نجات در هفته ای که گذشت – قسمت 175

مروری بر مطالب 8 الی 13 دیماه 1403 درج شده در سایت نجات

*شنبه 8 دی

در روز شنبه جمعاً 12 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

مسعود رجوی و صحبت از فیلترینگ و حجاب اجباری!

… آزادی‌های بنیادین فردی و اجتماعی برای اعضای مجاهدین خلق عبارتی است که به مسلخ رفته و با صفت “اجباری”، بار دیگر متولد شده است. آزادی‌های فردی از قبیل آزادی انتخاب پوشش، حجاب، شغل، سرگرمی، مکان زندگی، سفر، رابطه و در کل سبک زندگی در کیش شخصیتی مسعود رجوی در پوشش اجباری، حجاب اجباری، یونیفرم‌های یک رنگ، ساعت خواب، ناهار و شام و کار اجباری، مکان کار و استراحت اجباری خلاصه می‌شود.
آزادی های اجتماعی نیز در فرقه مخرب رجوی نزدیک به صفر است. ازدواج اجباری، طلاق اجباری، تجرد اجباری، جدا کردن اجباری فرزندان از والدین، زندگی جمعی اجباری، شرکت در نشست‌های خودانتقادی و فشار جمعی اجباری، نماز جماعت اجباری، کار گروهی اجباری و ورزش اجباری ست. همچنین، ممنوعیت انتقاد و اعتراض، ممنوعیت ارتباط با فرزندان، ممنوعیت خروج از کمپ و ارتباط با جامعه انسانی بیرون از کمپ و…همه از انواع اجبارهای موجود در تشکیلات مجاهدین خلق هستند.
دیکتاتوری مسعود رجوی پشت نقاب دمکراسی خواهی و آزادی خواهی مریم رجوی در تریبون‌های غربی، پنهان نمی‌ماند. سازمانی که سوابق تروریستی آشکار و مستند دارد که خود مسئولیت آن را پذیرفته است، به آن مباهات می‌کند، هنوز رهبر آن خواهان پس‌گرفتن سلاح از آمریکا است.

سازمان مجاهدین خلق تروریست‌هایی که نقاب از چهره برداشتند

… سازمان مجاهدین خلق هیچ‌گاه مشی تروریستی را کنار نگذاشت؛ اما بعد از آنکه با دادن رشوه و مزدوری و خیانت به وطن توانست خود را از لیست گروه‌های تروریستی بیرون بکشد، تلاش کرد تا خود را به‌عنوان گروهی سیاسی جا بزند و رسماً و علنی وارد عملیات ای تروریستی و… نشود.
… بعد از تحولات منطقه خاورمیانه، سرکرده خائن فرقه رجوی در پیامی به ایالات متحده و کشورهای غربی اعلام نمود که ما کمک نمی‌خواهیم؛ ولی اسلحه‌های ما را باز گردانید.
… حال این گروه با درخواست اسلحه و مهمات به اصل خود بازگشته است. آنها که تا چند وقت قبل ادعای دموکراسی و حقوق بشر داشتند اکنون با به‌هم‌ریختن اوضاع منطقه تقاضای غیرانسانی خود را علناً عنوان می‌نمایند و چنین چیزی دورازذهن هم نیست و نشان می‌دهد که هرآنچه در ذات آنها بوده، باقی‌مانده و هیچ از چهره غیرانسانی و درنده‌خویی آنها کاسته نشده؛ بلکه افزون‌تر شده است.

سیستمی که مدعی دموکراسی‌خواهی است

… افرادی که وارد اردوگاه مجاهدین خلق می‌شوند اغلب با امید به آینده‌ای بهتر، پویایی برای عدالت و صدایی در دنیایی که صدایشان در آن غرق شده است، عضو می‌گردند. اما چگونه ذهن می‌تواند در محیطی که برای هر انحراف از مسیر از پیش تعیین شده، کنترل، محدود و مجازات شود، شکوفا گردد؟ اینجا دموکراسی، به‌جای پرورش اندیشه آزاد، به مکانیزمی برای دستکاری ذهنی تبدیل می‌شود و با استفاده از ترس، خشونت روانی و انزوا، اطاعت کورکورانه اعضای خود را تضمین می‌نماید.
در این اردوگاه، بدن ممکن است زنده بماند، اما ذهن دچار مرگ تدریجی می‌شود. اعضا از نظر عاطفی سرکوب می‌شوند، از خانواده‌های خود جدا می‌گردند و از واقعیت دنیای بیرون جدا می‌شوند. آنها به بردگان ایدئولوژی تقلیل می‌یابند و به دنبال آن ساختاری آهنین که آن را فریبکارانه “آزادی” می‌نامند برپا می‌کنند. پارادوکسی که به دموکراسی چهره‌ای تاریک می‌بخشد که در اثر طمع قدرت و کنترل تغییر شکل داده است…

خفقان حاکم بر کمپ آلبانی مجاهدین خلق

… برای بسیاری از افرادی که تحت رهبری مجاهدین خلق هستند، فضایی از ظلم و ترس را تجربه می‌کنند که در آن هر عمل مخالفی مذموم است. آنها در شرایطی زندگی می‌کنند که شامل فقدان آزادی شخصی، جدایی از خانواده و فشار مداوم برای وفادار ماندن به سازمان و اهداف آن است. در بسیاری از موارد، کسانی که تلاش می‌کنند سازمان را ترک کنند با عواقبی مواجه می‌شوند که می‌تواند شامل تهدید، تعقیب و آزار و اذیت باشد.
برای کسانی که می‌خواهند کمپ را ترک کنند و زندگی آزادتری داشته باشند، این روند بسیار دشوار است و می‌تواند ترس و عدم اطمینان را به همراه داشته باشد.
این ترس اغلب نتیجه نفوذ قدرتمندی است که مجاهدین خلق بر اعضای خود دارد، از جمله استفاده از آموزش و تکنیک‌های شستشوی مغزی برای حفظ سطح بالایی از کنترل بر افراد…

*یکشنبه 9 دی

10 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات است. مروری مختصر بر تعدادی از آن‌ها به‌قرار زیر است:

آخر و عاقبت یکی از وفادارترین و نزدیک‌ترین افراد به مسعود رجوی

فرمانده فتح الله

مهدی افتخاری با نام مستعار “فرمانده فتح‌الله” که در سازمان مجاهدین خلق و در تشکیلات رجوی مغز متفکر فرار مسعود رجوی از ایران در سال 1360 محسوب می شد به سرنوشتی دچار شد که کمتر کسی فکر میکرد فرمانده فتح الله به یک آواره ای تبدیل شود که بعضا مورد تمسخر و بعضا مورد دلسوزی قرار بگیرد!
… کسی که از طرف مسعود رجوی لقب “قهرمان” به او داده شد، چرا که مسعود رجوی را از چنگال قانون در ایران فراری داد و به او حیاتی دوباره بخشید. کسی که واقعاً با زندگی خودش ریسک کرد تا بتواند رجوی را فراری داده
… مهدی افتخاری یکی از جدی‌ترین مخالفین انقلاب ایدئولوژیک بود و معتقد بود که نباید خانواده‌ها را از هم پاشاند. به‌خاطر اینکه سازمان در خطر است، به‌خاطر اینکه مسعود رجوی باسیاست‌های غلط خود در حال به فنا دادن سازمانی بود که مهدی افتخاری و امثال او به آرمان‌های آن سازمان اعتقاد داشتند، نه به فرد خاصی مثل رجوی!
… سرنوشت بسیار تلخی که مسعود رجوی بر سر این فرمانده سابق خود آورده بود باورنکردنی بود
… قطعاً اگر او در یک درگیری کشته می‌شد رجوی بر حسب عادتش از او بت درست می‌کرد تا برای بقیه الگو بسازد
… تا این لحظه هیچ خبری از این فرمانده بخت‌برگشته رجوی در دست نیست و کسی نمی‌داند که چه شد و کجا رفت و یا بهتر بگویم در کدام ناکجاآباد سربه‌نیست شد.

رجوی می‌خواست خیابان‌های ایران را مردانه و زنانه کند

… در یکی از کلاس‌ها که توسط مهدی ابریشمچی برگزار می‌شد وی جمله‌ای را با این مضمون گفته بود “به دلایلی که برخی از آنها را می‌دانم و برخی را نمی‌دانم، خداوند مسعود را انتخاب کرد تا مجاهدین و مردم ایران را به قله رهایی برساند. انقلاب ایدئولوژیک یک ضرورت تاریخی است. وقتی در ایران حاکمیت را گرفتیم زنان و مردان را جدا خواهیم کرد، یک طرف خیابان برای زنان و یک طرف دیگر برای مردان خواهد بود.”

قله رهایی؛ برگی دیگر از جنایات سران مجاهدین خلق بر زنان عضو

… طی عملیاتی به نام قله رهایی رحم تعداد زیادی از زنان عضو گروه را از بدنشان خارج کردند. این زنان قبل از آن بر اساس انقلاب ایدئولوژیک از نعمت همسری و مادری محروم شده بودند. تعدادی از آنها را از قبل از کودکانشان جدا کرده بودند. اما تیرخلاص همین قله رهایی بود!
… تعدادی از زنان بر اساس آموزه‌های تشکیلاتی و مغزشویی‌های سنگین اعمال شده تن به این عمل جراحی داده‌اند و عده‌ای دیگر با فریب و نیرنگ و تحت عنوان عمل جراحی درمانی برای بیماری‌هایی که نداشتند! زیر بار این عمل رفتند. پزشک معتمد سازمان این زنان را از بیماری‌های زنانه‌ای ترسانده بود که در واقع نداشتند. بیماری‌های همچون سرطان رحم و… به‌این‌ترتیب آنها را وادار کرده تا تن به این عمل جراحی بد
… ابعاد دقیق این جنایت مجرمانه توسط زنان جداشده از فرقه رجوی بارها در رسانه‌های متعدد و میتینگ‌های مختلف افشا گردیده است. تأثیرات روانی این جنایت اغلب منجر به وخیم شدن سطح زندگی آنها شده. جراحی اعضای بدن که از جمله شبکه جنایی بسیار سازمان‌یافته محسوب می‌گردد به‌عنوان نقض حقوق بشر توسط معاهده‌های بین‌المللی محکوم شده‌اند…

مسعود رجوی و گروهش، مهره‌های سوخته سیاسی در دست اربابان خارجی

… در دنیای سیاست این واژه نسبت به کسانی اطلاق می‌شود که برای منافع شخصی خود تمامی اصول و مبانی اخلاقی و حیثیتی را زیر پا می‌گذارند تا به خواستگاه کثیف خود برسند و در این مسیر از هیچ خیانتی نسبت به مردم، هم‌قطاران و حتی خانواده خود دریغ نمی‌کنند. در واقع مهره‌های سوخته عوامل بی‌خاصیتی هستند که به‌غیراز خودشان هیچ‌کس را نمی‌بینند و برای حفظ قدرت، حاضر به هر نوع معامله هستند. این معامله‌ها حتی گاهی به قیمت نابودی عزت و حیثیت آن‌ها تمام می‌شود؛ ولی آن‌ها قدرت و منصب را نسبت به کرامت انسانی ترجیح می‌دهند و گاهی مرموزانه افرادی را نیز به خود جذب می‌کنند. در یک بازنگری مختصر ملاحظه خواهید کرد که تمامی این ویژگی‌ها در مسعود رجوی موج می‌زند. در اتفاقات اخیر منطقه، مجاهدین خلق که مهره سوخته‌ای بیش در نزد اربابان خارجی نیستند با دم تکان‌دادن مجدداً در صدد سهم‌خواهی بر آمدند و به‌نوعی آمادگی خود برای آشوب و اغتشاش و به خاک و خون کشیدن جان و مال مردم را به اربابان خود اعلام کردند…

*دوشنبه 10 دی

در این روز کلاً 9 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

مسعود رجوی از ادعای آزادی خواهی تا انقیاد دیجیتال اعضا

… در درون تشکیلات تحت رهبری او، اعضا از ابتدایی‌ترین آزادی‌ها، از جمله حق استفاده شخصی از تلفن همراه و سایر ابزارهای ارتباطی، محروم هستند.
… این محدودیت‌ها، پیامدهای منفی متعددی برای اعضا دارد:
انزوای اجتماعی: قطع ارتباط با خانواده و دوستان، منجر به انزوای شدید اجتماعی اعضا می‌شود و آن‌ها را از حمایت‌های عاطفی و اجتماعی محروم می‌کند.
وابستگی مطلق: اعضا به طور کامل به فرقه وابسته می‌شوند و توانایی تصمیم‌گیری مستقل را از دست می‌دهند.
سرکوب فردیت: در چنین فضایی، هرگونه ابراز عقیده مخالف یا مستقل، سرکوب می‌شود و فردیت اعضا از بین می‌رود.
… هدف اصلی رجوی، نه آزادی واقعی، بلکه کسب قدرت و حفظ کنترل مطلق بر اعضای فرقه است. آزادی، زمانی معنا پیدا می‌کند که برای همه، از جمله اعضای سازمان‌های سیاسی، به طور یکسان تضمین شود.

رفتن به درون حصار – راهکار رجوی برای برون رفت از تلاشی فرقه

… با دسترسی نفرات به اینترنت و ارتباطات آزاد، دروغ های فرقه برملا میگردید، به میزانی که اطلاعات واقعی در دسترس نفرات قرار میگرفت و چشم اعضا باز میشد جایگاه واقعی فرقه مخصوصا در داخل کشور بیشتر مشخص میگردید، به همین دلیل فرقه نیاز مبرم به بستن این شکاف را با تمام سلول‌های خود حس میکرد، بهترین راه همان انزوا بود، که در عراق تجربه کرده بود.

فرقه برآن شد که هر طور شده پیکره سازمان را دوباره محصور کند! شایعه شده بود که محلی را در خارج شهر تیرانا در نظر گرفتند و در حال آماده سازی و ساخت و ساز هستند و میخواهند همه را به آنجا منتقل کنند، سه هفته قبل از سال نو میلای رجوی یک نشست عمومی به صورت نوشتاری گذاشت و یک تعهدنامه با چندین بند که توسط خود رجوی تنظیم شده بود را جلوی اعضا گذاشت در نشست برای همه نفرات برگه های سر برگ دار با آرم رنگی ارتش آزادی بخش آوردند و نفرات باید عین همان تعهد تنظیم شده را واو به واو با خط خود دیکته کرده و امضا مینمودند! آنچه که در بندهای این تعهد بارز بود، اسارت بود! افراد با این امضا، آگاهانه به آن تن میدادند؛ اما رجوی با رذالت آنرا خود سپاری میخواند!…

مسعود و مریم رجوی، مزدوران غیرقابل‌ بازیافت

… همان‌طور که فروردین 1382 (سقوط صدام حسین) و سپس شهریور 1395 (خروج کامل از عراق) نقاط عطفی برای روند رو به نزول سازمان مجاهدین خلق بود که مسعود رجوی را به زباله ای غیرقابل بازیافت تبدیل کرد، 30 خرداد 1402 هم نقطه عطفی بود که مریم رجوی را به زباله دان تاریخ فرستاد چرا که سر سازمان به فرانسه گریخت و بدنه را در آلبانی جا گذاشت و از آن زمان تلاش برای بازیافت مریم رجوی که دیگر در هفت آسمان یک ستاره ندارد آغاز شد.
واقعیت روشن این است که کشتی سازمان مجاهدین خلق در آلبانی به‌گل‌نشسته است. بیش از یک سال است که از اعلام موجودیت انجمن نجات آلبانی میگذرد. طی این مدت ابتکار عمل در آلبانی در دست انجمن نجات بوده و به‌صراحت روشن شده است همان‌طور که مسعود رجوی، مزدوری غیرقابل‌بازیافت بود، مریم رجوی نیز بعد از ترک آلبانی و نشست‌کردن مجدد در پاریس سرنوشتی بهتر نخواهد داشت…

*سه‌شنبه 11 دی

در این روز 7 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

مجاهدین تنها توانستند روسری های قرمز را برای زنان به ارمغان بیاورند

سال نو میلادی، سال استمرار افسردگی و خمودگی در فرقه ی ضدبشری رجوی

… ما با یک پدیده بسیار عجیب در سازمان مجاهدین خلق، روبرو هستیم که امثال آن فقط در فرقه های بسیار خطرناک در دنیا اتفاق افتاده است. در آستانه سال نو میلادی، اشرف 3 و تمامی اسیران آن توان یک خنده ساده را هم ندارند، مسعود رجوی و مریم رجوی تنها از شادی و شادمانی، توانستند روسری های قرمزی را برای زنان به ارمغان بیاورند که هیچ قلبی را شاد نکرده است، همه زنان و مردان در اشرف 3 روزها و شب های سیاهی را در اسارت و در غربت سپری می کنند.

سال نوی میلادی 2025، استمرار شکنجه و سرکوب در سازمانی است که رهبران آن مدعی هستند که زنان در این سازمان با انقلاب درونی، به قله رهایی رسیدند، اگر در چهره های تک تک زنان و مردان این سازمان که همگی در دوران پسا بازنشستگی هستند ، دقت کنید تا عمق وجودشان در غم و اندوه غرق هستند.
… در این سازمان خبری از رهایی و شادی و عدالت و بشارت آزادی نیست، حتی نجات دهنده ای هم نیست که این اسیران را نجات دهد. حلول سال نو میلادی برای تک تک اعضای سازمان که اکنون در بند افکار قرون وسطایی رجوی در حصارها گرفتار هستند، پیام بند و زنجیر و اسارت است….

نشست های طعمه، وحشت آفرینی با حداکثر وحشیگری – قسمت اول

باز هم تحلیل رجوی اشتباه شد

… رجوی هر چند تلاش داشت ما را با توجیهات خود بفریبد اما خوب می دانست که این توجیهات مسخره نمی تواند اذهان نیروهای مسأله دار را قانع کند. در واقع او برای خالی نبودن عریضه بحث را با این توجیهات شروع کرد و منظور اصلی او از برگزاری این نشست عمومی نه قانع کردن نیروها و پاسخگویی به ابهامات آن ها بلکه چیزی بود که در ادامه گفت. او بار دیگر همچون شکست در عملیات فروغ (مرصاد) و همه اشتباهات دیگرش، حاضر نشد به خودش ذره ای انتقاد بکند و بپذیرد اشتباه کرده است. بلکه ابن بار نیز برای حفظ موقعیت غیر قابل دسترسی که برای خویش ساخته بود و چهره یک رهبر بدون اشتباه که از خودش ارائه می کرد، به سراغ در دسترس ترین کسانی که او می توانست آنها را قربانی کند یعنی نیروهای سازمان رفت. او برای این که افراد مسئله دار جرات بیان حرف شان را نداشته باشند، در نشست اعلام کرد که همه شما “لپر سیاسی” خورده اید و از این پس “لپر سیاسی” ممنوع است. به زبان ساده به نیروهای سازمان گفت که نه تنها جواب ابهامات شما را نمی دهم بلکه ابهام و سوال درباره مسائل سیاسی ممنوع است و اگر ذهن تان را باز کرده و سراغ اشتباهات من بروید و درباره آنها سوال کنید، متهم به “لپر سیاسی” خوردن شده و باید تاوان آن را بپردازید…

*چهارشنبه 12 دی

در این روز مجموعاً 9 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

رسالت اعضای سابق مجاهدین خلق چیست؟

… اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق در قالب انجمن نجات در داخل و خارج از ایران بیش از دو دهه است که پرچم افتخارآمیز این رسالت خداپسندانه و انسان‌دوستانه را با یاری و حمایت خانواده‌های اعضای فعلی فرقه مخرب رجوی به دوش می‌کشند و این بسا مایه مباهاتشان است که اجازه نداده‌اند جوانان کم‌تجربه ایرانی به دام این شیادان مزدور و خائن و وطن‌فروش بیفتند.
… انجمن نجات در جهت نجات اعضای گرفتار در فرقه مخرب رجوی فعالیت می‌کند. اما از آنجا که همیشه پیشگیری بهتر از درمان است و علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد، انجمن نجات ضروری می‌بیند که در جهت ممانعت از به دام افتادن جوانان ایرانی و نجات آنان از تهدید بالقوه‌ای که می‌تواند سر راهشان قرار گیرد نیز فعالیت نماید.
نجات‌یافتگان از سازمان مجاهدین خلق، خصوصاً اعضای انجمن نجات، عزم جزم کرده‌اند تا نگذارند حتی یک جوان ایرانی فریب دجال گری‌های مسعود و مریم رجوی را بخورد و به دام این فرقه مخرب بیفتد و سرنوشتی همچون گذشته خودشان پیدا نماید.

عوامفریبی مریم رجوی به‌ مناسبت میلاد عیسی مسیح و سال نوی میلادی

… این اسرای تو به عنوان فرزندان و خواهر و برادران ما، اینقدر با آزادی و رهایی بیگانه گشته اند که حتی قادر نیستند چند کلمه با اعضای خانواده خود صحبت کرده و یا با آن ها ملاقاتی بعد از گذشت ده ها سال دوری از قوم وخویش ودوستان خود داشته و مثلاً جرات کنند که سؤالی از تو و مسعود متوهم درباره مفهوم آزادی و رهایی بپرسند و این سؤال برخوردهای خشنی علیه آن ها از پی نداشته باشد!
مریم خانم برای پوشاندن جنایات و دشمنی تمام عیارش با هر چه آزادی و رستگاری بشری است، فراری به جلو کرده و از عیسی مسیح پیامبر بزرگ خدا، منادی آزادی سرکوب‌ شدگان و رنج ‌دیدگان و الهام ‌بخش جاودان شور‌‌شگران برای آزادی یاد کرده که تنها حقه بازی شدید خود را نشان داده و این نمایش کسی جز نادانان را نمی فریبد و در عوض موجب نفرت انسان های متعارف نسبت به مریم و مسعود می شود!
… این نمونه کوچک و واضحی از کارهای مریم و به طور کلی فرقه تروریست و جاسوس رجوی است که به راحتی به خود اجازه می دهد، خود را وصی و قیم مردمی بداند که بین او و این مردم دریایی از خون موجود است!…

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا