زندگی در کمپ مانز و دوران اسارت

علی محمد رحیمی، عضو نجات یافته از تشکیلات مجاهدین خلق در آلبانی در مطلبی درباره دوران سخت اسارتش در مناسبات سازمان می نویسد:

زمانی که در کمپ مانز بودم، با محدودیت‌های بسیار زیادی مواجه بودم که هر لحظه ذهنم را مشغول می‌کرد. حتی برای خرید لباس، باید یک ماه قبل از آن اعلام می‌کردم و بعد از مدت‌ها انتظار، جواب می‌دادند که با چه کسی می‌توانم بروم.

حتی با این شرایط، گاهی اوقات می‌گفتند که نمی‌توانی با این ترکیب بروی و رفتن به شهر به تعویق می‌افتاد تا آن‌ها خودشان تعیین کنند که با چه کسی بروم.

در آن زمان، دچار استرس فراوانی بودم و تنها آرزویم این بود که یک زندگی آزاد را تجربه کنم. اکنون که از آن شرایط بیرون آمده‌ام و توانسته ام دنیای آزاد را تجربه کنم، به خوبی درک می‌کنم که چقدر مهم است که بتوانم به خانواده‌ام فکر کنم. در مقایسه با اسارت و در بند بودن در تشکیلات رجوی، زندگی در اجتماع معنای دیگری پیدا می‌کند.

از آن دوران سخت و آثار جسمی و روحی که بر جای گذاشت، یاد می‌کنم و به یاد می‌آورم چطور رجوی با دروغ و فریب زندگی را از من ربوده بود. اما اکنون خدا را شکر می‌کنم که دوباره به زندگی برگشتم و توانستم آزادانه با خانواده‌ام ارتباط برقرار کنم.

امیدوارم روزی همه کسانی که هنوز در اسارت هستند، به آزادی برسند و بتوانند در کنار خانواده‌هایشان زندگی کنند.

علی محمد رحیمی – تیرانا – آلبانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا