ارتش ورشکسته – قسمت هشتم

یکروز پس از بازگشت دوباره ما به اردوگاه کار اجباری اشرف، بمباران اردوگاه توسط هواپیماهای جنگنده نیروهای ائتلاف شروع شد. نیروهای ائتلاف فقط ادوات زرهی و زاغه های مهمات و برخی از ساختمانها را بمبارن میکردند ولی نیروهای انسانی را مورد هدف قرار نمیدادند.

چندین روز بمباران ها بطور نامنظم ادامه داشت. بوی باروت وگردوغبار تمامی اردوگاه را در بر گرفته بود. در جریان این دور از بمبارانها چند تن از نیروهای فرقه هم کشته شدند وما از موضع ضعف کامل، فقط نظاره گر اوضاع بودیم. فضای یأس و ناامیدی بر همه اردوگاه حاکم بود.

در تمامی گوشه وکنار اردوگاه خودروها ی سنگین و سبک، تانکها و توپها و… منهدم شده به چشم میخورد. در اثر بمباران زاغه ها و خودروهای حامل مهمات انبوهی از مهمات منفجر نشده در محیط اردوگاه پخش شده بودند. خرابی و ویرانی ها نوید بخش شروع فاز نابودی فرقه تروریستی مجاهدین خلق بود.

مسئولین فرقه کاملاٌ ذلیل وعاجز شده بودند و نمیدانستند که چه کار باید بکنند. سرانجام طی مذاکرات محرمانه ای که بین سران فرقه و آمریکائی ها صورت گرفته بود آمریکائی ها اعلام کرده بودند که اگر مجاهدین تسلیم شوند و در مراحل بعد از تسلیم نیز با نیروهای آمریکائی همکاری کامل داشته بودند آنان نیز در عوض بمباران و مورد هدف قراردادن پایگاههای فرقه را متوقف خواهند کرد.

خبر توافق فرقه با نیروهای ائتلاف برای اولین بار توسط پیامی که از طرف مسعود رجوی سرکرده فرقه فرستاده شده بود به نیروها اعلام گردید. رجوی در این پیام ذکر کرده بود: در این اوضاع برای حفظ منافع و بقاء سازمان، با نیروهای ائتلاف توافق آتش بس بسته شده است.

وی تأکید کرده بود که برای حفظ فرقه حاضر است حتی دامن نیز بر تن کند واز این رو با آتش بس با نیروهای ائتلاف موافقت کرده است.(لازم به ذکر است که این یک توافق دوجانبه نبود بلکه تسلیم شدن تمام عیار فرقه بود.)

این خبر برای کلیه نیروها کاملاٌ تکان دهنده و شوک آور بود زیرا تا به کنون رجوی یکی از خصوصیات آسمانی و الهی خود را مبارزه با آمریکائی ها میدانست و همیشه بر ارجحیت جنبه ایدئولوژیکی مبارزه بر جنبه سیاسی آن بیشتر تأکید داشت. اما حالا این نقاب نیز از صورت کریه وی برداشته شده بود.

مسئولین فرقه با دجال گری و بی حیائی تمام، دست یابی به این توافق نامه (تسلیم نامه) را نوعی پیروزی بزرگ برای خود میدانستند و به این توافق لقب فتح المبین دادند.

بر اساس یکی از اصول این فتح المبین،بر فراز تمامی خودروها وادوات زرهی فرقه پرچم سفید رنگ تسلیم نصب گردید. وکم کم تمامی نیروهای فرقه داشتند به اردوگاه کار اجباری اشرف برمیگشتند.

در حد فاصل محل استقرارنیروهای فرقه در نزدیکی مرز ایران تا اردوگاه اشرف،نیروهای فرقه اقدام به برپائی ایستهای بازرسی کرده بودند وبنا به دستور آمریکائیها به بازرسی زن وبچه های عراقی ها میپرداختند. لازم به ذکر است که در حین جابه جائی و تردد خودروهای فرقه از نقطه ای به نقطه دیگر، این خودروها و ادوات از درون مزارع و کشت زارهای کشاورزان بیگناه عراقی ها میگذشتند که در نتیجه آن اراضی کشاورزی عراقی ها نابود میشد و از بین میرفت.

این امر باعث بلند شدن صدای ناله و زاری این کشاورزان و دهقانان عراقی به آسمان شده بود.

اما فرقه مجاهدین هیچ توجهی به این وضعیت نمیکردند و وقتی نیز ما به این اقدام غیر انسانی مسئولین فرقه اعتراض میکردیم مسئولین فرقه در جواب میگفتند: جنگ است و شما کاری به این کارها نداشته باشید.

معلوم نبود که مردم بی دفاع عراق چه گناهی مرتکب شده بودند که حال میبایست مورد آزار و اذیت و بیرحمی های فرقه تروریستی مجاهدین خلق نیز واقع میشدند.

 

ادامه دارد……

محسن عباسلو ــ کانون آوا، دوم می 2008

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا