آقای علیرضا عینکیان فرزند صالح متولد 1341 در مراغه که حدود 25 سال در نزد فرقه رجوی در عراق بوده است توانست حدود ساعت 1 بامداد 16 شهریور 1389 از درب شرقی پادگان فرقه ای اشرف گریخته و خود را به نیروهای عراقی معرفی کند. او بلافاصله از نیروهای عراقی خواسته بود تا وی را به نزد خانواده های مستقر در مقابل دروازه اصلی (غربی) پادگان اشرف ببرند ولی آنان از انجام این کار امتناع ورزیدند و صرفا خبر این فرار را صبح روز بعد به خانواده ها دادند. بر اساس اطلاعات رسیده از داخل پادگان فرقه ای اشرف، افراد در دسته های حدود 15 نفره تردد می کنند و در هر اکیپ چند نفر از مسئولین قرار داده می شوند تا مراقب اوضاع باشند. اغلب کارهای نظافتی مربوط به سطح قرارگاه به فرماندهان و افراد بالاتر که اطمینان بیشتری نسبت به آنها وجود دارد سپرده می شود. افرادی که ظن فرار آنها میرود به شدت تحت کنترل هستند. اگر نسبت به قصد فرار کسی شک و تردیدی داشته باشند وی را در نشست های عملیات جاری سوژه می کنند و تحت شدیدترین فشارهای روانی قرار می دهند تا فکر فرار از سرش بیرون برود. به افراد گفته شده است که چنانچه فرار کنند نیروهای عراقی آنها را بازخواهند گرداند و آن وقت مجازات های سنگین در انتظار آنها خواهد بود. در خصوص کسانی که فرار کرده اند به بقیه افراد می گویند که آنها به بخش دیگری منتقل شده اند. بلندگوهای خانواده ها که در آنها به افشاگری نسبت به نقض اولیه ترین حقوق انسانی توسط فرقه رجوی پرداخته می شود در حال حاضر به معضل اصلی فرقه تبدیل شده است و مسئولین تلاش می کنند افراد را از برد این بلندگو ها دور نگاه دارند و یا با تولید اصوات دیگر صدای آنها را مخدوش نمایند. ظاهرا افشاگری های خانم بتول سلطانی در خصوص مسائل غیر اخلاقی مسعود رجوی نظیر رقص رهائی که به گوش تعدادی از افراد داخل پادگان رسیده است مثل بمب در داخل پادگان صدا کرده و افراد آنرا به کسانی که از آنها اطمینان دارند منتقل می کنند.