سازمان مجاهدین خلق ایران، که در گذشته با نام “ارتش آزادیبخش ملی” شناخته میشد، اکنون با نام جدید “ارتش آتش آزادی” سعی دارد تصویری تازه و جذاب از خود ارائه دهد. اما این تغییر نام، چیزی جز تلاش مذبوحانه برای پنهان کردن شکستهای پیدرپی و افول تاریخی این سازمان نیست. این سازمان که زمانی ادعا داشت با توپ، تانک، و سلاحهای پیشرفته انقلاب میآفریند، امروز به گروهی سالخورده و فرسوده تبدیل شده که بیشتر به فکر تأمین مایحتاج اولیه زندگی خود هستند تا تغییرات بنیادین در جامعه ایران.
سازمان مجاهدین؛ از انقلاب تا بردگی
آنچه سازمان مجاهدین خلق ایران را از بسیاری از گروههای سیاسی دیگر متمایز میکند، میزان وابستگی کامل اعضای آن به تشکیلاتی است که هیچ جایی برای زندگی فردی، ارتباطات خانوادگی، و حتی تفکر مستقل باقی نمیگذارد. این سازمان با قطع ارتباط اعضای خود از خانوادههایشان، آنها را به اسیرانی بیاراده تبدیل کرده است. پدران و مادران، خواهران و برادران، و حتی فرزندان اعضا از آنها جدا شدهاند تا تنها چیزی که در ذهن آنها باقی میماند، اطاعت کورکورانه از رهبری باشد.
یک توهم پوچ: ارتش آتش آزادی
شعار جدید “ارتش آتش آزادی” بهخوبی نشان میدهد که این سازمان تا چه حد از واقعیت دور شده است. این نام نهتنها یادآور پوچی وعدههای گذشته آنهاست، بلکه نشان میدهد که دیگر چیزی جز شعار برای ارائه ندارند. سازمانی که زمانی ادعا میکرد قدرت سرنگونی یک حکومت را دارد، اکنون با چند پیر و پاتال به دنبال حفظ ظاهر است.
پیامی به دوستان در بند: آزادی در دستان شماست
من، بهعنوان کسی که روزگاری درگیر توهمات این سازمان بود، امروز با افتخار اعلام میکنم که آزاد شدهام و زندگی جدیدی را آغاز کردهام. من، مهدی، و دیگر دوستانم در انجمن نجات آلبانی، نمونههایی از انسانهایی هستند که تصمیم گرفتند در برابر زور و اجبار این سازمان ایستادگی کنند و به زندگی واقعی بازگردند.
پیام من به همه دوستانی که هنوز در این سازمان گرفتارند، این است: به خود بیایید. از توهمات پوچ و شعارهای بیاساس فاصله بگیرید. زندگی واقعی بیرون از این تشکیلات در انتظار شماست. شما حق دارید آزاد باشید، زندگی شخصی خود را داشته باشید و بدون اجبار و ترس تصمیم بگیرید. تنها یک تصمیم قاطع کافی است تا راه رهایی و خوشبختی را پیدا کنید.
آینده روشن از آنِ کسانی است که به آزادی ایمان دارند. بیایید این بار برای خودتان بجنگید، نه برای سازمانی که جز بردگی چیزی برایتان به ارمغان نیاورده است.
مهدی سلیمانی – تیرانا