در حالی که اولین دهه قرن 21 را داریم پشت سر میگذارایم، قرنی که انتظار از تمدن پیشرفته بشری تلاش در جهت امن تر کردن زندگی انسانهاست، اما همچنان سایه سیاه جنگ و خونریزی، بر زندگی انسانها خودنمائی میکند. شوربختانه سایه نکبتبار این خشونتها در خاورمیانه سنگین تر بوده و این نقطه کانون خونریزی و ترورها همچنان باقی مانده است.
بدون شک نا امن نگه داشتن این منطقه در جهت تأمین منافع نظام سرمایه داری و همچنین دیکتاتورهای منطقه ای میباشد. صاحبان زر و زور نمیخواهند که انسانهای بیگناه و فقیر، روی آرامش و صلح را ببینند، این از آنروست که آرامش در منطقه خاورمیانه سبب توجه مردمان ستمدیده به حقوق خویش شده و این یعنی به خطر افتادن کانونهای ثروت اندوزی نظام سرمایه داری و همکاران دیکتاتور منطقه ای آن.!
آسیب های وارده از جانب این خشونتها تنها و تنها زندگی مردمان عادی را به سیاهی کشانیده است. عقب مانده گیهای تاریخی علمی و تکنولوژیکی، شیوع بیماریهای گوناگون، خرابی و ویرانیها، از جمله آسیبهای وارده به مردمان این نقطه زمین میباشد. منطقه ای که تاریخاٌ کانون تولید دانش بوده، هم اکنون در فقر، بیسوادی و نا امنی، دست و پا میزند.
طلای سیاه انباشته شده در این منطقه به جای به ارمغان آوردن پیشرفت و شکوفائی، خرابی و ویرانی و جنگ را به ما هدیه داده است. که البته این نتیجه عدم شایستگی و فساد حاکمان در دوران تاریخ بوده است.(از آنجا که مردمان یک سرزمین نیز وظیفه داشته که خویشتن سرنوشت خویش را بسازند، لذا خود مردم منطقه نیز بی تقصیر نیستند.)
پرده برداشتن از زخمهای تاریخی، از چگونگی ویرانی های تحمیل شده بر ماها که به دنبال لشکرکشی های تازیان اشغالگر در هزاره گذشته تاریخی آغاز شده و همچنان نیز مردمان ایران زمین تاوان آنرا میپردازند، در حوصله بحث کوتاه ما نیست، این مقدمه ای هم که تا به اینجا آوردم تنها به این دلیل بود که یادآوری کنم که نباید به مسائل به طور سطحی نگریست، درد ما ریشه در اعماق تاریخ دارد.
بگذریم میروم سر اصل موضوع، موضوع بحث ما رویکرد دولت ایالت متحده آمریکا در قبال تروریسم است. در سالهای گذشته دولت آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم دو جنگ را بر منطقه ما تحمیل کرده، جنگهایی که تا به حال جز ویرانی، کشتار و رشد بنیادگرائی نتیجه دیگری به بار نیاورده است. این جنگها نه تنها صدمه آنچنانی به ریشه های تروریسم نزده، بلکه اعتباری دوباره به تروریستها بخشیده است.
با جنگ نمیتوان به مبارزه با خشونت گرایی رفت، خشونت، خشونت به بار می آورد. راه مبارزه با خشونت، نبرد با فقر و بیسوادی است. البته من به هیچ وجه فکر نمیکنم که این را تئوریسین های نظام سرمایه داری و متحدان منطقه ای شان نمیدانند. آنان به خوبی آگاه هستند که با جنگ نمیتوان آرامش و صلح را به ارمغان آورد. بهتر است واضح تر بگویم، اینها اصلاٌ به دنبال صلح نیستند، صلح منافع آنان را به خطر می اندازد. سودی که در جنگ نظام سرمایه داری به دست می آورد، هرگز در صلح نمیتواند به آن برسد.
در نظر بگیرید که هزینه های مصرف شده در دو جنگ آمریکا و متحدانش با افغانستان و عراق، اگر صرف عمران و آبادانی این دو کشور میشد، امروز حتماٌ در نقطه کنونی نبودیم که همچنان سایه جنگ و خونریزی روزگار مردمان منطقه را به سیاهی کشانیده است. البته با ادامه وضع کنونی بعید نیست که در آینده ای نزدیک، دولت آمریکا و متحدانش بویژه در افغانستان بار دیگر ادامه بازی را به طالبان بسپارند. اگر کمی با دقت به اوضاع افغانستان نگاهی بیندازیم میتوان مشاهده نمود که نیروهای طالبان در حال در دست گرفتن بازی از قوای ناتو هستند.
یکی از علل این همه ناامنی و خشونت در منطقه سیاستهای غلط دولت ایالت متحده است. سابقه و عملکرد این دولت به خوبی نشان میدهد که دولت آمریکا دولتی قابل اعتماد در بحث مبارزه با تروریسم نیست. این کشور همیشه رویکردی دوگانه در قبال تروریستها داشته است. اکثر گروههای تروریستی موجود در منطقه،هم اکنون نیز در زیر چتر حمایتی ایالات متحده قرار دارند.
به عنوان نمونه گروههای تروریستی پژاک، پ ک ک، جندالله، فرقه خرابکار مجاهدین خلق و… بدون حمایت های پنهان و آشکار دولت آمریکا هرگز قادر به ادامه حیات نیستند. حتی میتوان گفت در عملکرد، خود طالبان و القاعده نیز ساخته و پرداخته و تأمین کننده منافع همین دولت میباشند. چگونه آمریکا میتوانست بهانه لشکر کشی به افغانستان و عراق را به دست بیاورد؟! همکار و شریکی بهتر از القاعده؟! در قبال خرابی دو ساختمان در آمریکا، دو کشور به اشغال نظام سرمایه داری درآمد. اگر با چشمانی باز و تیز بین به همه زوایای قضیه بنگریم، میتوان به واقعیت های پشت پرده زیادی پی برد.
عجب بازی ریاکارانه و کثیفی در جریان است. بازی که به نبرد گلادیاتورها بیشتر شبیه بوده، آدمهای نادان و یا اسیر به جان یکدیگر افتاده و همدیگر را به خاک و خون میکشند و در آن بالا، اربابان زر و زور بر تخت قدرت نشسته و بر آنها خندیده و انبارهایشان را پرتر از زر و سیم میکنند.
در پایان این نکته را هم نباید فراموش کرد که انتشار لیست گروههای تروریستی که هر ساله توسط وزارت امورخارجه آمریکا منتشر میشود، چیزی جز فریب دادن افکار عمومی نیست. دولت آمریکا خود بزرگترین حامی و متحد تروریستها در جهان میباشد.