در تاریخ 2 اسفند 1386 (21 فوریه 2008، بنی صدر در کاخ دادگستری فرانسه حاضر شد و در دادگاه شهادت داد:
یک روزنامه نگار فرانسوی، بنام آلن شوالریاس Alain Chevalerias
کتابی نوشته است با عنوان «سوخته زنده » Brulé Vif نویسنده خودسوزی طبق دستور 8 تن از افراد گروه رجوی را، به دنبال دستگیری مریم رجوی و گروهی از افراد این گروه، در فرانسه، پی گرفته و این کتاب را در باره این گروه نوشته و انتشار داده است.
به دنبال انتشار کتاب، گروه رجوی توسط سایتی از سایتهای متعلق به خود، او را متهم کرده است که « مزدور واواک » و « مامور سازمان اطلاعات فرانسه » و… است. نویسنده این اتهامات را توهین به شخصیت و شرافت خویش تلقی کرده و به دادگاه شکایت کرده است.
او از بنی صدر خواست در دادگاه حاضر شود و شهادت دهد. بنی صدر به او پاسخ داد: من شما را نمی شناسم. شما دو بار نزد من آمده اید برای مصاحبه. بنا براین نمی توانم بسود شما شهادت دهم. تنها می توانم در دادگاه حاضر شوم و در باره خطر تروریسم اخلاقی برای ملتی که از آزادی محروم است سخن بگویم. بدیهی است هرگاه دادگاه بپذیرد، در آغاز خواهم گفت که شما را نمی شناسم و برای آن نیامده ام که در دعوا جانب شما را بگیرم. او نیز پذیرفت.
در سالن دادگاه نیز آقای بنی صدر از ناسزاهای ایادی مهر تابان در امان نبود
بعد از ظهر 21 فوریه، بنی صدر عازم دادگاه شد. در راه بود که از کاخ دادگستری به او تلفن شد که گروه رجوی جمعیت آورده اند و آمدن به کاخ دادگستری، ممکن است برای او خطر در برداشته باشد. با این وضعیت آیا او باز می گردد و یا می آید؟ او پاسخ داد: من برای توضیح درباره خطر تروریسم اخلاقی برای ایران به دادگاه می آیم و این گروه مدرک مشهود بر صحت اعلان خطر من تهیه کرده است. با وجود این مدرک، چرا باید از خطر اندیشه کنم و بازگردم؟ علاوه بر این که ترسیدن از این خطر تسلیم شدن به تروریسم فیزیکی و شخصیتی و اجازه ترور و تحمیل سکوت به ایرانیان و غیر ایرانیان دادن به یک گروه زور پرست نیز هست.
با ورود به محل کاخ، پلیس برگرد او حلقه ای ایجاد کرد و او را به درون کاخ برد. در هال، چماقداران گروه گرد آمده بودند و به صدای آهسته، ناسزا می گفتند. از رهگذر اعتیاد به خشونت، گمان می بردند بنی صدر و همراهان او، واکنش نشان خواهند داد و آنها بهانه و فرصت خواهند یافت به وظیفه شرارت بنحو اکمل عمل کنند. اما سیماهای مصمم و خندان خلع سلاحشان کرد.
در درون دادگاه، بنی صدر در جایگاه شهادت قرار گرفت و در پاسخ به پرسشهای وکلای دو طرف گفت: بر ایران یک رﮊیم استبدادی خودکامه ای حکومت می کند که خشونت را روش خویش کرده و سانسور کامل برقرار کرده و بر ایران پرده سیاه سکوت کشیده است. در بیرون از ایران نیز، گروههای زورپرست از راه ترور اخلاقی درکار تحمیل سکوت بر ایرانی و غیر ایرانی هستند. این امر، که حتی بهنگام تشکیل شدن دادگاهی که برای رسیدگی به ترور شخصیت یک روزنامه نگار و نویسنده، این گروه چماقدار بسیج می کند و به دست بسیاری از آنها دوربین های عکاسی و فیلم برداری می دهد که عکس و فیلم حتی از شماره خود رو بگیرند و همه را مأمور ناسزاگوئی می کند تا از راه تهدید اگر شد شاهد را از شهادت منصرف کند و او مجبور است در حلقه پلیس وارد دادگاه شود، همین عمل خود نیز دلیل محکمی بر خطر تروریسم اخلاقی است.
استفاده از اینترنت و ابزار دیگر برای ترور اخلاقی منحصر به این روزنامه نگار و نویسنده نیست. در فرانسه و کشورهای دیگر، بسیارند قربانیان این ترور. هم اکنون یک هموطن من که بهمین شیوه متهم شده به دادگاه شکایت برده است.
من آقای شوالریاس را نمی شناسم و برای شهادت بسود او نیز نیامده ام. آمده ام به شما قضات محترم یادآور شودم که تنها از حق انتقاد و حق اختلاف نظر و آزادی بیان نیست که دفاع می کنید. بلکه در مقام آن هستید که از تحمیل خفقان به یک ملت جلوگیری کنید. نباید گذاشت یک ملت در سکوتی که زورپرستان تحمیل می کنند، نفله شود. صاحب کتاب با من نیز نرم نبوده است اما آزادی سخن گفتن درباره ایران و جریان اندیشه ها و اطلاعات درباره ایران بدانحد است که می باید از برخی بی انصافی ها و ناراستی ها چشم پوشید.
بنی صدر به دیگر پرسشهای وکلای دو طرف نیز پاسخ گفت. پاسخهای او را دادگاه کافی و روشن یافت و خود را بی نیاز از طرح پرسش از بنی صدر دید.
سایت نگاه نو، برگرفته ازانقلاب اسلامی، دوم مارس 2008