اخیرا مجاهدین خلق با راه اندازی چماقداری و تهدید و ارعاب در شهرهای اروپایی علیه مخالفان و منتقدین خود فعالیت تازه ای را از سر گرفته اند. این تهدید و ارعاب در شرایطی صورت می گیرد که تاریخچه سازمان مجاهدین می رود که وارد مرحله تازه ای شود این مرحله تازه قطعا «رو به رشد» و «رو به اعتلا» نیست بلکه سراشیب سقوطی است که از پادگان اشرف شروع میشود و به سایر نقاط جهان ادامه خواهد یافت.
این حقیقت شاید برای هرکسی و هر ناظری روشن باشد که وقتی حرف منطق و مستدلی وجود ندارد زور و ارعاب وارد میشود. تا زمانی که حرف منطقی هست و می توان با بحث و استدلال حرف خود را به طرفهای مخاطب خود رساند چه نیازی هست که زور و ارعاب و تهدید و چماقداری وارد شود. قطعا در اولین نتیجه گیری از این اعمال می شود این نتیجه را گرفت که حرف منطقی و بقول معروف حرف حسابی وجود ندارد.
نمونه بارز و جدید آن تهدید و حمله به آقای محمد حسین سبحانی از مسئولین سابق مجاهدین در آلمان می باشد. در نامه ای که از طرف ایشان به خانم رجوی منتشر شده است جزئیات این حمله تشریح شده است. البته تا آنجا که به سازمان مجاهدین بر میگردد این چیز تازه ای نیست. شیوه چماقداری و تهدید سالهاست که در درون مناسبات سازمان علیه اعضای ناراضی و حتی کسانی که به بیان انتقادات ساده در مناسبات می پرداختند و یا حتی انتقادی هم نمی کردند و تنها سکوت می کردند و حرف آنها را تایید نمی کردند ادامه داشته و بعد از این هم ادامه خواهد داشت.
در مناسبات بیرونی سازمان نیز طی سالیان قبل نمودهای زیادی از این رفتار آنها دیده شده و حمله و هجوم به مخالفین و منتقدین آنها در شهرهای مختلف اروپایی بارها اتفاق افتاده است. اما آنچه که این موضوع را در این مرحله برجسته و قابل تامل میکند وضعیت کنونی خود سازمان مجاهدین هست در حالیکه مقر اصلی این سازمان در عراق در حال فروپاشی است و از هر طرف به آنها فشار وارد می شود که افراد در بند خود را آزاد کنند و عراق را ترک کنند و با حجم بسیار زیادی فشارهای داخلی و خارجی مواجه هستند میخواهند با این شانتاژ و اعمال ضدبشری خود را قدرتمند نشان داده و تاثیر ضربات و فشارهای روی خود را ناچیز جلوه دهند.
آنچه که مسلم و غیر قابل انکار است وضعیت رو به سقوط سازمان مجاهدین است وضعیتی که در قدم اول خود آنها مسبب آن هستند و حاصل یک استراتژی غلط و ایستادگی بر آن و بر باد دادن عمر هزاران انسان و کشته و از دور خارج شدن هزاران نفر دیگر انجامیده است. تکاپوی سازمان مجاهدین را می توان به تکاپوی فردی تشبیه کرد که در اقیانوسی بیکران در حال غرق شدن است و برای نجات خود به خس و خاشاکی دست می یازد و البته خود سازمان نیز می داند که راهی به آینده برایشان وجود ندارد.