نعمت بزرگ آزادی

پس از سالها شستشوی مغزی در سازمان مجاهدین

پس از سالها زندگی در درون سازمان مجاهدین خلق و تحمل شدیدترین فشارها، محدودیت‌ها و شستشوی مغزی که به طور مداوم بر ذهن و جسم ما اعمال می‌شد، تصمیم به جدا شدن از این تشکیلات گرفتم. در آن دوران هیچ آزادی فردی نداشتم. همه چیز به من دیکته می‌شد: از پوشیدن لباس گرفته تا رفت و آمدها و حتی نحوه فکر کردن. هرگونه تماس و ارتباط با خانواده ممنوع بود و حتی اگر کسی این قوانین را زیر پا می‌گذاشت، عواقب سنگینی در انتظارش بود.

اما پس از خروج از سازمان، اولین احساس من آزادی و بازگشت به خودم بود. دیگر نه کسی به من دستور می‌داد که چه بپوشم و نه برای انجام کوچک‌ترین کارهای روزانه نیاز به اجازه داشتم. همه چیز به خودم بستگی داشت. روزهایی که در آنجا احساس می‌کردم زندانی هستم، اکنون تبدیل به روزهایی پر از نشاط و آزادی شده‌اند.

یکی از بزرگ‌ترین آرزوهای من در آن دوران، تماس با خانواده‌ام بود. پس از سالها که از صدای آنها بی‌خبر بودم، اکنون توانستم با خواهر و برادرانم ارتباط برقرار کنم و از هر لحظه این تماس‌ها لذت می‌برم. این نعمت بزرگ آزادی است که در خارج از آن سازمان به دست آوردم.

حسرت می‌خورم برای دوستانم که هنوز در این سازمان محصور هستند. آرزو دارم که روزی آنها نیز این آزادی را تجربه کنند و بتوانند خود را از این بند رها کنند. آنها هم حق دارند که زندگی‌ای آزاد و شاد داشته باشند.

زندگی در آزادی به انسان این امکان را می‌دهد که دوباره به خود بازگردد و لذت‌های ساده اما بی‌نظیر را تجربه کند؛ از جمله برقراری ارتباط با عزیزان و داشتن حق انتخاب در هر زمینه‌ای از زندگی.

خلیل انصاریان

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا