تاکنون چند بار با برادران شعبان ایزکیان دیدار و گفتگو داشتیم ولی به دلایل مختلف موفق به ملاقات با مادر پیرش نشده بودیم. ولی این بار به همراه جمعی از اعضای بازگشته با هماهنگی یکی از پسرانش به دیدارشان در منزل قدیمی از توابعه کتالم (کوزه گر محله) رفتیم.
با دق الباب صدای مادر پیری از بالای بالکن منزل شنیده شد، بفرمائید.از پله ها بالا رفته و وارد اتاق قدیمی در طبقه دوم شدیم پس از معرفی و احوال پرسی آقای ایزکیان سر صحبت را باز کرد و از وضعیت افراد در قرارگاه اشرف پرسید.
یکی از دوستان بازگشته توضیح مبسوطی از تشکیلات فرقه در اشرف داد. مادر پیر که بر روی تختش نشسته و تسبیح می زد با دقت به توضیحات گوش می داد. او سپس به حرف آمد و از خاطرات گذشته پسرش (موسی) برای دوستانش تعریف نمود.
او بعد از شنیدن صحبت های دیگر دوستان درباره وضعیت فعلی قرارگاه و حوادث بوجود آمده , بسیار ناراحت و نگران شد که چگونه بعد از این همه سال بدون داشتن هیچگونه ارتباطی با فرزندش اکنون رجوی او را به نقطه ای رسانده که اینگونه بی پناه و بی سرنوشت در عراق گرفتار شود.
این مادر که با دیدن ما (افراد بازگشته) کمی دگرگون و جای خالی موسی را در منزلش احساس می نمود با لعنت فرستادن بر رجوی که موجب جدایی فرزندش شده بود از بلایایی که رجوی بر سر دوستان و همسایگان دیگرش آورده بود نیز سخن به میان آورد و ادامه داد:
«رجوی در این محل خیلی ها را بیچاره و آواره کرد، در همین محله افرادی همچون کامران خلعتبری و ایرج طالشی در اشرف اسیرند و حمیده کوزه گر که در اشرف اسیر بود بر اثر بیماری سرطان در همانجا درگذشت و آنجا دفن شد. خانه پشتی خانه پدر حمیده است.»
آقای مصطفی نیز که شدیدا از وضعیت بوجود آمده در اشرف و عاقبت نامعلوم برادرش نگران شده بود، از دفتر انجمن نجات درخواست نمود تا تلاشی صورت گیرد که خانواده بتوانند ضمن ملاقات و صحبت با عزیزانشان آنان را از تشکیلات رها سازند تا بتوانند آزادانه برای باقیمانده عمر خود تصمیم بگیرند و بیش از این آلت دست رجوی نشوند.
در پایان هم خانم ایزکیان که راه های رفته سالهای جنگ سازمان در عراق را محکوم مینمود , اصرار رهبران مجاهدین بر ماندن افراد در اشرف را بیهوده می دانست و خواهان اقدامات جدی برای نجات فرزندش از عراق بود.
انجمن نجات نیز ضمن همدردی با خانواده های این افراد و درک نگرانی آنان از حوادث اخیر و وضعیت نامعلوم آتی از خداوند می خواهد تا هر چه زودتر این قضیه منجر به رهایی همه افراد اسیر در اشرف شود.