رویکرد خشونت طلبانه تناسبی با مفهوم راستین آزادی آدمی ندارد. آزادی در متن و عرصه ی اخلاق مدنی و تعامل افکار و ایده ها رخ می نماید. ذات گفتگو و دیالوگ نافی ستیزه جویی و خشونت در اشکال متنوع آن است. در این میان سران فرقه ی مجاهدین با طرح و باورمندی به روش های ستیزه جویانه در حل مسائل سیاسی، ایدئولوژیکی و اجتماعی آزادی را به سخره می گیرند.
“… او (رجوی) همچنان در افکار خود فکر می کند که کمافی السابق می تواند از طریق اشرف در نزدیکی مرز با ایران عملیاتهای ترور خود را سازماندهی کند برای همین می خواهد که تشکیلاتش متلاشی نشود و رجوی هنوز نتوانسته بعد از ضربه مغزی که از سقوط صدام خورده درست فکر کند چرا که اگر درست فکر می کرد بیش ازاین با جان افراد در قرارگاه اشرف بازی نمی کرد و این اسیران را رها می کرد و با صداقت مطرح می کرد که مشی مسلحانه ما شکست خورده است… اساساً مسعود رجوی با بحران و شانتاژ تبلیغاتی به حیات سیاسی خود ادامه می دهد و اتفاقا با به خطر انداختن جان اعضای مجاهدین در عراق همچنان می تواند خود را تیتر رسانه ها کند همچنانکه در تابستان امسال با به کشتن دادن یازده تن از نفرات قلعه تا مدتی خود را مطرح کرد تا خلاء عدم حضور در صحنه سیاسی ایران را پر کند… ” – مصاحبه سایت ایران قلم با خانم بتول سلطانی عضو شورای رهبری مجاهدین
رهبران ستیزه جوی مجاهدین با تاکید بیمارگونه بر عملیات تروریستی با ” ناسازه ای اخلاقی ” مواجه می شوند. چگونه می شود از ارزش های توحیدی و مفاهیم عصر تحولات دموکراتیـک سخن گفت در عین حال به تروریسـم به مثابه ی یک استراتِژی و هم تاکتیک نگریست و خشونت عریان را در شکلی همه جانبه به نمایش گذاشت؟ تاملات انسان مدرن درباره ی آزادی و مسئولیت های انسانی افراد نافی خشونت و ستیزه جویی ست از این دیدگاه پارادوکس فلسفه سیاسی و ایدئولوژیک مجاهدین مورد نقد و بررسی همه جانبه قرار می گیرد. زیرا انسان آزاد و مسئول اعمال خویش آفریده شده است و باید تاوان عمل خود را پس دهد.
تاکید رهبری عقیدتی مجاهدین بر خشونت و اعمال قهر آمیز در واقع ” مسئولیت ناپذیری ” وی را آشکار می کند. او هر کاری بکند و هر سخنی بگوید داغی بر پیشانی دارد که همواره در معرض دید دیگران است. حتی تا دورترین زوایای گوشه نشینی و مخفی شدن هم از قضاوت عمومی در امان نیست جمع بندی عملکرد سران مجاهدین و واکاوی نوع نگرش آنان به معنای “سیاست” در حقیقت انعکاس برخی از نظریات و ایده هایی ست که مستبدان و فاشیست ها در طی تاریخ تحولات اجتماعی از آن پیروی کردند.
اگر چه سیاست از نظر رهبر عقیدتی مجاهدین تابع مقتضیاتی چون گاهی خشونت و گاهی سازش، گاهی حیله و نیرنگ است و نبایستی از آلودگی وجدان و تیره بختی آن ترسید اما باید از مسعود رجوی سوال کرد که آیا خشونت می تواند توجیهی برای کسب قدرت و یا حتی مقاصد خیر باشد؟
پایان آرش رضایی