با آمدن نوروز لباس کهنه اسارت را از تنتان بیرون بیاورید

در این ماه دو مناسبت در تقویم مواجه هستیم که یکی مذهبی و دیگری ملی و هر کدام از آنها نوید رویکردی جدید در زندگی و رهایی و آزادی را می دهد.رمضان ماه عبادت و رهایی از قیود بندگی و رهایی از دنیای مادی و اوج انسانیت و عید نوروز مرحله گذرا از سالی به سال دیگر و وارد شدن به بهار طبیعت و سر آغاز فصلی جدید در عمر انسان ها .

با نزدیک شدن بهار و شور و شوق در کوچه ها و خانه های ایرانیان ، دستان خسته اما امیدوار مادران غبار کهنگی را از دیوار خانه ها میزدایند ، پدران برای کودکان کودکانشان لباس نو میخرند و طبیعت در انتظار بوی خوش سنبل و سبزه آرام و بیقرار و سفرههای هفت سین پهن می شوند ، آینه ها روبروی خورشید تا امیدوارانه در چشمان مشتاقان منعکس کند.

نوروز برای مردم جشن و تولدی دوباره است، جانی تازه در کالبد زندگی، فرصتی برای عشق ورزیدن، برای در کنار هم بودن برای ساختن فردایی بهتر اما در آن سوی این شور و شعف فرقه ای بنام مجاهدین خلق ایستاده است که نوروز را نه بهانه ای برای رهایی که وسیله ای برای اسارت ساخته است در حصار های ناپیدا اردوگاه هایی که بوی کهنگی و فریب می دهد، نوروز ابزاری برای تبلیغ و نیرنگ تبدیل گشته است.

در سازمان رجوی بهار نه بوی شکوفه های بادام میدهد که عطری متوهم و تو خالی را به مشام میرساند، لباس هایی که توزیع می شود نه برای شادی دلها که برای نمایش ظاهر و فریب می باشند، سفره ای که گسترده می شود نه از روی مهر و عشق که برای تکرار شعار های پوسیده است که هیچ بهاری را نوید نمی دهد و تکرار شعار پوچی است برای هر سال و آن سرنگونی !

نوروز جشن آزادی و شکفتن است اما در فرقه رجوی نمایی است بر چهره سرما زده حقیقت مردمی که اسیر می باشند و در توهمی مستبدانه تکرار زمستانی است که پایان ندارد.

دوستان و یاران در بند که سالیان دراز با هم این دوران را پشت دیوار های بلند تشکیلات با وعده های پوشالی نظاره کردیم بیایید با آمدن این نوروز لباس کهنه اسارت را از تن به در آورده و با پرندگان سرود آزادی در گوش همدیگر زمزمه نمایید. چرا که این قانون هستی است، هیچ زمستانی ماندگار و هیچ اسارتی ابدی نیست.

غلامعلی میرزایی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا