راستی در دایره ی شرارت مسعود و مریم رجوی چه می گذرد که گرفتاران را این چنین برعلیه عزیزان شان می شوراند در طول تاریخ دیکتاتورها و ستمگران زیادی بودند که جنایتی را مرتکب شدند که انجام آن آنقدر شنیع بوده که از خاطره تاریخ پاک شدنی نیست و لعن و نفرین همیشگی را برای آنان در پی داشته است. اما شاید کمتر ستمگری بوده که اعضای خانواده ای را در برابر هم قرار داده باشد و عضوی از خانواده را با شقاوت و سنگدلی وادار به رودرروی با والدین یا عزیزان خود نماید مسعود و مریم رجوی برگ تازه ای از جنایت و شقاوت را در کارنامه سیاهشان ثبت کردند مسعود و مریم رجوی در اقدامی ننگین اعضای اسیر فرقه را با زور وادار می کنند تا در مقابل پدران و مادران شان که با دلی شکسته و چشمانی اشکبار بعد از سالیان به امید دیدار جگر گوشه هایشان به اسارتگاه اشرف مراجعه کردند را مورد بدترین دشنام ها و هتاکی ها قرار داده و نمک بر زخم کهنه این قربانیان جنایت رجوی ها بپاشند اعضایی که سال ها در حصارهای فیزیکی و ذهنی مسعود و مریم رجوی آنچنان اسیر شده اند که حتی توان مخالفت با چنین خواسته های رذیلانه ای را نداشته و ناچار به انجام فرامین مسعود و مریم رجوی می باشند من و دوستان جدا شده که در درون فرقه مخوف مسعود و مریم رجوی بودیم بارها و بارها از خود مسعود و مریم رجوی و زنیکه لمپن و بد دهان مهوش سپهری شنیدیم که باید خانواده را مورد لعن و نفرین و تمسخر قرار داده و قطع کردن ارتباط با خانواده ها را بعنوان یک ارزش تبلیغ می کردند مریم رجوی در نشستهای عمومی می گفت «عاطفه یک چیز کثیف بورژوایی است که باید آنرا قطع کرد و شما فقط باید نسبت به مسعود رجوی عاطفه داشته باشید مسعود رجوی در نشستهای عمومی می گفت «خانواده کانون فساد است» یا می گفت «همسران باید همدیگر را سه طلاقه کنند و آخرین حرفش سر خانواده ها توهین و اهانتی بود که کرد گفت خانواده های که پشت درب اشرف بس نشستن سگهای زنجیری هستن که بیشتر این حرف مسعود رجوی به خودش و همسرش مریم رجوی میخورد ببینید چاه جنایات مسعود و مریم رجوی اینقدر عمیق هست که محمد کریمی را وادار کند با زور تا رو در روی خواهر دل شکسته خود که بعد از سالیان تنها به امید چند دقیقه دیدار حضوری با برادر خود راهی دیاری دیگر شده بیاستد وخواهرش را با بدترین توهین و اهانت ها بیازارد آیا این جنایت علیه بشریت نیست؟ آیا این نقض اولیه ترین حقوق بشر نیست؟ شاید برای شما هم این سوال پیش بیاید که چطور محمد کریمی که سال ها دور از خانواده خود بوده این چنین با سنگدلی علیه خواهرش و پدران و مادران سال خورده به راحتی توهین و اهانت میکند و طوطی وار توهین و اهانت رهبری اش مسعود رجوی را تکرار میکند پاسخ به این سوال را باید در مکانیزم فرقه ای حاکم بر تشکیلات مسعود و مریم رجوی جستجو کرد که آنچنان کنترلی بر افراد اسیر در اسارتگاه اشرف را دارد که آنان کاملا از خود سلب اختیار کرده و بطور مطلق همچون ابزاری بی اراده تحت کنترل مسعود و مریم رجوی قرار می گیرند بی تردید این افراد چه قبل از انجام این عمل شنیع و چه در حین انجام و چه بعد از آن دچار تناقضات سنگینی شده و می شوند اما سیستم های کنترلی حاکم بر فرقه به گونه ای است که آنها جرات بیان این تناقضات و عدم انجام فرامین را ندارند. با این مکانیزم است که مسعود و مریم رجوی هر نوع جنایتی را مرتکب می شوند و حتی این افراد را وادار میکند تا دست به خودسوزی بزنند بنابراین تنها راه برای اینکه این فرهنگ جنایت کارانه ترویج نشده و این اعمال شنیع، همچنان قبیح بمانند و تنها راهی که بتوان افراد اسیر فرقه رجوی را به خود باز گرداند، گل گرفتن و تخته کردن درب چنین فرقه ای و قرار دادن افراد اسیراسارتگاه اشرف آن هم در محیطی آزاد و بدور از کنترل فرقه ای است سوالی دارم که اگر مسعود و مریم رجوی جرات آن را دارند جواب بدهند. مسعود و مریم رجوی فقط بگوید محمد کریمی را چطور به اسارتگاه اشرف کشاندید و آوردید؟؟؟؟ مسعود و مریم رجوی بگوید چرا محمد کریمی از جمع گریزان بود و همیشه دوست داشت تنها باشد با گیتارش؟؟؟؟ مسعود و مریم رجوی حداقل کسی را پشت سیمای فرقه بیاورید صحبت کند که جزو ناراضیان فرقه نباشد محمد کریمی با من در پذیرش 13 بود و خوب می شناسمش یکی از نفرات کله پا شده تشکیلات فرقه است. مسعود و مریم رجوی دو جایه خوری هم دیگر فایده ندارد شما از طریق محمد کریمی که کشتی گیر است می خواهید ورزشکاران و کشتی گیرهای ایران را بفرستید به زندان و چوبه دار خیلی کثیف و پست هستید. مسعود و مریم رجوی نوشته دیکته شده را از اول می دادید دست محمد کریمی میخواند آخر برنامه دادید دستش همه تماشاگران هم از چهره محمد کریمی فهمیدن که با زور آورده اید پشت دوربین. مسعود و مریم رجوی سال 76 هم حمید آراسته در زندانهای ورودی نوشته دیکته شده شما را میداد پشت دوربین بخوانیم و دو نفر با کلاش به دست بالای سرمان ایستاده بودن و می گفتن نخوانی شلیک می کنم ما هم نمیخواندیم حمید آراسته عصبانی میشد و دستور می داد به شکنجه گران که ما را می زدند و حمید آراسته میگفت کلی انرژی از فرقه رجوی گرفتی و به رهبران کثیفی مثل شما چه بگوید که زیر شکنجه نتوانسته اعتراف ویدئی بگیرد. مسعود و مریم رجوی اگر راست میگوید جای اینکه نوشته دیکته شده به دست محمد کریمی بدهی طوطی وار بخواند تا درب اشرف چند دقیقه راه بیشتر نبود می توانست بیاید و جلوی درب به خواهرش مستقیم بگوید که من نمی ایم و میخواهم مبارزه کنم یا مثل اون نفری که مغز شوئی کرده بودید با سیلی در گوش پدرش زد و در نشستها هندوانه زیر بقلش می دادید و میگفتید انقلابی است و در هر نشستی میبردید محمد کریمی هم می توانست این کار را بکند. مسعود و مریم رجوی فرقه رجوی سوخت و تمام شد دست از سر نفرات اسیر در اسارتگاه اشرف بردارید و بگذارید خودشان برای زندگیشان تصمیم بگیرن.