من بتول سلطانی هستم دارم باهاتون حرف می زنم می خوام بگم همین الان که این خانواده های رنج کشیده و شما قربانیان در اینجا گرفتارید مریم رجوی با دهها نوکر و کلفت و هزینه میلیون ها ایورو در صدد راه اندازی یک خیمه شب بازی در پاریس است و از رنج و شکنجه من و شما ها و سایر قربانیان برای افراد خارجی هزینه هتل و هواپیما می پردازد تا صندلی های گردهمایی را که می خواهد پر کند. دوستان اون اشک تمساحهارا اصلا باور نکنید باید بگویم با شناخت دقیق و کاملی که پیدا کردم او دلش برای هیچکس جز خودش و قولی که به شوهرش مسعود رجوی داده است نمی سوزد. دوسالی است که از تشکیلات بیرون زدم تو این دو سال خیلی چیزها را فهمیدم و بجای ندامت بر افتخارات پوشال گذشته که همواره در تشکیلات از مریم و شوهرش مسعود در گوش ما رله می شد آه و افسوس خوردم که ربع قرن را مفت برای این زن و شوهر از دست دادم و از همه چیز گذشتم زندگی ام از هم پاشیده شد جگرگوشه های دلم دو بچه ام که یکی شش ماهه شیرخوار و یکی 5 ساله بود که وقتی داشت می رفت هنوز خاطرم هست که دستش را بطرف من دراز کرده بود و با التماس مامان مامان می کرد با چشمانی اشکبار او را بردند ایکاش اینها ارزشش را داشتند و باید بگویم که تا همین الان هرگزاو را ندیدم هر چند که الان وقت نیست که کامل بگویم اما همه چیز را دادیم برای شعار و امیال های رجوی. او که مریم را علم کرده بود که شیره جان همه را بکشد برای شوهرش چون خود رجوی روش نمی شد که مستقیم اینکار را انجام بدهد.از کجا بگویم و از کجا شروع کنم از دروغهائی که می گفتند یکبار به من گفتند که بچه هایم در خارج درس می خوانند و جای خوب هستند و پیش همان خانواده هستند که از روز اول رفته اما وقتی که از تشکیلات فرار کردم و به تیف رفتم و تماسم با دنیای بیرون برقرار شد متوجه شدم که پسرم در یتیم خانه ای در هلند بزرگ شده است و خبری از او نیست. آنها همین الان هم هر کاری از دستشان بر بیاد کوتاهی نمی کنند تا مانع ارتباط آنها با من بشوند. آه و افسوس که بنگرید مبارزه با دیکتاتوری تبدیل شده به مبارزه برای جدا کردن خانواده ها از همدیگرو از هم پاشیدن خانواده. درسته من در بالاترین سطح بودم اما من هم مثل شماها قربانی این تشکیلات بودم روزی مثل شماها نوک قله به اصطلاح آرمانی بودم حرفهای پوچ و تهی که فقط برای فریب ما بود.کمی در دنیای خلوت خودتان فکر کنید رژیم ایران به شکلی به ماها ضربه زد و رجوی و تشکیلاتش طور دیگر ظلم و جنایت می کند اما ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است یک روز هم یک روز ا ست بیائید ببینید دنیای بیرون چه خبر است انواع رسانه ها انواع خبرها همه چیز را بخوبی مطلع شوید آنوقت تصمیم واقعی تری بگیرید. بیائید ببینید بیست سال است دنیا به چه سمتی رفته و شما کجا محبوسید بیائید ببینید هم سن و سالهای ماها الان در چه نقطه ای هستند و ما کجا هستیم ای کاش رجوی ارزشش را داشت که ما همه چیز را فدایش کنیم. بیائید ببینید خون مایه و دسترنج شما در اور سورواز توسط مریم رجوی چگونه هزینه می شود. آهای برادرها و خواهرانم جامعه بی طبقه توحیدی که سالها این شعار ما را فریفت فقط یک شعار است حتی در همین اشرف هم سطح شورای رهبری و امکاناتی که دارند را با پائین مقایسه کنید ببینید عضو تیم ها چه می کشند همه بار کار بر روی عضو تیم هاست و همه را گذاشته اند تا همدیگر را بپایند اساس و بنیاد تشکیلات را بر این سوار کرده اند. بیخود که رجوی نمی گوید قیاس را مرز سرخ کنید تا شما فکر نکنیید که برای چه شما باید این وضع را داشته باشید و خود رجوی یا شورای رهبری آن وضع را. یا می گوید اگر مسئول شما هم همین فردا از سازمان برود پیوند تو با من است یعنی با رهبری یعنی مثلث و این قبیل تلقینات و همان حرفهائی که من را هم بهرحال 20 سال فریفت که در گوش شما فرو کنم. اما اکنون به حکم وظیفه انسانی و وجدان خودم می خواهم به شما بگویم که بیش از این مرغ عزا و عروسی این تشکیلات و بازیچه رجوی نشوید. او که شعارهای ضد امپریالیستی اش هنوز از یادم نرفته چگونه پشت میز مذاکره با آمریکائی ها نشست برای فقط نجات خودش بنابر این به هیچ چیز حتی اصول خودش هم پایبند نیست و باید بگویم که این اردوگاه و خود رجوی هم کنترلش دست آمریکائیهاست و بدانید که آلت دست آنهائید و گرنه تعطیل کردن اشرف برای آمریکائیها کاری نداشت اما چرا تعطیل نکرد و این تشکیلات را منهدم نکرد چون شما خبر نداشتید که این مذاکره و دریوزگی در بالا بعد از سقوط صدام اینبار برای صاحبخانه جدید به قول رجوی تکرار شد. عقاید کهنه و دیکته شده سازمان را دور بریزید خود را از شر این تشکیلات خلاص سازید. باید رفت به زیر باران و باید شستشو داد. چقدر خوشحال شدم که دیدم علمدار شایگان هم خود را از بند این فرقه رها کرد شما هم درنگ نکنید و خود را رها کنید. عقاید کهنه و برده ساز و بنده ساز که سالیان این تشکیلات در مغز ما کرده بود مانع تصمیم گیری جدی ما است ولی همین حالا آنها را بکنید و به دور بریزید و از هیچ چیز نهراسید. این خانواده ها که الان ماههاست اینجا منتظر دیدن عزیران و وابستگانشان هستند به کمک شما آمده اند اما این تشکیلات که مدعی آزادی و دمکراسی است مانع تراشی می کنند و هر چه که لایق خودش و تشکیلات ضد انسانی است نثار این خانواده ها و اعضا جدا شده می کند. هم من می دانم و هم شما و سلسله مراتب تشکیلاتی می دانند که با چه سناریو مشخص شده نفرات اسیر تو اشرف که خانواده هایشان اینجا آمده اند می آورد پشت تلویزیونش که بگویند اینها نامادری و ناپدری هستند. ای وای بر این فریسیان ریاکار و بعد هم حتما خانم مژگان پارسائی می گوید که مجاهدی اینطوری مستحکم شد. البته که من هم فهمیده بودم که مبارزه مسیر عوض کرده است و دیگر مبارزه با امپریالیسم و دیکتاتوری خط مشی نیست بلکه همانطور که گفتم سالیان سال است مبارزه شده مبارزه با همسر و فرزند و خانواده است مبارزه شده است شب و روز در تشکیلات دیگران را پائیدن و گزارش دیگران و بعد هم نشستهای مسخره لایه ای، نوبه ای، عملیات جاری، غسل دعوا و فحاشی به همدیگر و تو سر و کله هم زدن و ایجاد تنفر بین همدیگه و در عوض عشق به رهبری مسخره چرا؟ برای اینکه آلت دست تمام عیاری باشیم برای جناب رهبری و ذوب شویم در رهبر عقیدتی. رجوی همیشه می گفت موضوع را سیاسی و بیرونی کنید بروید اونطرف مرز و برگردید اگر واقعا پشمی به کلاهش بود و اگر واقعا راست می گوید پس اینهمه داد و فریاد و شعبده بازی برای ندادن ملاقات چیست و بعد هم شیادانه به گردن اعضا بیندازد و بگوید اینها خودشان نمی خواهند. مگر زمانی که اجازه داده بود تو همین اشرف بچه نگهداری نمی شد تا اینکه بعد حرامش کرد مگر زمانی که اجازه داده بود در یک شب دهها عقد و ازدواج صورت نمی گرفت مگر در همین اشرف اسکان نبود پس حالا هم این خودش است و بیخود به گردن اعضا نیندازد. رهبر مسخره که هی می گوید بیا….بیا…. بیا مثال همان موشی که گفته بود اگر من گربه بشم همچین و همچون می کنم می گوید بیا که بعد همه فرار تو مقرها و بعد هم پخش موزیک و نشست تفتیش عقاید که صدای ما به گوش شما نرسد اگر راست می گوید بیا بیا چرا یکبارمصاحبه های من را برای شما پخش نمی کند. مگر نمی گوید آزادی مگر نمی گوید دمکراسی یکبار هم بجای اونهمه نشست و حرفهای تکراری تشکیلاتی مصاحبه من و اعضای جدا شده را پخش کند. همانطور که بارها گفته ام او هر گز اینکار را نمی کنند برای اینکه می خواهد که شما را همچنان در بی خبری و نادانی نگهدارد تا شما همچنان اسیر و سپر بلای خودش و اهداف شومش بکند تا شاید از گندم ری بخورد. تا شاید نفرات همچون صدیقه مجاوری و همچون ندا حسنی خود را برایشان به آتش بکشند. رهبری دروغگوئی که می گوید بیا بیا بیا رهبری که برای مردم داخل پیام خیزش می دهد اما حالا که تعدادی از همان خلق برای اعاده حق مسلمشان که دیدار با بستگانشان است با هر توصیفی که بگوید آمده اند اینجا آنها منتظر گذاشته و کارگزارانش را توجیه کرده تا انواع اتهامات را به آنها بزند. مگر ما یک روزی نمی خواستیم خلق خود را آزاد کنیم؟ مگر این خانواده ها برادرها و خواهرها و مادرو پدرهای ما نیستند؟ آیا اینها جزو خلق نیستند؟ رجوی از چه می ترسد که اجازه دیدار نمی دهد و آنها را مزدور می نامد؟ اما بحث این چیزها نیست و او فقط از فرار شما از تشکیلات می ترسد و آن روز فرا خواهد رسید که همین تشکیلات روی سرش خراب شودو به این روز ایمان دارم اما از شما هم می خواهم که درنگ نکنید و بیش از این بازیچه تشکیلات نشوید و خود را از شر آن خلاص کنید. از این خانواده ها که اینجا هستند و به آنها ئی که در راهند که علی رغم همه سنگینی کار و علی رغم مشکلات فراوان علی رغم هتاکی ها و توهین هائی که به آنها می شود و حتی حمله اوباشانی نظیر هنگامه حاج حسن که مطمئن هستم فقط برای خودنمائی بیشتر برای رهبر مسخره دست به اینکار زده تا احسنت از رهبر دریافت کند به این خانواده ها که به کمک ما آمده اند دست مریزاد می گویم و خدا اجر آنها را خواهد داد و من از خودم گرفته تا همه جدا شده ها به آنها کمک می کنیم و همینطور منتظر هستیم تا نفرات دیگری به جمع ما بپیوندند، همانطور که تا کنون پیوسته و این دکان فریبکاری هر چه زودتر ببندیم خدانگهدارتان منتظریم.