با مشاهده ادعاهای مکرر باند رجوی، واقعا به این نتیجه رسیده ام که آنها میدانند که مردم به استقلال مالی آنها اعتقادی ندارند و ناچار به پرحرفی روی آورده اند.
پدر مرحومم علیرغم اینکه کم سواد بود، مرد دنیا دیده ای بود و حرفهای حکیمانه ای می زد. مثلاً اگر کسی درباره مسئله ای پرگوییمی کردو زیادی توجیه می تراشید، می گفت تو اگر نمی خواهی راست و دروغ را به هم نمی بافی چرا این همه حرف می زنی! با این حرافی غیر منطقی ات ما را به این نتیجه میرسانی که غلط هایی در درست هست.
حالا حکایت مجاهدین استحاله یافته در توجیه اینکه منابع مالی بزرگ اداره تلویزیون 24 ساعته شان با کمک مردم ایران تامین میشود و در مورد صحت این ادعاهای کذب اصرار غیر طبیعی دارند حکایت همین افراد پرگویی است که گفتم.
افتخار کردن بر اداره تلویزیونی که پاره ای دولت های عموما پولدار و دشمن مردم ایران هزینه گزاف آنرا تامین میکنند و در این مورد اسناد متقن و متعددی وجود دارد که قابل ارائه در این یادداشت کوتاه نیست، عین بی خردی و کمال پررویی است.
مجاهدین رجوی مدعی شده اند که عرضاندام در برابر غولهای تبلیغاتی نیاز به نوآوری، تکنیکها و تاکتیکهای جدید، دستگاههای روزآمد، کادرهای آموزشدیده و حرفه ای و مهمتر از همه “پول” دارد که البته در ظاهر امر ایرادی بر آن نیست و فقط عیب کار در همین است که مجاهدین به خیانت کشیده شده همان حرف های رسانه های امپریالیستی- صهیونیستی فعلا مسلط بر جهان را با افزوده های بیشتر و دروغ های شرم آورتر بیان میکنند و هیچ مانعی در راه دروغ پراکنی های رسانه های مسلط جهانی ایجاد نکرده بلکه دروغ های آنها را غلیظ تر کرده و بخورد شنوندگان و بینندگان خود میدهند.
رجوی ها باوقاحت تمام ادعا کرده اند که سیمای ضدآزادی به هیچ دولت و طرف خارجی یا داخلی وابسته نیست که من در این مورد و با مشاهده اسناد و مدارک فراوان بطور ساده جواب میدهم که: عاقلان دانند!
طی نوشته ای در رسانه های رجوی گفته شده که دیگر گروه های اپوزیسیون میخواستند که سیر ناآرامی های سال گذشته را به جاهای دیگری بکشانند و این مجاهدین بودند که با عقل و درایت خاص خود اجازه ندادند که چنین شود و مسیر ناآرامی ها همانطور پیش رفت که مجاهدین در آرزوی آن بودند.
اینکه این موج سواری چه چیزی عاید خلق و مجاهدین ضدخلق و دیگر اپوزیسیون برانداز کرد، کس نمیداند و رجوی ها هرگز نتوانسته اند دستآوردهای خود از این موج سواری را که میخواستند به قیمت ویرانی و چند پارچگی کشور باشد، به رخ ماها بکشد.
آنها راز بقای سیمای متعفن خود را در سه بند و بشرح زیر دسته بندی کرده اند:
1- حفظ استقلال مالی در هر شرایط و بسامد اوضاع
2- کوتاه نیامدن از اصول و پرنسیبهای انقلابی و مبارزاتی بهخاطر منافع تاکتیکی
3- پیوند عمیق با جامعه و برخورداری از حمایت و اقبال مردم ایران
که جواب بند اول بطور مختصر و مفید داده شد و بند 2 به این صورت رد میشود که یک جریان ضدانقلابی ناب بنام سازمان استحاله یافته مجاهدین نه میتواند و نه احتیاجی به داشتن پرنسیب انقلابی دارد و هر ادعایی در این مورد چیزی جز ژاژخایی و دروغ پردازی نیست و بند سوم شان هم به لحاظ عدم اقبال مردم به این جریان ابتدا متوهم و سپس خائن دروغ محضی بیش شمرده نمیشود.
رضا اکبری نسب