ادعای دروغین آزادی در تشکیلات رجوی

زمانیکه من وارد تشکیلات رجوی شدم بعضی از افراد واکمن داشتند و براحتی ترانه گوش میکردند. حتی تا حدودی بعضی از نفرات رادیو هم داشتند ولی رفته رفته این موارد را سیستماتیک جمع آوری کردند ولی بعضی از افراد وسایل را نزد خود نگه داشته بودند.

اول از رادیو بگویم رجوی از بودن رادیو دست افراد بشدت میترسید چون نمی‌خواست کسی اخبار ایران و جهان را بشنود دلیل داشت و آن این بود که اگر چشم و گوش اعضا باز میشد دیگر چیزی از تشکیلات باقی نمی‌ماند. رجوی با ترفند “دشمن” همه را خلع سلاح میکرد.

مثلاً یکی از اعضا که رادیو داشت به من گفت اگر اخبار ایران را به تو بگویم یک روز در این تشکیلات نخواهی ماند. رجوی یک چیز میخواست مشتی آدمهای رباتیک که چشم و گوش بسته باشند و در تشکیلات در دوران کودکی زندگی کنند .

و حالا یک موضوعی برای خودم اتفاق افتاد من یک واکمن خیلی خوبی داشتم یک روز که من و دوستم که او هم در حال حاضر در تشکیلات رجوی نیست می‌خواستیم واکمنها را با هم عوض کنیم که به ناگاه یکی از فرماندهان تشکیلات رجوی ما را دید البته من در علن داشتم اینکار را میکردم چند ساعت بعد در مسیر همان فرمانده به من گفت داشتید چه عوض و بدل می‌کردید؟ من با تمسخر به او گفتم مواد مخدر میخواهید بگو! که با عصبانیت جواب داد این چه حرفی است که میزنید در همین حین نزدیک بود به درگیری فیزیکی کشیده شود. حدود یک ساعت بعد یکی از مسئولین به من گفت این چه برخوردی است که با فلانی کردی؟ گفتم انگار مقصر من هستم شما همیشه جانب افراد خودتان را میگیرید نه ما این گذشت و دیدم خانمی که فرمانده بالای دستگاه تشکیلات بود گفت چه شده مگر کشتی تو غرق شده گفتم بله به او گفتم کی گفته نوار و وایکمن ممنوع است جواب داد کسی این را نگفته جواب دادم پس چرا اینقدر پیله می کنید که ساکت شد و به من نگاه میکرد.

من رفتم و این داستانها هر روز ادامه داشت یکبار سر رادیو و حتی سر عکسهای خانوادگی و غیره خوشبختانه آن موقع تلفن نبود وگرنه خون بپا میکردند. خب باید دید رجوی چه چیزی را برای ایران و ایرانی میخواهد به ارمغان ببرد. لچک برای زنان، لباس بلند برای زنان تا زانو، لباس آستین بلند برای مردان در تابستان و زمستان .ممنوعیت زدن عکس زنان بر کالاهای تجاری، بقول مهدی ابریشمچی منفجر کردن کانون گرم خانواده و صدها مورد دیگر که ما از آن خبر نداریم و اینها چیزهایی بود که از دهانشان میپرید وگرنه نمی‌خواستند کسی بداند چون در رأس آنها بحث میشد .

در یک نتیجه گیری سر انگشتی وقتی سازمانی تحمل داشتن یک واکمن و یا یک نوار و یک رادیو را ندارد و مستمر دشمن دشمن سر میدهد چطور میخواهد یک کشور را اداره کند .آیا میتوان به این عقب ماندگی گفت یک گروه دمکراتیک اینها را فقط میتوان با طالبان مقایسه کرد.

علی هاجری – آلبانی

 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا