران مجاهدین خلق در یک دادگاه عادل بین المللی برای نقض آشکار حقوق آنها در کودکی و حتی در بزرگسالی را مطالبه میکنند.
مزدا پارسی