ما اسارت را انتخاب نکرده بودیم!

توخودت این مبارزه و تشکیلات را انتخاب کرده‌ای“! این جمله توسط مسئولین و سرسپرگان به رجوی بارها در مناسبات و تشکیلات رجوی تکرار می شود و یکی از ترفندهای رجوی است که افراد ناراضی را خلع سلاح کند.

این جمله که خودت انتخاب کردی ، مانند تبر زندگیت را در تشکیلات رجوی از ریشه می‌زند. من هر بار که در تشکیلات رجوی حرفی داشتم و مثل روز روشن بود که عملکردهای رجوی غلط و غیرانسانی است، این جمله خودت انتخاب کردی مانند چماقی بر سرم کوفته می شد و دیگر جای بحثی برایم باقی نمی‌گذاشتند.

در واقع بیشتر از هفتاد یا هشتاد درصد افرادی که در سازمان رجوی بوده و یا هنوز هستند اصلأ برای پیوستن به سازمان رجوی انتخابی نداشتند و با انواع مختلف فریب و نیرنگ توسط سازمان رجوی ربوده شده و به اشرف آورده شده‌اند. افرادی بودند که سی سال پیش با فریب توسط سازمان رجوی ربوده شده و به اشرف عراق آورده شده بودند.  سرسپردگان رجوی به آنها هم می‌گفتند خودتان انتخاب کردید و یا افرادی بودند که در عراق کشته می شدند یا به خاطر عدم رسیدگی پزشکی سازمان یا به خاطر فشارهای روحی و روانی سکته می کردند. مسئولین سازمان با بی شرمی و سنگ دلی می‌گفتند خودشان انتخاب کرده اند!

من خودم که بیست سال پیش با یک اشتباه محاسبه که به اروپا میرویم با اعضای خانواده ام که البته با فریب سازمان بود، به اشرف آمدیم، هر بار که نارضایتی ام از تشکیلات را عنوان می کردم این جمله را که خودت انتخاب کردی به من تحویل می‌دادند و اعتقادات و باورهایی هم که با شستشوی مغزی در طول زمان توسط رجوی ها به من تحمیل می شد مانع این می شد که از خودم بپرسم و به این فکر کنم که چندین سال پیش من با فریب به سازمان آورده شدم و حالا دیگر مگر مرا ول نمی کردند.

هر وقت می خواستند از پاسخگویی به سوالات طفره بروند و کم می‌آوردند می گفتند خودت انتخاب کردی! از خودم هم نپرسیدم حالا اگر انتخابی هم بوده و به اشرف عراق آمدم و از من کاغذی گرفته‌اند می‌توان این انتخاب را آتش زد، اما مگر رجوی ها مهلت می‌دادند که آدم فکر کند و از خودش بپرسد که رجوی چه حقی دارد برای زندگی تو نسخه بپیچند و چرا باید زندانی ترفندها و نقشه های رجوی شد.

این نپرسیدن ها و فکر نکردن ها به این دلیل بود که هر سال در تشکیلات مجبور بودی مثلاً با رجوی تجدید عهد کنی و کاغذ بدهی، اگر این کار را نمی کردی بایکوت می شدی و در قرنطینه بلاهایی که به سرت می آوردند را باید به جان می‌خریدی.

این ترفند هر ساله رجوی بود که با اجبار کاغذ اسارت‌ می گرفتند و بعد می گفتند خودت انتخاب کردی. یادم هست وقتی می‌خواستند اعضاء را به اشرف ۳ ببرند همه افراد را به سالن نشست بزرگ بردند. ابتدا بر روی پرده مانیتور، یک ساختمان شیک به ما نشان دادند و بعد مسؤولین با عجله کارتن کارتن خودکار و کاغذ سفید روی میزها ریختند که اعضای نگون‌بخت عهدنامه بنویسند و انتخاب کنند که به اشرف ۳ بروند و هر فردی هم که از نظر مسئولان سازمان مسئله داشت چند نفر از سرسپردگان مأمور می‌شدند که نفر را دوره کنند که عهدنامه را بنویسد. عجله شان هم برای این بود که کمیساریای عالی پناهندگان را کنار بزنند.

بعد از نوشتن و گرفتن امضا، اعضاء را با اتوبوس به زمینی بردند که هیچ نشانی از ساختمانی که نشان داده بودند نبود و زمینی بود پر از گل و لای و چند چادر بزرگ. یادم هست وقتی از مسئولین بالا پرسیدم که چیز دیگری به ما نشان دادند گفتند خودت انتخاب کردی که به اشرف ۳ بیایی. و بعد از آن بیگاری ها شروع شد که ساختمان بسازیم ‌که داستانها دارد و اسارتگاهی ساخته شد به نام اشرف3 با سیاج ها وسیم های خارداری دور تا دور این زمین و با باورها و ایدئولوژی پوسیده من درآوردی رجوی که به افراد تحمیل می شد.

این نوشته اندکی بود در مورد انتخاب و یا اسارت در تشکیلات رجوی که همه اعضاء تجربه آن را دارند. می خواهم به کسانی‌ که هنوز گرفتار باورهای جنایتکارانه و ضد انسانی و تحمیلی رجوی در اشرف ۳ مانده‌اند بگویم رجوی ها زندگی شما را تباه کردند. رهایی از تاریکی های رجوی شما را سرزنده می کند.

مسیر زندگی آزادتان را خودتان ترسیم کنید نه مسیری که رجوی با هزاران فریب برایتان ترسیم کرده و به شما تحمیل می کند. اگر می خواهید از بردگی رها شوید حقیقی باشید، زندگی زمانی حقیقی است که محصول تجربه‌های زندگی خودت باشی.

علی زمانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا