دکتر مارگارت تالر سینگر پژوهشگر و روانشناس امریکایی در کتاب فرقه ها در میان ما ـ فرقه را با " سه ویژگی اصلی ؛ دارا بودن رهبر مستبد و خودکامه، ساختار هرمی قدرت، و استفاده از برنامه مجاب سازی (بازسازی فکر یا شستشوی مغزی) توصیف میکند."
در حقیقت فرقه ها با بهره گیری از فشارهای تشکیلاتی و روانی که شامل جدا کردن افراد از گذشته شان، تحت الشعاع قرار دادن حس طبیعی خویشتن فرد، و وادار کردن آنان به ترک و فراموش کردن زندگی قبلی شان به منظور ماندنشان با اعضا و افراد مشابه یکدیگر برای تحقق اهداف فرقه ای، پروسه ی تغییر رفتار و کردار اعضا را محقق می سازند.
از این منظر، بحث و بررسی در باره ی مواضع و رفتار پرخاشگرانه و آنتاگونیستی مجاهدین در رابطه با خانواده هایی که صرفا در اشتیاق دیدار و ملاقات حضوری با بستگان و فرزندانشان در درب ورودی اشرف بسر می برند، نیاز به واکاوی و تحلیل ساخت ذهنی دگماتیک سران مجاهدین دارد. البته در نظر گرفتن نقش القائی رهبر عقیدتی فرقه در این میان انکار ناپذیر است.
او "روایتی بزرگ" از خویش در ذهنیت کادرهای تشکیلاتی مجاهدین ساخته است. به طوری که همه ی نیروها و اعضای تشکیلاتی مجاهدین امکان تفکر را از دست داده و از هویت و ذات مستقل برخوردار نیستند. آنان تحت الشعاع و وامدار گفتار و رفتار یک شخص قرار دارند؛ کاریزمای رهبر عقیدتی.
اما رهبر عقیدتی مجاهدین علیرغم نقش کاریزمایی که برای خود متصور است در دنیای خیالی خویش از ضعف های روانی و ذهنی مفرطی رنج می برد. او دچار پارادوکس شده است موقعیت پارادوکسیکال ذهنی و رفتاری رهبر مجاهدین را بشدت آزار می دهد. این امر مشهود را می توان در گفتار و نحوه ی رفتار وی در حین سخنرانی ش که این روزها در سیمای آزادی پخش می گردد، به روشنی دریافت.
حالت تدافعی و انفعالی رهبر عقیدتی مجاهدین در برابر انبوه خانواده هایی که طی ماههای اخیر در درب ورودی اشرف شعار "ملاقات حضوری حق مسلم ماست " می دهند، دربرگیرنده ی جهان محدود و بسته ی سران مجاهدین است. وقتی که سران فرقه ی رجوی حتی از یک واکنش ساده و یا پاسخ منطقی به خانواده ها درمانده و ناتوان می شوند و به همه ی رویدادها و خواستـه ها از دریچـه ی ذهن محدود و دگـم خویش می نـگرند پـس می توان به روشنی نتیجه گرفت آنان امکان درک مسائل و واقعیت ها را همچنان از دست خواهند داد.
براستی چرا مجاهدین حتی حاضر نیستند کمترین اهمیتی به خواسته ی مشروع خانواده ها بدهند؟ آیا خزیدن در لاک خویش و حالت انفعالی داشتن بیانگر ماهیت و ساخت فرقه گرایانه ی دار و دسته ی رجوی نیست؟
وحشت از تماس و یا ارتباط با دنیای بیرون، از جهان محدود رهبر عقیدتی مجاهدین تا کی ادامه خواهد یافت؟
آنچه که می توان بدان اذعان نمود سرانجام سران مجاهدین در برابر درخشش واقعیت و تحولات دنیای مدرن ناگزیر مرگ فرقه ی مخرب و ویرانگر مجاهدین را اعتراف خواهند کرد. آن روز دیر نیست.
آرش رضایی