خانواده ها و خشونت سازمان یافته ی دار و دسته ی رجوی

"عدم خشونت و جاری شدن در حقیقت لازم و ملزوم یکدیگرند" – مهاتما گاندی

از الزامات زیست در دنیای مدرن احترام به حقوق و آزادی انسانهاست. در این امر مشهود تردید و استثنایی وجود ندارد. هیچ توجیهی برای بی احترامی و یا اهمیت ندادن به خواسته های طبیعی و مشروع افراد در دوران خردمندی و عصر تحقق ارزش های دموکراتیک پذیرفته نیست. حال چگونه است سران فرقه ی مجاهدین اهمیتی به حقـوق ذاتی افـراد نمی دهند، عواطف خانـوادگی را امـری مطرود می پندارند به خواسته ی قانونی و منطقی خانواده های نیروهای مستقر در اسارتگاه اشرف مبنی بر تماس و یا دیـدار با عـزیزان و بستگانشان اهمیتی یـا نمی دهند و یا واکنش های نابخردانه از خود بروز می دهند. شگفت انگیز است وقتی سران دارودسته ی رجوی با مطالبات و خواسته ی خانواده های نیروهای تحت سیطره ی خویش مواجه می شوند از ادبیات پرخاشگرانه و ستیزه جویانه بهره میبرند و آنان را آماج تهمت ها و دشنام ها قرار می دهند؟!!
حضور مداوم و مستمر خانواده ها در درب ورودی اشرف در حقیقت تلنگری بر ذهن بیمار رهبران مجاهدین است که همچنان نابخردانه در برابر خواسته های قانونی خانواده ها به اقدامات و واکنش های سخیف و ناراست دست میزنند.
اما تا کی می توان در عصر حاکمیت ارزش های دموکراتیک به روش ها و شیوه های غیر انسانی و ستیزه جویانه متوسل شد؟
اسارتگاه اشرف مدل یک جامعه تک ساختی ست که بر اساس بنیاد های ایدئولوژیک و اندیشه ی دگماتیک طرح و پی ریزی شده است. شیفتگی بیمارگونه ی سران مجاهدین به خشونت و طرد ارزش های دموکراتیک جوهره ی اندامواره ی فکری و ذهنی آنان را تشکیل می دهد و انگیزه ی ایجاد مناسباتی ست که بر اساس ساختار فرقه گرایانه قرار دارد. در چنین حالت و شرایط همه ی کسان دشمن تلقی می گردند حتی اگر بستگان و خانواده ها باشند، این معنا نتیجه و پیامد طبیعی خشونت سازمان یافته ای ست که از سوی رهبر عقیدتی (مسعود رجوی) مدام ترویج و القاء می گردد.
حضور خانواده ها در درب ورودی اشرف و طرح مطالبات قانونی و خواسته ی مشروع آنان یک واقعیت انکار ناپذیر است اما در خیال پردازی های سران مجاهدین متاسفانه رویدادی آزار دهنده و غیر واقعی قلمداد می گردد؟!
همواره و از آغاز تاریخ بشر فرقه هایی چون مجاهدین و القاعده سودای مناسبات و جامعه ی تک ساختی را در ذهن پرورانده اند و جهانی را در اندیشه ی بسته ی خود به تصویر کشیده اند که به بهانه ی تامین حوائج و تدارک بهزیستی انسان، بی رحمانه آدمی را تحت سیطره ی همه جانبه قرار داده و طرح خواسته ی افراد و حق انتخاب آزادانه ی آنها معروض فشارهای بازدارنده ی فرقه ای بوده، زیرا فرقه هایی چون مجاهدین هرگز ضرورت احترام به مطالبات و حقوق انسانها را باور نداشته اند.
در چنین شرایطی پافشاری خانواده ها برای دیدار و ملاقات با عزیزان تحت اسارتشان در اشرف یک ضرورت است تا سران مجاهدین وادار گردند سرانجام چشمان بسته ی خود را باز کنند تا با واقعیت مواجه گردند. آرش رضایی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا