دو تروریست بازداشت شده در اعترافهای خود، از مقاصد پنهانی گروه مجاهدین در هدایت فعالیتهای تروریستی در ایران و نپذیرفتن مسئولیت آن پرده برداشتند. به گزارش رجانیوز، مشروح اعترافات تلویزیونی این 2 عضو گروه تروریستی مجاهدین به شرح زیر است: تروریست اول: مدت یک سال و نیم است که به طور مستمر با سازمان مجاهدین خلق که در ایران مردم آن را به اسم منافقین می شناسند، ارتباط دارم؛ در این یک سال و نیم، شش ماه اول فعالیتهای تبلیغی میکردیم، مثل نصب پلاکت و یا شعارنویسی؛ بعد ارتباط من با سازمان قطع شد و دو ماه پیش که دوباره وصل شدم، به من گفتند باید یک سری حرکات رادیکال و تندرو انجام بدهم و به همین منظور یک سری دستورالعمل برایم فرستادند مبنی بر ساخت بمب و وسایل آتشزا برای آتش زدن اماکن و اموال عمومی؛ تاریخ بمبگذاری را هم حدفاصل بین 20 تا 30 خرداد تعیین کردند؛ با توجه به این که میخواستند به اصطلاح 30 خرداد را در اذهان عمومی تکرار کنند و یادآور آغاز جنگ مسلحانه سازمان علیه جمهوری اسلامی ایران شوند. مسئول تشکیلاتی من فردی بود به اسم نرگس که در سوئد مستقر بود؛ یک شماره تلفنی را به من داد و گفت که بعد از انجام بمبگذاری، خبر آن را از طریق این شماره تلفن به او خبر بدهم. این بمبگذاری قرار بود در میدان انقلاب صورت گیرد، به همین دلیل دستورالعملهای ساخت بمب را از طریق ایمیل برای من فرستاد و گفت که در چت (روم) میتوانی بیشتر صحبت کنی و هر سؤالی داری بپرسی؛ وسایل ساختن بمب را از بازار تهیه کردم و آنها را سرهم کردم؛ یک سری مواد را همراه با یک چاشنی به هم متصل کردم و بمب را ساختم. در ایامی که من مشغول ساخت بمب و تمرینات لازم بودم و آن منطقهای که میخواستیم بمب را بگذاریم، یعنی میدان انقلاب را شناسایی میکردم تا بمب را در جایی مناسب جاسازی کنم، نرگس نکتهای را چندین بار به من تاکید کرد و آن این بود که چون ما از سال 2001 به بعد یک سری اقدامات سیاسی را در خارج از کشور مخصوصا اروپا و امریکا برای بیرون کردن نام سازمان مجاهدین از لیست تروریستی این کشورها انجام دادهایم و حرکتی که تو داری در این مقطع انجام میدهی، با آن اقدامات سیاسی تناقض دارد، بنابراین اگر برای تو اتفاقی افتاد، باید بگویی که این ایده کاملا شخصی بوده، یعنی این عمل بمبگذاری یک ایده کاملا شخصی بوده و هیچ ربطی به سازمان مجاهدین نداشته و از آن طرف هم ما این عمل تو و این ارتباط تو را با سازمان نفی و تکذیب میکنیم تا این بمبگذاری با آن دسته از اقدامات سیاسی ما متناقض نشود.
مسئول تشکیلاتی من (نرگس) خط عملیات را به من داد و در توجیه این که چرا یک دفعه از فعالیتهای تبلیغی به سمت فعالیتهای عملیاتی آمدیم، عنوان میکرد که چون میخواهیم فضای سکوت و سکونی را که در ایران حاکم است بشکنیم و تنها راه ممکن، استفاده از بمبگذاری و یا آتشزدن اموال عمومی و از این قبیل کارها و حرکتهای رادیکالی است. از طرف دیگر هم تاکید داشت که همانطور که در 29 سال پیش، در 30 خرداد سال 60، حرکتهای رادیکالی و مسلحانه باعث شد که مثلا فضای سکوت بشکند و راه جدیدی را باز کند، در این تاریخ هم میتواند همان خاطرات را دوباره زنده کند و ما (میتوانیم) همان راه را پیش بگیریم. تروریست دوم: 2 سال پیش با سازمان مجاهدین خلق ارتباط برقرار کردم. بعد از یک سری کارهای تبلیغاتی به من گفتند که باید بروی عراق. بعد از 2 سفر به عراق، در برگشت به تهران، به من خط کار عملیاتی را دادند. گفتند که باید یک سری کارهای عملیاتی انجام بدهیم که این کار توسط شخصی به نام ناهید که از انگلستان با من در تماس بود و برای من ایمیل میفرستاد، انجام میشد. ناهید یک شماره اختصاصی هم به من داده بود که آن شماره فقط مربوط به همین کارهای عملیاتی بود که من باید عملیات انجام شده را از طریق آن به ناهید اعلام میکردم؛ در توجیه این کار هم به من میگفت که ما میخواهیم بین بیستم تا سیام خرداد، مانند 29 سال قبل که فضای سکوت ایران را با عملیاتهای خود شکستیم، باز فضای سکوتی را که الان در ایران حاکم شده، بشکنیم و به مردم یادآوری کنیم که 29 سال پیش، ما این عملیاتها را انجام دادیم و الان هم داریم این عملیاتها را انجام میدهیم تا این سکوت را از بین ببریم. وقتی در کار عملیاتی قرار گرفتم، ناهید توسط ایمیل برای من آموزش کامل ساخت بمب را با جزئیات فرستاد که باید من یک سری وسایل را تهیه میکردم، کنار هم میگذاشتم و برای آن یک چاشنی هم کار میگذاشتم تا عملا یک بمب کامل را ساخته باشم. قرار بود من این بمب را در میدان پونک و خیابان دامپزشکی کار بگذارم؛ در این حین ناهید میخواست به نوعی نکتهای را به من بفهماند که به تدریج شروع به گفتن آن کرد. گفت که اگر قبل از درست کردن بمب یا اصلا درحین انجام این کار یا بعد از آن اتفاقی بیفتد، باید این کار را یک کار فردی عنوان کنی و ما هم هرگونه ارتباط با تو را به کل تکذیب میکنیم و میگوییم هیچ ارتباطی با ما نداری و تو را نمیشناسیم. باید بگویی که خودم این کار را کردم و با مجاهدین خلق هیچ ارتباطی ندارم. برای این که بتواند مرا قانع کند هم توضیح داد که چون ما داریم در اروپا و امریکا یک سری کارهای حقوقی و سیاسی برای خروج از لیست تروریستی انجام میدهیم، برای همین به هیچوجه نمیتوانیم این کار تو را به گردن بگیریم که باعث بشود ما نتوانیم از این لیست بیرون بیاییم و برای اینکه به کار مجاهدین لطمه وارد نشود، ما هرگونه ارتباط با تو و هرگونه شناخت از تو را تکذیب میکنیم.