یادداشت ابراهیم خدابنده به مناسبت درگذشت رضا رئیس طوسی

قبل از انقلاب اسلامی سال 1357 که دانشجوی دانشگاه نیوکاسل انگلستان و عضو انجمن اسلامی بودم. جلساتی در دانشگاه ترتیب می دادیم و شخصیت هایی را برای سخنرانی علیه رژیم شاه دعوت می کردیم. یادم می آید افرادی مثل هادی غفاری، صادق طباطبایی، صادق قطب زاده، ابوالحسن بنی صدر، دکتر پیمان، دکتر سروش (معروف به دکتر کریمی) و دیگران جهت سخنرانی دعوت شدند. معمولا سالن آمفی تئاتر دانشگاه نیوکاسل هنگام سخنرانی پر می شد و دانشجویان ایرانی از شهرهای اطراف هم می آمدند.

در یکی از این جلسات از رضا رئیس طوسی عضو قدیمی سازمان مجاهدین خلق که دانشجوی دکترا در دانشگاه لندن بود هم دعوت کردیم تا برای سخنرانی بیاید. آن زمان تمامی افرادی که تحت نام اسلام با شاه مبارزه می‌کردند، از جمله هواداران سازمان مجاهدین خلق، در قالب انجمن اسلامی دانشجویان خارج از کشور متشکل شده بودند.

صحبت‌های رضا رئیس طوسی که به “آقا رضا” یا “آقای رئیسی” معروف بود در آن جلسه خیلی منطقی و مستدل به نظر می رسید و گیرایی خاصی داشت. او از انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی حمایت می‌کرد و آن را یک جنبش ضد امپریالیستی می‌دانست. این در حالی بود که کلاً نسبت به سوابق تاریخی و سیاسی روحانیت شیعه نظر مثبتی نداشت. با وجودی که با همسرش “فریده خانم” سالیان درازی در لندن زندگی می‌کردند اما خصوصیات کاملاً مذهبی خود را حفظ کرده بودند.

رضا رئیس طوسی از اعضای اولیه سازمان مجاهدین خلق بود که در برابر مارکسیست شدن سازمان مجاهدین خلق به دستور تقی شهرام ایستاد و متقابلا مورد تهدید قرار گرفت و نهایتا مجبور به ترک کشور شد. او خاطرات تلخی از این جماعت حتی در خارج از ایران داشت که دست از سرش بر نمی داشتند.

او پاسخ به بیانیه اعلام مواضع در تغییر ایدئولوژی سازمان در سال ۵۴ را در خارج از کشور منتشر نمود که البته بعدها مورد اعتراض سازمان مجاهدین خلق قرار گرفت که چرا بند موضعگیری در برابر جریان راست ارتجاعی (منظور جریان اصلی انقلاب اسلامی است) را حذف کرده بوده است.

بعد از انقلاب اسلامی، کمیته هواداران سازمان مجاهدین خلق در لندن توسط رضا رئیس طوسی شکل گرفت و عده‌ای از اعضای انجمن اسلامی عضو این کمیته گردیدند. در جلسه‌ای که این کمیته در لندن برگزار کرده بود احمد شادبختی از اعضای سازمان مجاهدین خلق، که بعدها در درگیری در تهران کشته شد، سخنرانی کرد و بسیاری را جذب نمود.

بعد از آن رضا رئیس طوسی با کمک حسین رفیعی در آمریکا و حمید نوحی در فرانسه انجمن‌های دانشجویان مسلمان خارج از کشور هواداران سازمان مجاهدین خلق را راه‌اندازی کرد. علاوه بر من افرادی مانند مسعود خدابنده، داوود باقروند ارشد، جمیل بصام، مسعود بنی صدر، و دیگران از انجمن اسلامی شمال انگلستان جذب این انجمن شدند و شروع به فعالیت نمودند.

ازآنجاکه رضا رئیس طوسی در سال‌های خیلی دور عضو سازمان مجاهدین خلق بود، اطلاعات دقیقی از وضعیت جدید سازمان به رهبری مسعود رجوی نداشت.

او به‌تدریج نظرات انتقادی نسبت به مواضع سیاسی سازمان مجاهدین خلق و مسعود رجوی بعد از انقلاب اسلامی پیدا کرد و سؤالاتی را در برابر مسئولین در تهران طرح نمود. در سال 1359 از او خواسته شد تا به تهران بیاید و به سؤالاتش پاسخ داده شود. وقتی او به تهران رسید در کمال تعجب دید که به جای پاسخ به سؤالاتش، بدون هیچ توضیحی او را مورد تهدید و توهین و تهمت قرار دادند. حتی هیچ یک از مسئولین بالای سازمان حاضر نشدند با او دیدار و گفتگو داشته باشند.

واقعیت این بود که مسعود رجوی هرگز به کسانی که در مقابل تصمیم مرکزیت در سال 1354 مبنی بر مارکسیست شدن سازمان ایستادند روی خوش نشان نداد و آنها را وارد سازمان نکرد چرا که معتقد بود این افراد ذاتا نافرمان و غیر تشکیلاتی هستند. رضا رئیس طوسی نمی دانست که طرح سؤال و ابهام در سازمان مسعود رجوی هم، مثل سازمان تقی شهرام، غیرقابل قبول است.

در سازمان مجاهدین خلق تشکیلات مقدم بر اعتقاد توصیف می‌شود. به همین دلیل وقتی تقی شهرام اولین انقلاب ایدئولوژیک درونی را رقم زد و دستور تشکیلاتی داد تا اعضایی که تا دیروز مسلمان بودند مارکسیست شوند، اغلب پذیرفتند. مسعود رجوی 10 سال بعد در دومین انقلاب ایدئولوژیک درونی در سال 1364، با طلاق و با ازدواج مجدد مریم قجر عضدانلو، خود را رهبر عقیدتی خاص الخاص نامید که مالک جسم و روح و فکر و اعتقاد همه اعضا می باشد.

قبل از بازگشت رضا رئیس طوسی به لندن، سازمان با همه اعضای انجمن‌ها تماس گرفت و علیه وی سم‌پاشی کرد و دستور داد تا او را به انجمن راه ندهند و طرد نمایند. اعضای انجمن‌ها دچار تناقض شدیدی شده بودند. ازیک‌طرف رضا رئیس طوسی را دوست داشتند و به شخصیت او که همیشه دلسوز اعضای انجمن بود احترام می‌گذاشتند و او را صاحب‌نظر و منطقی می‌دیدند و از طرف دیگر دستوری تشکیلاتی مبنی بر طرد وی دریافت کرده بودند.

بعدازاین موضوع، رضا رئیس طوسی، حسین رفیعی، و حمید نوحی که در واقع بنیان‌گذاران انجمن‌های دانشجویان مسلمان در خارج از کشور (پایه‌گذار تشکیلات مجاهدین خلق در خارج از کشور) بودند، کتابی با عنوان “روند جدایی” نوشتند که در تابستان 1359 در ایران چاپ و توزیع گردید.

رضا رئیس طوسی بعد از دریافت مدرک دکترا از دانشگاه لندن به ایران بازگشت و به تدریس در دانشگاه مشغول شد. او پایان نامه خود را با استفاده از اسناد آرشیو وزارت خارجه بریتانیا تدوین نمود و از این نظر نقش استعماری انگلستان در تجزیه و انحلال سلسله قاجار را بخوبی نشان داد.

طی این سالیان دانشجویان خارج از کشور که با او آشنایی داشتند همیشه برای او احترام خاصی قائل بودند و او را دوست داشتند.
دکتر رئیس طوسی، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در تاریخ جمعه 14 دی ماه 1403 در سن 89 سالگی دار فانی را وداع گفت. پسرش موضوع را به رسانه ها اطلاع داد.

خداوند رحمتش کند.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
ابراهیم خدابنده

منبع

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا