نشانه استیصال در پیام تکراری شهریور 86 مسعود

همزمان با تحولات اخیر و جایگزینی نیروهای عراقی به جای آمریکایی ها برای کنترل قرارگاه اشرف، تلویزیون مجاهدین اقدام به پخش قسمت هایی از پیام شهریور سال گذشته(1386) مسعود رجوی نمود. این شاید برای اولین بار باشد که به ضرورت صدور اعلامیه یا پیامی از سوی رجوی، تلویزیون مجاهدین اقدام به پخش پیام تکراری از رجوی می کند. آنچه در این خصوص حائز اهمیت نشان می دهد اینکه با توجه به اتفاقات اخیر انتشار پیامی از سوی مسعود رجوی کاملا امری قابل انتظار و پیش بینی بوده است. اما اینکه چرا انتشار این پیام لازم الانتشار جای خود را به پیام تکراری سال پیش رجوی در همین ایام داده است از نکات قابل تعمق است. موضع تلویزیون مجاهدین از یک سو دال بر انفعال و سکوت رجوی در قبال اتفاقات اخیر می کند و از سوی دیگر با پخش تکراری پیام او بر ضرورت و نیاز انتشار چنین پیامی تاکید می کند. مضاف بر اینکه تلاش شده در این موضوع گیری رندانه ضمن سرپوش گذاشتن بر اصل موضوع و بحران ها، راه حلی نیز برای برون رفت از آنها ترسیم و بر روی آنها تاکید شود. این خط را در پیام رجوی دنبال می کنیم. این نگاه از سویی محصول نادیده گرفتن شرایط موجود و از سوی دیگر مولود پاسخ گفتن به بحران موجود است. برای دریافت این تناقض ناگزیر باید ببینیم رجوی در انتشار این پیام آرشیویی چه اهدافی را دنبال می کرده است:

1- رجوی در این پیام فرضی الزاما باید حرف های تازه ای برای گفتن داشته باشد.

2- مهمترین موضع گیری رجوی باید حول وعده دو ساله و اتمام آن و همچنین نتایج حاصله از آن باشد.

3- واگذاری کنترل اشرف به دست نیروهای عراقی خواسته یا ناخواسته باعث بروز یک سونامی در کلیت سازمان مجاهدین خواهد شد. سونامی دقیقا تعبیری است که پیشتر رجوی بر روی بحران های متعدد گذاشته است. به نظر می رسد سونامی واقعی برای مجاهدین در حال وقوع است. راست است هم رجوی و هم سران مجاهدین برای گریز از هر گونه پاسخ گویی در قبال این سونامی تکرار حرف های گذشته را به سکوت مطلق ترجیح داده اند.

4- مهمتر از همه اینکه رجوی به هزار و یک دلیل نمی تواند در قبال این اتفاقات به طور مطلق سکوت کند. سکوت او در قبال این اتفاقات به معنی وادادن تمام و کمال به شرایط است. به معنی پذیرش استیصال و انفعال و… است. وقتی او در قبال کمترین توفیق ها دستپاچه مبادرت به ارسال پیام های بزرگ و تاریخی می کند، لاجرم نمی تواند شکست های بزرگ را بی توجه و الفتات و موضع گیری به فراموشی بسپارد. مضاف بر اینکه سکوت مطلق در قبال این تحولات به گونه ای به تشدید سردرگمی و انزوا و پاسیو شدن اعضاء کمک شایانی می کند.

رجوی در چنین شرایطی با انتشار و گزیده کردن پیام شهریور سال گذشته در واقع با یک تیر فرضی چند نشان فرضی تر دیگر را می زند، این نشانه ها را دنبال می کنیم:

1- رجوی ضمن بی پاسخ گذاشتن تمام بحران های موجود از جمله سیکل معیوب پیش بینی ها و پیش گویی های اش در خصوص شراب دوساله و تقدیر آن، تنها به واگویه تکراری و ملال آور گذشته بسنده می کند. تا از این طریق حس ترحم اعضای خود را در تقابل با وضعیت سردرگم موجود تحریک کند.

2- رجوی می داند تشکیلات اش از این پس با پس لرزه های شدیدتری نسبت به گذشته مواجه خواهد شد، برای خنثی سازی آنها ناگزیر است بار دیگر از موضع بستانکاری با مریدان خود برخورد کند. به همین دلیل به جای ارائه توضیحی چالش های احتمالی آنها را با انواع برچسب ها این گونه پاسخ می دهد:

"اگر مجاهد و شیفته آزادی مردمتان هستید، راست بگویید، آیا بها ‌ـتمامی بها‌ـ را می‌پردازید یا می‌خواهید چند صباحی «خوش‌نشین» میدان مبارزه و مجاهدت باشید و برای خودتان هم، اسمی و رسمی و سابقه‌ای دست و پا کنید و از مزایای آن استفاده کنید؟!"

و به همین منوال وقتی از مجاهد بودن به عنوان یک منت یاد می کند مقصودش بستن همه راه ها و مفرهای احتمالی برای طرح هر پرسش و چرا و چالشی است. وقتی تاکید می کند:

"وقتی نعمتی که خدا به آدمی ارزانی داشته خیلی بزرگ است، اسمش منّت است. بالاترین منّت زمانه ما بر من و شما و همه ما، منّت مجاهد بودن و مجاهد ماندن است."

3- رجوی به این ترتیب به جای هر گونه پاسخ گویی به شرایط و بن بست های موجود همه کاسه کوزه ها را بر سر اعضای خود خراب می کند و ادامه فدا و صدق و طلب هایش را جستجو می کند. او به زبان بی زبانی و علیرغم تکراری بود پیامش، کماکان با احتساب شرایط موجود بر تازه گی و نو بودن دلالت دارد. او به زبان بی زبانی می گوید مجاهد خلق چاره ای ندارد جز اینکه با توسل به باورهای گذشته خود کماکان بر مسیر رهبری مجاهد خلق تاکید کند.

4- و نکته آخر پارادوکسی است که رجوی و تلویزیون مجاهد از وضعیت موجود و نتیجه گیری خود می کند. برای رسیدن به این مقصود چاره ای ندارد جز اینکه کماکان به گذشته ها و ترفندهای مستعمل شده متوسل شود. جایی که به نقل انتشار بیانیه گذشته اکتفا می کند و می نویسد:

"دیدید که با چنگ‌زدن به ریسمان خدا و خلق و انقلابی که مریم عرضه کرد، در چهار سال و نیم گذشته، آن‌ همه توفان و بحران و ضربه و توطئه، طرح و نقشه و فشار برای از‌ میان برداشتن و متلاشی ‌کردن مجاهدین(با به‌ کار‌گرفتن امکانات 10دولت) نه‌ فقط به ‌جایی نرسید، بلکه حتی نتایج معکوس داد و مجاهدین بی‌سلاح، بدون مبالغه، در عرصه سیاسی و اجتماعی و تاریخی، بالاتر هم رفتند. بالقوه، قویتر هم شدند. سرفراز، روسفید و گردن‌فراز!"

به این ترتیب پیام سال گذشته رجوی در آستانه اتفاقات تعیین کننده اخیر تبدیل به یک اهرم تهاجمی بر علیه خیل اعضایی می شود که بیش از هر چیز می خواهند بدانند موضع رهبری شان در قبال تحولات آتی چیست؟! وی کماکان به جای هر گونه توضیحی درباره وضعیت اکنون به کلیشه ها و شعارهای همیشگی اش پناه می اورد.

مجاهدین دبلیو اس، هفتم سپتامبر 2008

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا