چیزی جز یک قیام سازمان یافته ی بدون خشونت نمی تواند در برابر یک خشونت سازمان یافته پیروز گردد. – مهاتما گاندی گروهی از اعضای خانواده های استان آذربایجانغربی در مورخه ی 30 شهریور ماه برای دیدار و ملاقات با فرزندان و بستگانشان به قرارگاه اشرف عزیمت کردند آنها سالهاست از سرنوشت فرزندان، برادران و خواهران خویش به علت اعمال محدودیت های تشکیلاتی از سوی سران مجاهدین و مناسبات فرقه گرایانه ی دار و دسته ی رجوی کمترین اطلاعی ندارند. خانواده ها انتظار داشتند سران مجاهدین امکان ملاقات خانواده ها با عزیزانشان را با توجه به ادعاهای حقوق بشری که معمولا مطرح می کنند و شعارهایی که می دهند و با پایبندی به پرنسیب های اخلاقی و سیاسی، فراهم سازند. اما در کمال ناباوری و بهت و حیرت خانواده ها سران مجاهدین با برخوردهای زننده، طرح تهمت ها، انگ ها و سخنان سخیف به شأن و کرامت انسانی خانواده ها توهین کرده و احساسات و عواطف خانوادگی را به سخره گرفتند.
متاسفانه رهبر عقیدتی مجاهدین طبق روال معمول از فرصت های پدید آمده در مسیر تدارک بهزیستی انسانها بهره نبرد؟ و فضایی دموکراتیک و بدون استرس با پرهیز از تنش و خشونت روانی و لفظی را برای خانواده ها و عزیزانشان در اشرف فراهم نساخت؟
به نظر می رسد رهبر عقیدتی مجاهدین همچنـان مرده ریگ های کهـن را پاس می دارد و از تابوها و دگم های فکری و ذهنی خویش رنج می برد.
او دون کیشوت وار همه را دشمن می پندارد. پدران و مادران پیر و چشم انتظار و خواهران و برادران افراد مستقر در اسارتگاه اشرف را که با قلبی سرشار از احساسات انسانی و با امیدهای بـی پایان در درب ورودی اشرف به طـرح خواسته ی مشروع و قانونی خویش پرداخته اند، مزدور و خائن تلقی می کند؟!!
مسعود رجوی که در پیام ها و سخنرانی ها از مفاهیم دینی و ارزش های انسانی به گزاف سخن می گوید حـال در برابر رویدادهای انسانی واکنش های انفعالی به خـود می گیرد و مطالبات حقوق بشری خانواده های کادرهای تشکیلاتی مجاهدین مستقر در اشرف را گستاخانه توطئه قلمداد می کند؟!!
براستی پرسش غریبی در ذهن من حک شده و آن این است: آیا رهبر عقیدتی مجاهدین هرگز تصور می کرد امیال و ناکامی های فروخفته و ویرانگر وی در مرور زمان چنان به تفکر و فعالیت های ذهنی و سیاسی وی سمت و سو دهد و سرانجام به نقطه ای برسد که رویاروی پدران، مادران و برادران و خواهران نیروهای تحت سیطره اش قرار گیرد و ناگزیر خود را در بن بست تصور ناپذیری احساس کند که گریزی از آن وجود ندارد و در دوزخ خود ساخته فرو افتاده است؟
آرش رضایی