سعید باقری دربندی: البته صدیقه حسینی، مژگان پارسایی و رهبری سازمان متوجه بودند در صورت انتقال افراد مستقر در اشرف به اروپا یا کشورهای دیگر به ریزش وسیع نیروها منجر خواهد شد. به این خاطر آنها سعی داشتند افراد در اشرف بمانند و مثل سیاهی لشگری برای آنها باشند. همه ما می دانستیم در صورتیکه پایمان به اروپا و دنیای آزاد برسد دیگر آن کسی نیستیم که در تظاهرات سازمان شرکت کنیم یا در مناسبات سازمان بمانیم. یادم میاد من به صدیقه حسینی گفتم: اگر خودت مرا به اروپا بفرستی شاید سمپاتتان باشم یا در تظاهرات و میتینگ های شما شرکت کنم ولی اگر خودم از اشرف خارج بشوم و موفق شوم به اروپا بروم مطمئن باش که پنج یا شش نفری هم که قصد شرکت در تظاهرات به نفع شما را در آنجا داشته باشند جلوی آنها را خواهم گرفت و نمیگذارم به نفع سازمان تحرکی داشته باشند. خیلی رک و پوست کنده عین این عبارات را به صدیقه حسینی گفتم. صدیقه وقتی حرفهای مرا شنید به اصطلاح خیلی به هم ریخت بشدت عصبانی شد به من گفت: نان و نمک سازمان را خوردی بعداً نمکدان میشکنی؟ به صدیقه گفتم: عجبا، این چهارده سالی که عضو سازمان بودم و در مقرهای متعدد سازمان در عراق از جان خود مایه گذاشتم را فراموش کردی حال که تصمیم دارم از اشرف خارج شوم شما از من طلبکار شده اید؟ واقعا شما به من در این چهارده سال چه چیزی دادید؟ جز تباهی عمر و سرمایه جوانی ام؟ هر انسانی در این دنیا وقتی جایی میره و چند سالی کار میکنه وقتی بازنشسته شد حداقل مینیموم زحماتش را میدهند مقداری پول به او می دهند بعد هم از حقوق بازنشستگی برخوردار می شود خلاصه کادویی، چیزی هم آخرش می دهند شما سران سازمان نه تنها حق و حقوق افرادتان را ندادید به نفرات مارک هم میزنید، مارک بریدگی میزنید!! خوب بریدگی از چی؟ از مبارزه؟ شما که اهل مبارزه نیستید. اگر مرد مبارزه بودید که رهبر عقیدتی مسعود رجوی و مریم با صد و شصت نفر از کادرهای کلیدی در شرایط بحرانی نیروهای خودشان را در عراق رها کرده و بزدلانه فرار نمی کردند؟ خلاصه خیلی با صدیقه حسینی آن روز بحث کردیم بعدها وقتی به کمپ امریکا رفتم در کمپ خاطره ای را مرور می کردم مسعود در آخرین نشست گفت اگر امریکا به عراق حمله کند ما به ایران می رویم یکی از بچه ها در آن نشست مهم و سرنوشت ساز گفت: سید محدثین نامه نوشته بود به سه کشور از جمله امریکا که آقا ما با شما کاری نداریم شما هم اگر با ما کاری نداشته باشید در اشرف می مانیم.
قادر رحمانی: بهنام نامه نوشته بود
سعید باقری دربندی: بله بهنام نامه نوشته بود که آقا ما سر جای خودمان هستیم به سمت مرزها نمی رویم با شما هم کاری نداریم در حالی که مسعود در نشست صراحتا گفت اگر امریکا به عراق حمله کند به ایران می رویم. خب مسعود در پاسخ به سوالی که از او شد طبق معمول دروغ گفت و توجیه کرد. سرانجام معلوم شد مسعود و سازمان طبل تو خالی است.
قادر رحمانی: مسعود رجوی می گفت اگر یک فشنگ به قرارگاه من زدند روزگارشان را سیاه می کنیم!! حال باید به مسعود گفت نه تنها روزگارشان را سیاه نکردی که خودت مثل موش رفتی تو سوراخ و سایر سران سازمان نیز در رفتند حال مشخص شد که چقدر بزدل هستی و فریبکار.
سعید باقری دربندی: آره، مسعود خیلی به اصطلاح گنده گویی کرد اما مرد عمل نبود برای همه ثابت شد.
قادر رحمانی: یادم است مسعود می گفت وقتی امریکا عراق را اشغال کرد ما شجاعانه به سمت ایران به سوی خانه مان خواهیم رفت!! و هر کی از امریکائیها به ما گفت: آقا کجا میخوای بری به او خواهیم گفت که آقا مِستِر ما به سمت خونه ی خودمان می رویم با شما هم کاری نداریم!! واقعا اگر مسعود رجوی کمدین می شد بیشتر موفق بود تا اینکه این جوری در عالم سیاست مضحکه زمین و آسمان شود. حال خوب است که به مسعود بگوییم کجایی دون کیشوت قرارگاه اشرف؟
سعید باقری دربندی: آره مسعود واقعا استعداد کمدین شدن را دارد در آخرین نشست گفت به امریکائیها می گوییم با شما هم کاری نداریم!!
خوب فکر کنید همه این ادا و اطوارهای مسعود برای چی بود؟ مشخص است سران مجاهدین همه ی اصول را زیر پا گذاشتند. این ها با این در یوز گی ها و پادوئی که برای مقامات ارتش امریکا کردند واژه انقلابی گری را زشت جلوه دادند سران سازمان آبروی انقلابی گری را بردند در واقع با این طرز برخورد و مواضع نمی توان به مجاهدین و رهبران آن گفت که اینها یک جریان حتی چپ انقلابی هستند.
قادر رحمانی: همه اصول بنیانگذاران مجاهدین را به راحتی برای کسب قدرت زیر پا گذاشتند و به راحتی مزدور امریکائیها شدند!! آن همه ادعا و شعارهای ضد امریکایی مسعود رجوی باد هوا شد؟!! این شخص چقدر ضعیف النفس است؟ سعید باقـری دربنـدی: سر در سـازمان نوشته اند: خطا و صداقت!! بعدها به خودم می گفتم باید این دو کلمه را پاک کنند و بنویسند ریا و وقاحت، چون رهبران سازمان به راحتی دروغ می گفتند و با وقاحتی که داشتند همه اصول انسانی و مکتبی را زیر سوال می بردند؟!! قادر رحمانی: خانم مرضیه قرصی اشاره ای کرد به ملاقات فهیمه اروانی و زهره اخیانی با آمریکاییها، اگر تو عکس ملاقاتی که بعدها در معرض دید قرار گرفت دیده باشید این قابل انکار هم نیست مژگان گربه ای دستش است یا می گفتند فهیمه اروانی با خودش دو تا توله سگ می کشید و می برد همچین مواردی، یعنی ادایی که نزد آمریکاییها در می آورند چندش آور بود. یا آرایش خانم های عضو شورای رهبری هنگام دیدار با مقامات امریکایی توجیه ندارد بالاخره اونجا خواهرها را همه دیدیم هیچکدام آرایش نمی کردند ولی وقتی در دیدار با امریکائیها آرایش می کردند، من دچار تناقض می شدم فیلم هایی که از مریم رجوی نشان می دادند در فرانسه یا در نروژ به خصوص در نروژ که فهیمه اروانی و مهوش سپهری هم کنارش بودند همه آنها از سرخاب و نمیدانم ماتیک و این جور چیزا استفاده کرده بودند. خب این صحنه ها بچه ها را در اشرف دچار تناقض می کرد.
ادامه دارد…
مکان گفتگو: دفتر انجمن نجات آذربایجانغربی
تنظیم از آرش رضایی