اعضاء جداشده از فرقه رجوی
-
مرضیه سراغ دانشمند بند رخت هسته ای را می گرفت
خاطره ای تلخ در قالب طنز از حضور خانم مرضیه در اشرف مسعود رجوی برای بزرگ نمایی اعلام بیرونی به اصطلاح ریاست جمهوری مریم از هیچ کلک وحقه وشیادی دریع نکرد. یکی از این ترفندهای فرقه کشاندن خانم مرضیه به عراق و پادگان اشرف بود.…
-
زندان سازی در لیبرتی
جزو سری پنجم یا ششم بودم که از پادگان اشرف به پادگان لیبرتی در فرودگاه بغداد منتقل شدم وقتی به آنجا رسیدم هوا خیلی گرم و زندگی ما همش در کانکسهایی بود که آمریکاییها بجا گذاشته بودند. اولین بار که وارد کانکس شدم جز تعدادی…
-
تماس تلفنی از تیف با خانواده ها، برقرار شد
خاطرات سیاه، محمدرضا مبین – قسمت پنجاه و هشتم در جاهائی مثل تیف ، معمولا قومیت ها دورهم جمع شده و از منافع همدیگر دفاع می کنند. بر روابط حاکم تیف در مجاورت اشرف هیچ قانون مدون و خاصی حاکم نبود. دقیقا مثل دوران سربازی…
-
راضی بودیم در بدترین شرایط باشیم، اما در در تشکیلات نباشیم
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت پنجاه و هفتم آسمان پر ستاره ، اولین لحاف من در شب اول آزادی بود. در سازمان آنقدر خفقان و سرکوب بود که سالها فرصت نشده بود که ستاره ها را ، دل سیر نگاه کنم. شب اول…
-
حبیب فلاح از فرقه رجوی داغی در دل و زخمی بر تن دارد
اخیرا فرصتی دست داد تا از آقای حبیب فلاح دوست جداشده و بازگشتی از فرقه رجوی دعوت کنیم و در دفتر انجمن نجات استان به یک گپ و گفت صمیمی بنشینیم. آقای فلاح که از دوستان قدیمی اعضای انجمن نجات استان میباشد خودش نیز برای…
-
آزادی، این گرانبهاترین گوهر دنیا را بدست آوردم
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت پنجاه و ششممسئولین سازمان که برای نشست آخر، گردهم آمده بودند، با جواب های من دیگر امیدی به ماندن من نداشتند و با درخواست من مبنی برخروج از ارتش ظلم و جور رجوی موافقت کردند.مرا سوار ماشینی کرده…
-
رفتار ضدبشری رییس جمهور آلبانی را محکوم می کنیم – قسمت پایانی
آقای محمد فرحی در ادامه صحبت های محمد رضا گلی عنوان داشت خبرهایی که اکنون به دستمان رسیده وضعیت مناسبات سازمان بسیار خرابتر از آن است. تعداد زیادی از فرقه رجوی جدا شدند و به کشورهای دیگر برای زندگی رفتند به همین خاطر بود که…
-
افشای شکنجه در فرقه رجوی توسط اردشیر درویشی
“انقلاب که پیروز شد من نیز شور و شیدای انقلابی در سر داشتم ، به درجه داری رفته اما در کنار آن با جزوات و کتاب های سازمان آشنا و خود را با این نوشته ها سرگرم می کردم. از نظر مالی ضعیف و دنبال…
-
با اطمینان تمام پاسخ دادم که می خواهم بروم
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت پنجاه وپنجم سازمان با تمامی توان خود، سعی داشت به هرقیمت از اشرف و عراق خارج نشود. رجوی ها بهتر از هر کس دیگر می دانستند که تنها در اشرف است که می توانند نیروها را اسیر نگه…
-
رفتار ضدبشری رییس جمهور آلبانی را محکوم می کنیم – قسمت دوم
در ادامه آقای عبدالله افغان عنوان داشت اگر بخواهیم به جمع بندی مشخصی در رابطه با وضعیت سازمان در کشور آلبانی برسیم می توانیم عنوان کنیم که دیگر دوران عربده کشی و نشخوار حرفهای مسخره سالهای گذشته تمام شده است. باید عنوان کنم تشکیلات سازمان…
-
اتاق تماس
از خاطرات رستم آلبوغبیش عضو جداشده از فرقه رجوی رجوی در دوران جنگ تحمیلی زیر سایه حکومت صدام اذهان نیروهایش را با اقدامات تروریستی و نظامی گری در مرزها سرگرم کرده بود وهر ندای اعتراض ویا خواسته ای مبنی برجدایی ازفرقه را سرکوب می کرد.اما…
-
سالی که مسعود غیب شد، مریم دستگیر شد و…
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت پنجاه وچهارم مسعود رجوی غیب شد، مریم و صدام حسین دستگیر شدند ، ما هم در اشرف سرکار گذاشته شده بودیم… در قرارگاه همه چیز بهم ریخته بود، تمامی معادلات پیش بینی شده توسط سازمان، معکوس نتیجه می…