ما آزادیم چون خدا ما را آزاد آفریده است. هیچ کس نمی تواند در این جهان مانعی بر سر راه آزادی ما باشد. امکان آزادی نیز سر انجام به تحقق آزادی و یا آزاد شدن آدمی می انجامد. انسانها با انتخاب خویش می توانند در عرصه ی اجتماعی و فردی به آزادی راستین دست یابند. بنابراین هر گونه نظام و یا سیستمی که آزادی انتخاب آدمی را تحت هر شرایط و توجیهی محدود کند و یا چون عاملی بازدارنده در مواجهه با انتخاب آزادانه انسانها قرار گیرد دست به امری نکوهیده و مذموم زده است زیرا به تحقق فاشیسم و بردگی ذهن و روح انسانها منجر می گردد.
آدمی در فلسفه و قصه ی آفرینش از امکان عصیان برخوردار است. او میوه ممنوع را می خورد تا به آزادی خویش اذعان کند. زیرا خدای مهربان او را آزاد آفریده است تا جائی که می تواند بر جبرهای حاکم بشورد تا سرنوشت خویش را خود معین کرده و از محدودیت های آزار دهنده و مرزهای بازدارنده عبور کند. بدین سان داستان تکامل انسان و پدید آمدن تمدن شگفت انگیز و پر شکوه در مراحل تاریخی آغاز می گردد.
مجاهدین، در پروسه ی تکوین ایدئولوژیک و سیاسی در نهایت وقتی در عراق مستقر شدند در مسیر نابودی ” آزادی راستین ” انسان گام بر داشتند. این روند به تدریج و با دوری جستن از انگاره های تفکر انسان مدرن در عصر تحولات دموکراتیک آغاز شد. حال مجاهدین در سیر تاریخی خـویش به یک فرقه ی تمـام عیار با همه ی مختصات و ویژگی های آن که به ذهن متبادر است، مبدل شده اند.
قصه ی رهبر عقیدتی، انقلاب ایدئولوژیک، مناسبات حاکم بر ارتش آزادیبخش، نشست های غسل هفتگی، عملیات جاری، دیگ، حوض، رقص رهایی و بحث هایی که تحت عناوینی چون حل تضادهای جنسی، انقلاب و الزامات انقلابی گری، خط سرخ، فدا و صداقت، عملیات انتحاری و تروریستی، خودسوزی های اعتراضی، شورای رهبری زنان، ذوب شدن در انقلاب مریم، عبور از سر فصل های انقلاب ایدئولوژیک، طلاق های تشکیلاتی، ازدواج های اجباری، گزارش نویسی، ارائه فاکت های جنسی به شکلی مستمر و روزانه، انتقاد از خود در جمع افراد،، تقدیس رهبر عقیدتی، تلقی فاشیستی از دین، قدرت مداری، قدرت طلبی، اصالت تشکیلات، نفی اصالت فردی، مطلق انگاری، نفی عشق و دوست داشتن در طی مبارزه، تلاشی کانون خانواده، عدم امکان ارتباط با دنیای پیرامونی، بی اهمیتی به احساسات و عواطف خانوادگی و… در واقـع انکـار اراده ی آزاد آدمی ست.
“… وقتی همه عقد شدند به هریک یک کاغذ A4 دادند ومسعود گفت: تناقضاتتان هرچه هست بنویسید ودرون خودتان را پاک مثل این کاغذ سفید کنید……. من تناقصات جنسی شما را می خواهم هرچه تابه حال نتوانستید بگوئید وسخت تان بوده است…، هنگام نوشتن تناقصات برخی صفر صفر بودند….” – قسمتی از خاطرات خانم بتول سلطانی عضو جدا شده ی شورای رهبری مجاهدین
اینکه در مناسبات درونی مجاهدین افراد در موقعیتی قرار گیرند که اعمال خود را برای دیگران یا فرماندهان توجیه کنند و یا در نشست های جمعی و انتقادی هر کسی به نحوی خودش را برای دیگری عریان کند و در معرض دید او قرار دهد این ضد آزادی انسانها است. تراشیدن گناه جنسی تا از شرم حاصل از نگاه دیگری رها گردند نوعی فریبکاری ست و نه رهایی آدمی و احترام به آزادی وی. زیرا در این شرایط اعتراف ناگزیر، دیگر فرصتی برای انتخاب و تغییر وجود ندارد و افراد ” شده اند آنچه که دیگری می خواهد بشوند ” و این معنا یعنی ” دوزخ در حضور دیگران یا دیگری ” که نافی حق انتخاب و آزادی راستین فرد است.
ادامه دارد…
آرش رضایی