به بهانه یلدا برقراری هرگونه رابطه عاطفی ممنوع، حتی با کودکان!
من دیگر یکی از آنها نبودم خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و چهارم
یادداشت از علی پوراحمد به بهانه سالگرد بازگشت به کشور
پیام غلامعلی میرزایی به دوست سابقش مرتضی قدیمی
با سلامی گرم به دوست عزیزم مرتضی قدیمی مرتضی جان دوست گرامی و خوبم امیدوارم که احوالت خوب و تندرست باشی . چند روزی است که یاد تو افتادم و به خانواده میگویم مرتضی در کارهای فنی و بخصوص هنری سرآمد و بهترین بود و کارهایش قابل ستایش و اعجوبه ای بود که هنر و […]
سورتمه سواری در تالش زیبا و در کنار همسرم
فرا رسیدن سالروز ولادت با سعادت خانم حضرت فاطمه زهرا (س) الگوی کمال، فضیلت و کرامت انسانی را صمیمانه پاس میدارم. این روز مبارک که بنام روز مادر و روز زن مزین گردیده است، پاسداشت مقام رفیع بانوان و مادرانی است که خود سرچشمه مهر و ایمان و برکت در زندگی انسانها هستند. این روز […]
دیدار مسئول انجمن نجات زنجان با کمند علی عزیزی
روز جمعه مورخ 21/9/1404 صمد اسکندری مسئول انجمن نجات استان زنجان در روستای محل زندگی کمندعلی عزیزی، عضو نجات یافته از گروه تروریستی مجاهدین خلق حضور یافته و با ایشان دیدار و گفتگو کرد. آقای عزیزی سال ها است در کنار انجمن نجات به ویژه خانواده های چشم انتظار و دوشادوش آنها برای افشای ماهیت […]
خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت دوم
رضا گوران در قسمت قبل خاطراتش چنین می گوید: نامه را تحویل دادیم. چند روز سکوت بود و کسی حرفی نزد. با پیگیریهای مکرر، بالاخره اعلام شد نشستی برگزار میشود تا دربارهٔ ما تصمیم بگیرند. نشست در سالن غذاخوری بود؛ صد نفر یا بیشتر را جمع کردند. حسین فضلی جلسه را اداره میکرد… وقتی حسین […]
ببینید رجوی با ما چه کرد و چه جنایتی بر ما روا داشت!
من اردشیر درویشی عضو سابق سازمان مجاهدین خلق با سابقه 13 سال حضور در آن تشکیلات منحوس هستم. به لطف پروردگارم بعد از سیزده سال تحمل رنج و سختی توانستم از آن جهنم فرار کنم و به وطن بازگردم. حالا در کنار خانواده ام به سر می برم و زندگی از دست رفته ام را […]
خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق- قسمت اول
از همان روزی که پا به تشکیلات گذاشتم، در دل حس عجیبی داشتم؛ چیزی میان تردید و وحشت. فضا سرد بود، رفتارها تصنعی و لبخندها بیروح. وعدههایی که شنیده بودم، هیچکدام رنگ واقعیت نداشت. در اولین جلسه گفتوگو در بغداد، حسین فضلی و فائزه حصاری معروف به خواهر حشمت، حرفهایی از این دست زدند: “ما […]
پیام طالب فرحان به اعضای ساکن در کمپ اشرف ۳
طالب فرحان از اعضای نجات یافته از سازمان مجاهدین خلق و عضو کنونی انجمن نجات خوزستان است. او سالهای زیادی از عمر و جوانی اش را در تشکیلات رجوی سپری کرد و تجربیات تلخ فراوانی از آن دوران در ذهن و ضمیرش مانده است. طالب فرحان در حاشیه اجلاس سالانه اعضای بازگشتی خوزستانی در آبادان […]
دیدار حمید کریمی با اعضای انجمن نجات کرمانشاه
روز چهارشنبه دوازدهم آذماه 1404، حمید کریمی از اعضای رهایی یافته از سازمان مجاهدین خلق با حضور در دفتر انجمن نجات کرمانشاه با اعضای این انجمن به گفتگو و تبادل نظر و خاطرات پرداخت. حمید کریمی به اتفاق پسرعمویش رضا کریمی در دهه هفتاد، نوجوانانی کم سن و سال و بی تجربه و ساکن شهرستان […]
پیام داریوش قنواتی به دوستان سابق خود در کمپ اشرف ۳
داریوش (یبر) قنواتی از اعضای جدا شده بازگشتی که در اجلاس سالانه اعضای بازگشتی خوزستانی شرکت کرده بود در حاشیه این اجلاس پیامی برای دوستان سابق خود که ساکن در کمپ اشرف 3 هستند، فرستاد. وی در پیامش ضمن معرفی خود به دوستان سابقش می گوید: تا کی می خواهید در آن پادگان بمانید و […]
ما نه مأموریم و نه عامل دولت ها!
بهعنوان کسی که سالها در درون تشکیلات مجاهدین زندگی کردهام و امروز آزادانه در کنار انجمن نجات آلبانی فعالیت میکنم، لازم میدانم به سلسله مطالبی که سایتهای وابسته به فرقه طی روزهای اخیر علیه انجمن منتشر کردهاند پاسخ بدهم. آنچه منتشر میکنند نه افشاگری است، نه تحلیل امنیتی، این مطالب فقط نشاندهنده هراس و سردرگمی […]
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و دوم
گفتوگوی نهچندان بیخطر با پروین چند روز بعد از نشست معروف “پاسدار فتحی”، من را صدا زدند. به جای اتاق جلسات، اینبار رفتم به ساختمان غذاخوری، جایی که برای ملاقاتهای خاص سفره پهن میکردند. غذا آماده بود. بشقاب برنج با زرشک و تکهای مرغ که نشانهای روشن بود: اینجا قرار است کسی را “باز” کنند، […]
پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی
با سلامی گرم و آرزوی سلامتی برای شما که خاطرات ایام گذشته موجب می شود شما همیشه در ذهن و یاد من آمده و مسرور از دوستی با شما باشم . نجف جان نمیدانم یادت می آید شبی که عابدین جانباز فرار کرد و فرار وی بنام پرش شیر معروف شد و همان شب برای […]

