
بعد از سقوط صدام حسین توسط ائتلاف، مجاهدین با تحویل سلاحهای خود به آمریکاییها، تحت کنوانسیون چهارم ژنو قرار گرفته و حفاظت افراد در پادگان اشرف توسط نیروهای آمریکایی تأمین میشد.
هفت سال بعد با خروج نیروهای آمریکایی از عراق آمریکاییها حفاظت اشرف را به نیروهای عراقی سپردند.
پس از حمله ۶ و ۷مرداد ۱۳۸۸ سازمان نیاز جدی به نظارت سازمان ملل در عراق (یونامی) داشت.
با توافقی که بین مجاهدین، آمریکا و سازمان ملل منعقد شد، در قبال خروج از لیست تروریستی آمریکا همه افراد باید از اشرف به کمپ لیبرتی در نزدیکی فرودگاه بغداد منتقل میشدند. تحت نظارت کمیساریا طی چند مرحله گروههایی از اعضا به لیبرتی که محل ترانزیت به کشور ثالث بود، انتقال داده شدند. صد و یک نفر از مجاهدین برای حفاظت از اموال در اشرف باقی ماندند که طی حملهای در ۱۰ شهریور ۹۲تعداد ۵۲نفر کشته و ۷نفر به گروگان گرفته شدند. باقیمانده نفرات به لیبرتی منتقل شدند.
در لیبرتی سران مجاهدین یک برخورد دوگانه و متناقض با استقرار و نظارت کمیساریا داشتند. از طرفی صرف وجود و استقرار کمیساریا که حمایت سازمان ملل از ساکنان را در قبال حملات مشروعیت میداد، را الزامی میدانستند. ولی از طرفی دیگر چون مسعود رجوی لیبرتی را پلی به سوی تهران قلمداد میکرد و بر طبل جنگ میکوبید، و برعکس آن بسیاری از نفرات از طریق مصاحبه با کمیساریا به کشورهای ثالث از سازمان جدا میشدند، بنای مخالفت با کمیساریا و نظارت بر کمپ و افراد را گذاشت تا مانع ریزش بیشتر نفرات شود.
بعد از حملات مکرر موشکی به لیبرتی و کشته و مجروح شدن بسیاری از اعضا، رجوی از حرف خود که لیبرتی را پلی به سوی تهران میدانست، کوتاه آمد. با توصیه دولت وقت آمریکا آلبانی پذیرفت که مجاهدین را بصورت سازمانی بهعنوان پناهنده بپذیرد.
انتقال از عراق به آلبانی با کنترل و نظارت کمیساریا طی چندین مرحله با چارتر صورت گرفت. در این انتقال و استقرار که رجوی آنرا هجرت بزرگ و برای جنگ بیشتر مینامید، کمیساریا نقش مهمی داشت و رجوی باید سپاس گذار میبود.
با آمدن همه نفرات به آلبانی و استقرار در منطقه مسکونی کاشار در حومه تیرانا، کمیساریا دفتر خود را برای نظارت و تسهیل در استقرار نفرات و رسیدگی به درخواست و شکایات نفرات در کاشار ایجاد کرده بود.
در مجتمع آپارتمانی کاشار که مجاهدین به آن مفید میگفتند و مکانی دیگر بنام گیتی که قبلاً اجاره کرده بودند، مستقر بودند.
از آنجایی که اعضا بعد از سالها به محیط بازتری در تیرانا از کمپ اشرف و لیبرتی دست یافته بودند و با دیدن زندگی مردم و داشتن آزادی بیشتری از زمانی که در عراق بودند، تردد نفرات دونفره به شهر و استفاده از اینترنت برای تماس با خانوادهها، هر روز تعدادی فرار یا درخواست جدایی میکردند. نفرات جداشده از طرف کمیساریا حمایت شده و با اسپانسری کمیساریا، برای رفتن به دیگر کشورهای اروپایی تسهیلات پناهندگی دریافت می کردند. رجویها که استفاده خود را در عراق و در انتقالها و حفاظت از کمیساریا و سازمان ملل کرده بودند، و به قول معروف خرشان از پل گذشته بود. و هم اینکه میدیدند هر روز ریزش نیرو دارند و از طرف کمیساریا حمایت میشوند مخالفت خود را با کمیساریا علنی کرده و افرادی را وادار به مجادله با کارکنان کمیساریا میکرد و خواهان خروج کمیساریا از مجتمع مفید میشدند. النهایه بطور کامل قطع رابطه کردند. تا به خیال خود بتوانند از جدا شدن و فرار نفرات که کمیساریا را تنها پشتوانه و امید خود برای حمایت در آلبانی و انتقال به کشورهای اروپایی میدیدند، ممانعت کنند.
بعد از تعطیلی دفتر کمیساریا محدودیتها روز بروز بیشتر میشد. در خیابانهای منتهی به آپارتمان ها سیطره و راهبندان ایجاد کردند. ترددات سه نفره شد. نشستهای ایدئولوژیکی چند برابر شد. دیدند این محدودیتها چاره کار نیست لذا با خرید فوری زمینهای زراعی در روستای مانز در دورس شروع به ساختمانسازی کردند تا نفرات را هر چه زودتر همانند اشرف و لیبرتی در یک محیط بسته و محصور شده با سیاج تحت کنترل قرار دهند و با نشستهای انقلاب برای شستشوی مغزی مانع از ریزش بیشتر افراد شوند.
نفرات را با عجله و در سرمای زمستان و باران مستمر و گل و لای در ساختمانهای نیمهتمام و چادرها و با محدودیتهای زیاد و بدون امکانات کافی و سرویسهای بهداشتی و … در زندانی دیگر اینبار موسوم به اشرف سه اسکان دادند.
نفرات که تحت حفاظت کمیساریا به آلبانی آمده بودند، تنها پشتوانه خود را با کارشکنی سران مجاهدین از دست دادند. اما ما شاهد بودیم و هستیم که نفرات زیادی از زندان اشرف سه جدا یا فرار کردند و زندگی آزاد را انتخاب کردند.اکنون گرچه کمیساریایی برای حمایت از افراد جداشده یا فراری در میان نیست، اما جای بسی خوشبختی و امیدواری است که انجمن نجات آلبانی که متشکل از اعضای نجات یافته از اسارتگاه رجوی و همچنین حامیان و دوستان آلبانیایی میباشد، به یمن حمایت مادی و معنوی مادران و پدران دردمند و دیگر اعضای خانوادههای چشم انتظار برای دیدار و آزادی عزیزان گرفتارشان، در دسترس و در خدمت دوستانی هست که خود را از اسارت نجات دهند.
بیجار رحیمی – آلبانی – تیرانا