فراخوان رجوی ها و مضحکه ای برای کارگران

بعد از اینکه مردم در چهارشنبه سوری و 12 فروردین و سیزده بدر تو دهنی بزرگی به رجوی زدند  اکنون این رهبری فرقه در پی آن است تا در جنجالی دیگر روز 11 اردیبهشت یعنی روز جهانی کارگر را علم کند و دو باره به تکرار اطلاعیه های سریالی و سراپا دروغ خود اقدام کند تا شاید بتواند خودش را مطرح کرده و از طرف دیگر به نیروهای وامانده خودش در اشرف امید بدهد که جنبشی کارگری به فراخوان او در راه می باشد و سرنگونی نزدیک است!!!.
رجوی در یک اقدام ابلهانه بخاطر «روز کارگر» یک هفته را به عنوان هفته خیزش و اعتراض علیه حکومت ایران نامگذاری کرده است! دریدگی و هرزه درآیی های رجوی در این است که فکر می کند با اعلام یک هفته به عنوان روز کارگر می تواند خودش را حامی طبقه کارگر جا بزند و کارگران و زحمت کشان بیشتری را به سمت خودش بکشاند.
البته از دست دادن پایگاه های اجتماعی و بن بست عملی رجوی در داخل کشور , راه دیگری جز خیال پردازی و شانتاژ و دروغ های شاخدار و یا دادن فراخوان های مضحک یک هفته ای برای کارگران ندارد.
سران فرقه در اطلاعیه فراخوان خود چنان از بی عدالتی و فساد و تبعیض در ایران دم می زنند که انگار مناسبات آنان در اشرف که سمبل آرمان نهایی رجوی و به قول رهبری فرقه اشرف نمونه پیاده شده از جامعه ی بی طبقه توحیدی است و از مسائل مطرح شده مبرا است و هیچ استثمار و فسادی در آنجا وجود ندارد و تبعیض و طبقات و رده و پست و غیره از بین رفته است.از هم اکنون برای همگان روشن است که سران فرقه سیاق ثابت سالانه را با به صحنه آوردن عباس داوری به عنوان رئیس کمیسیون کار در تلویزیون خود در پیش خواهند گرفت تا یک مشت دروغ دیگر را برای مردم ایران ردیف کند و بعد هم با صادر نمودن اطلاعیه های رنگارنگ از پاریس قیام کارگری ایران را رهبری نمایند!!!.
سران فرقه در اطلاعیه فراخوان خود چنان از بی عدالتی و فساد و تبعیض در ایران دم می زنند که انگار مناسبات آنان در اشرف که سمبل آرمان نهایی رجوی و به قول رهبری فرقه اشرف نمونه پیاده شده از جامعه ی بی طبقه توحیدی است و از مسائل مطرح شده مبرا است و هیچ استثمار و فسادی در آنجا وجود ندارد و تبعیض و طبقات و رده و پست و غیره از بین رفته است.
اگر با این ادعا رهبران فرقه رجوی مدعی آنند که خواهان تغییر و بر پایی عدالت اجتماعی و استرداد حقوق کارگران و زحمت کشان هستند پس چرا انبوهی از بی عدالتی و نا برابری در مناسبات آنها حاکم است؟
چرا و به چه دلیل گروه اندکی از زنان می بایست در قرارگاه از بهترین و عالی ترین امکانات رفاهی نسبت به سایرین برخوردار باشند؟
چرا و به چه دلیل قدیمی و بالاترین مسئولین مرد سازمان(مثل مهدی افتخاری) فقط به دلیل انتقاد و طرح مسئله می بایست نازل ترین و دون ترین سمت شغلی (مسئول سپتیک) را به او داد؟
آیا مفت خوری و زالو صفتی گروه اندکی از زنان در اشرف که حتی فردی ترین کارهای شخصی آنها توسط سایرین (زنان و مردان رده پایین) انجام می گیرد نشانه استثمار نیست؟
اگر هر فساد اجتماعی را از ناحیه حاکمان آن جامعه پنداریم پس فسادهای اخلاقی فرماندهان زن و مرد و هم چنین هم جنس بازیهای اعضای شما در مناسبات اشرف را (بعد از انقلاب ایدئولوژیک) چه نامیده و از چه ناحیه می دانید؟
باید به رهبری فرقه یاد آور شد که کارگران و زحمتکشان کشورمان آنقدر درک و شعور سیاسی دارند که بتوانند سره را از ناسره تشخیص دهند و به دنبال جریاناتی حرکت نمایند که خود سابقه ای پاک و روشن داشته و به دور از هر گونه جنجال و شانتاژ و دروغ به هدایت و کمک آنان بپردازند تا حق خودشان را دریافت کنند.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا