آخرین نفری که موفق به فرار از اسارتگاه اشرف گردیده است آقای علمدار شایگان اهل لارستان فارس می باشد که روز بیست و چهارم آوریل گذشته بعد از بیست و دو سال اسارت خود را نجات داد و به خانواده های مستقر در جلوی درب اشرف پیوست.حال بعد از حدودا 2 ماه از جدایی ایشان، روز یکشنبه مورخه 13/4/89 انجمن نجات شیراز پذیرای این عضو رها شده از تشکیلات فریبنده و مافیایی فرقه تروریستی رجوی بود که مورد استقبال شدید خانواده خود قرارگرفت.
آخرین نفری که موفق به فرار از اسارتگاه اشرف گردیده است آقای علمدار شایگان اهل لارستان فارس می باشد که روز بیست و چهارم آوریل گذشته بعد از بیست و دو سال اسارت خود را نجات داد و به خانواده های مستقر در جلوی درب اشرف پیوست.
حال بعد از حدودا 2 ماه از جدایی ایشان، روز یکشنبه مورخه 13/4/89 انجمن نجات شیراز پذیرای این عضو رها شده از تشکیلات فریبنده و مافیایی فرقه تروریستی رجوی بود که مورد استقبال گرم خانواده خود قرارگرفت.
انجمن نجات شیراز ضمن تبریک و تهنیت بمناسبت بازگشت مسرت بخش آقای علمدار شایگان به وطن و آغوش پر مهر خانواده، برای ایشان آرزوی سلامت و موفقیت و کامیابی در زندگی جدید، فارغ از سایه شوم تشکیلات رجوی و دیگرسران خائن پادگان اشرف را دارد.
آرزومندیم که شاهد بازگشت دیگراعضای دربند و فریب خورده فرقه رجوی به کانون گرم خانواده باشیم.
برچسب ها
سالها در تشکیلات رجوی یلدا نداشتیم جشن یلدا در کنار خانواده
به بهانه یلدا برقراری هرگونه رابطه عاطفی ممنوع، حتی با کودکان!
من دیگر یکی از آنها نبودم خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و چهارم
جشن یلدا در کنار خانواده
مراسم شب یلدا یکی از کهن ترین و زیباترین آیین های ایرانی است که از گذشته های بسیار دور تا کنون در میان مردم ایران زنده مانده است. در شب یلدا خانواده ها در خانه بزرگ ترها جمع می شوند و لحظاتی صمیمی و خاطره انگیز را کنار یکدیگر می گذرانند. در تشکیلات رجوی عکس […]
برقراری هرگونه رابطه عاطفی ممنوع، حتی با کودکان!
شب یلدا یا شب چله یکی از کهن ترین جشن های ما ایرانیان است که از گذشته تاکنون برگزار میشود. در سنت ما ایرانیان طولانی ترین و تاریک ترین شب سال را ناخوشایند میدانستند و روشهایی که امروزه هم در این شب انجام میشود، در اصل برای دورشدن ازاین ناخوشایندی بوده است. در آن موقع […]
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و چهارم
پس از پایان مهمانیهای پر زرقوبرق و طومارهای امضاشده، دیگر نه رهبر قبیلهای باقی مانده بود که دعوت شود و نه بشقابی که برای مهمانی بعدی نگه داشته باشند. حالا، مجاهدین باید به فکر درآمدی پایدارتر میافتادند و در فقدان حمایتهای مالی صدام، نگاهها به سوی نیروی کارِ درون قرارگاه چرخید: ما. کورهی چوب، بوی […]
