با اطلاع از قربانی شدن یکی دیگر از اعضای دربند تشکیلات فرقه رجوی بغایت متاثر شدم.
آخراحمد رازانی را از قدیم می شناختم و با خلقیات وی آشنا بودم وهمواره نگران وضعیت بلاتکلیف وی با توجه به زاویه و ضدیتی که با به اصطلاح انقلاب مریم (طلاق اجباری) داشت، بودم و حدس می زدم روزی بایستی تاوان ضدیت و ناراضی بودن ازکلیت مناسبات فرقه ای را پس بدهد و سازمان شوریدگی احمد علیه انقلاب!! را بی جواب نخواهد گذاشت. درشروع نشست های طلاق اجباری درسال 1369 وقتی که مسئولیت یک یکان آموزشی نفربر (MTLB) را بعهده داشتم فرمانده محورهفتم زهرا رجبی که خود ازقربانیان رجوی است و در سال 1374 در ترکیه به قتل رسیده است، صدایم کرد وگفت میخواهم یک حلقه ضعیف به تو بسپارم تا زیرتعلیمات تو نتواند برایمان دردسرآفرین باشد و وقتی خواستم از وضعیت آن حلقه ضعیف بیشتر بدانم با اندکی تندی و تلخی ادامه داد که مشخص است دیگر. وی اهل انقلاب نیست و پای طلاق نمی آید و با انقلاب!!خواهرمریم زاویه دارد. همان ایام شروع آشنایی من با مرحوم احمد رازانی بود ودرگذر زمان و بتدریج دیدم که ایشان مطلقا نه تنها اهل طلاق اجباری نیست بلکه تشکیلات پذیرهم نیست وحال وحوصله کار و پذیرش و هیچگونه مسولیتی را هم ندارد وصرفا بخاطر خانواده و فرزندانش که بشدت بدان وابستگی عاطفی داشت میخواهد ناگزیر درمناسبات روزگار بگذراند ومستاصل شده است. خودم هم در درون و تنهایی خودم بر مظلومیت وی نگران بودم و تلاش می کردم که ایشان به حال خودشان باشند واغلب ازمن میخواست که برود بعنوان مسئولیت دوم درآشپزخانه فعالیت کند ومشغول پیاز پوست کنی باشد ویا اینکه یک تکه زمین از حیاط مقابل آسایشگاه را به او بدهم تا با باغبانی وگل و گیاه خودش را مشغول بکند تا مسولین بالاتر کمتر به وی گیر بدهند که به انقلاب و طلاق بیندیشد و قید زن و زندگی و فرزندانش را بزند! از تجربه دردناک مرگ مشکوک احمد رازانی نسبت به بروز فاجعه مشابه برای سایر ناراضیان تشکیلات فریبنده رجوی هشدارمیدهیم واز وجدان های بیدار بشری و تمام مجامع حقوق بشری خصوصا دولت آقای نوری المالکی برای رهایی اعضای ناراضی اسارتگاه اشرف استمداد می طلبیم. اطمینان خاطر داریم دراین وانفسا خانواده های چشم انتظارمرتبط با دفاترانجمن نجات خصوصا خانواده های متحصن ومقاوم در مقابل اسارتگاه اشرف که طالب دیدار با عزیزانشان هستند، بیش ازسایرین نگران وضعیت عزیزانشان دراسارتگاه اشرف هستند که آرزومندیم درچشم اندازی نه چندان دور با گشوده شدن درب خروجی اشرف به این نابسامانی ونگرانی خانواده های رنجدیده پایان داده شود.