مقالهای اخیراً در سایت رسمی فرقه منتشر شده است که درباره نقض حقوق بشر در ایران و تلاشهای رژیم ایران برای تحریف مفهوم حقوق انسانی است و به ادعای خودشان پرده از جنایات بیرحمانهای بر داشته اند که طی دههها بر مردم ایران رفته است. اما آنچه در این مقاله جای خالی دارد، اشاره به فرقهای است که با نام مبارزه برای حقوق بشر، نه تنها گامی برای انسانیت برنداشتند، که بدترین مصادیق نقض حقوق بشر را در تاریخ معاصر رقم زدهاند. سازمان مجاهدین خلق یا همان فرقه رجوی که سالهاست بی رحمانه حقوق انسان ها را سلاخی کرده اند و می کنند.
فرقه مجاهدین خلق با ادعای مبارزه برای آزادی و آزادی انسانها، خود را در سطح جهانی مدافع حقوق بشر معرفی کرده اند اما در عمل به بزرگترین تهدید برای آزادی انسان ها تبدیل شده اند.
رجوی و پیروانش، با توجیهات ایدئولوژیک و تحت پوشش مبارزه با جمهوری اسلامی، یکی از بزرگترین ناقضان حقوق بشر در تاریخ معاصر بودهاند. از شکنجههای روانی گرفته تا کارکردهای فرقهای که اعضای خود را تحت سلطه ذهنی شدید قرار میدهند، این گروه هیچ تفاوتی با دیکتاتوری های بدنام جهانی ندارد. در واقع، این فرقه از همان ابتدا با ایجاد یک نظام بسته و توتالیتر، اعضای خود را از خانوادههایشان و از دنیای بیرون جدا کردند و در جهت امیال خود به استثمار کشاندند.
استثمار اعضا
در طول حیات فرقه رجوی، اعضا از اولیه ترین حقوق خود نیز محروم بوده اند و روز به روز این اسارت روحی و ذهنی شدیدتر شده است. اعضای فرقه، بدون هیچ انتخاب و ارادهای، در شرایطی زندگی میکنند که هیچ گونه ارتباطی با دنیای بیرون ندارند. اجازه هیچ گونه ارتباط و تماسی با خانواده های خود را ندارند. آنها حتی نمی توانند با دوستان شان در داخل مناسبات رابطه دوستانه و غیر تشکیلاتی داشته باشند. حتی اعضای خانواده شان در درون قرارگاه را هم حق ندارند ببیند و یا با آنها در ارتباط باشند. اصلاً حق ایجاد رابطه صمیم با هیچ کسی را ندارند. باید قلب و روح و جسم و جان شان در خدمت رهبران فرقه باشد و گوش به فرمان آنها باشند. حق فکر کردن و اعتراض و انتقاد ندارند وگر نه سخت ترین مجازات ها در انتظارشان است. مجازاتهایی همچون فشار جمعی، شکنجه، زندان و حتی حذف فیزیکی.
تلاشی خانواده ها
یک جنایت بزرگ تر که فرقه رجوی مرتکب شده است، نابودی روابط خانوادگی است. این فرقه بهطور سیستماتیک اعضای خود را از خانوادههایشان جدا کرده و تماسهای آنان را با عزیزانشان قطع میکند. در بسیاری از موارد، اعضای این فرقه در شرایطی سخت و غیر انسانی قرار دارند که نه تنها از حقوق انسانی خود محروماند، بلکه بهطور کامل از حمایت های حقوق بشری و حمایت خانوادهها و نزدیکان خود محروم شدهاند. این اقدام نه تنها یک جنایت روانی است، بلکه بهطور مستقیم باعث تخریب هویت و روان اعضا شده و این افراد را در وضعیتهای بحرانی قرار میدهد.
نقض حقوق فردی اعضا
در حالی که این فرقه با تبلیغات و جنگ روانی سعی دارد خود را به عنوان مدافع حقوق بشر معرفی کند، هیچکس نمیتواند از جنایات و فساد درونی این گروه چشمپوشی کند. رهبری این سازمان، تحت فرماندهی مسعود و مریم رجوی، همواره از بدترین شیوههای استثمار روانی و اجتماعی برای کنترل اعضای خود استفاده کرده است. از خواستههای غیرقابلتحملی چون ازدواجها وطلاق های اجباری در داخل سازمان تا فشارهایی که به اعضا وارد میشود تا آنها را به ترک خانوادهها و زندگیهای گذشته خود وادار کنند، همه نشاندهنده این است که این فرقه از اساس با مفاهیم حقوق بشر بیگانه است.
نتیجهگیری
فرقه رجوی با آزار و شکنجههای جسمی و روانی که بر اعضای خود تحمیل میکند، بدون شک یکی از بزرگترین سلاخان حقوق بشر در عصر حاضر است. این فرقه نه تنها اعضای خود را قربانی کرده است، بلکه هزاران نفر از خانوادههای این اعضا را نیز در رنج و عذاب قرار داده است. بی تردید از مهمترین گام ها در مبارزه با نقض حقوق بشر در دنیای امروز باید شامل افشا و مقابله با فرقههای خودکامهای مانند فرقه رجوی باشد که بهطور سیستماتیک حقوق بشر را در درون خود سلاخی می کنند.
در نهایت، همانطور که همه باید در برابر نقض حقوق بشر در هر سطحی پاسخگو باشند، فرقهها و گروههایی که تحت پوشش آزادیخواهی، انسانها را به اسارت میبرند و آنها را در تاریکیهای ذهنی و فیزیکی نابود میکنند، باید از سوی جامعه جهانی مورد بازخواست قرار گیرند.
سالاری