سوم آذر ماه بود که بی بی خورشید بابایی اصل مادر رحیم چهارلنگ از اعضای دربند فرقه رجوی به رحمت خدا رفت و در زادگاهش شهر ایذه در میان اقوام، بستگان، دوستان، خانواده و اهالی آن شهر تشییع و به خاک سپرده شد که متاسفانه اعضای انجمن نجات خوزستان بدلیل مشکلات کاری نتوانستند در مراسم تشییع این مادر دردمند شرکت کنند و از این بابت از آقای عیدی محمد چهارلنگ فرزند آن مرحومه عذرخواهی کردند. قرار شد وقتی ایشان به شهر اهواز برگشت هیئت انجمن نجات خوزستان به منظور عرض تسلیت در منزلش حضور پیدا کنند. این دیدار در تاریخ 12 آذرماه 1403 انجام پذیرفت.
با ورود به منزل آقای عیدی محمد چهارلنگ که همسر و دختر بزرگشان هم حضور داشتند ابتدا هیئت انجمن نجات خوزستان درگذشت مادر بزرگوارشان را به آنها تسلیت گفتند و بعد از آن علی اکرامی بعنوان مسئول هیئت انجمن نجات قرائت سوره فاتحه را برای شادی روح مادر چهارلنگ از حاضرین طلب کرد.
بعد از آن ایشان ضمن ابراز تاسف از درگذشت این مادر دردمند با این خانواده ابراز همدردی کرد و به آقای چهارلنگ گفت: متاسفانه مادران زیادی مثل مادر مرحومه شما بودند که سالها چشم انتظار ماندند تا شاید بتوانند دوباره فرزندانشان که اسیر فرقه رجوی هستند را ببینند ولی درنهایت دراوج حسرت دیده از جهان فرو بستند و این هم یکی از ظلم های بزرگ رجوی به امثال مادر شماست. ضمن طلب شادی روح مادر گرامیتان از درگاه خدا آرزو می کنیم برادرتان رحیم با شنیدن خبر درگذشت مادرش بتواند به خود آمده وهر چه زودتر خود را از جهنم رجوی نجات دهد .
بعد از علی اکرامی دیگر نفرات هیئت انجمن نجات خوزستان هر کدام ضمن عرض تسلیت و ابراز همدردی با خانواده محترم چهارلنگ با توجه به سابقه حضور خود در فرقه رجوی در خصوص ظلم و جنایت هایی که رجوی به اعضا و خانواده های آنها روا داشته توضیحاتی ارائه داده و تاکید کردند به همین خاطر وقتی می شنویم مادر و یا پدر یکی از اعضا به رحمت خدا می روند بسیار ناراحت می شویم چون دقیقا حس می کنیم که آنها طی سالها چه رنج و مرارتهایی بخاطر دوری و بی خبری از فرزندانشان کشیدند و در آخر آرزو کردند فرزند این مادر دردمند و دیگر اسیران دربند فرقه هرچه زودتر نجات یابند .
آقای چهارلنگ و همسر محترمشان هر کدام ضمن تشکر از هیئت انجمن نجات خوزستان گفتند: قطعا بدلیل مسافت زیاد اهواز تا ایذه راضی به زحمت شما برای شرکت در مراسم خاکسپاری مادرمان نبودیم ولی همینقدرکه امروز تشریف آوردید منزل و ابراز همدردی نمودید بسیار ممنون هستیم. آقای چهارلنگ ضمن توضیحاتی در خصوص نحوه فوت مادرشان گفت: واقعا جگر ما از این می سوزد که او در نهایت نتوانست پسرش رحیم را ببیند و یا حتی صدایش را بشنود. بهرحال مادرمان از دنیا رفت و ما را درغم فرو برد، اما ای کاش به طریقی این خبر به برادرم رحیم برسد تا متوجه شود که گوهری بنام مادر را از دست داده و مسئولین طی سالها حتی نگذاشتند صدای او را بشنود و به همین دلیل باید هر چه زودتر خودش را از دام رجوی که واقعا خدا او را لعنت کند نجات دهد.