برخلاف تمام ادعاهای مجاهدین، به خصوص شخص رجوی مبنی بر دفاع از آزادی و دموکراسی و برابری زن و مرد، یقه چاک دادن برای ارتقای جایگاه زن در ایدئولوژی مجاهدین، آنچه تاکنون بطور عملی اتفاق افتاده و ما با حضور بیش از 15 سال در داخل این تشکیلات با آن مواجه بودیم و همچنین مقالات و مطالب، مصاحبه ها و نظرات منتشر شده توسط عمده جداشدگان بخصوص تعدادی از زنان جداشده که خود سالها قربانی مطامع رجوی بوده اند، نتیجه قطعی و مستند حکایت از آن دارد که همواره زنان اولین قربانیان تشکیلات رجوی بوده اند و همیشه تیغ تیز استثمار رجوی بر گردن زنان عضو سازمان فشرده شده است .
اما از آنجایی که شخص رجوی و سیاست گذاران این سازمان همیشه جوفروشان گندم نما بوده اند و دقیقا شعارها و ادعاهایشان را 180 درجه مقابل عملکرد شان انتخاب میکردند، راستی آزمایی عملکرد و شعارهای آنها مقداری برای عامه دشوار بنظر میرسید .
با مروری بر رفتار و خصوصیات رجوی و انتخاب همسر، انتخاب مسئولین زن در تشکیلات و استفاده ابزاری از زن تا حدودی میتوان به صحت کلام بالا و عنوان مطلب پی برد.
رجوی پس از خروج از ایران ابتدا همسرش اشرف ربیعی را قربانی کرد تا خودش از مهلکه جان سالم بدر ببرد و دیری نپایید تسلیم نفس هوس باز خود شد و با فیروزه بنی صدر ازدواج کرد.
رجوی اگر چه برای این ازدواج کلاه شرعی درست کرد و عنوان کرد این ازدواج را در راه وحدت عمل با بنی صدر برای تقویت مقاومت انجام داده است اما اصل ماجرا و حس و حال رجوی در این ازدواج را بخوبی میتوان در کتاب خاطرات فیروزه بنی صدر در خصوص حالت ها و اخلاق شخصی مسعود رجوی در رابطه های خاص با همسر دریافت و دقیقا افراط تهوع آور جنسی رجوی در این ازدواج عامل اصلی آن بوده است .
طلاق فیروزه بنی صدر و رهاکردن آن بعنوان جنس دست دوم و تاریخ مصرف گذشته نیز تاییدی موکد میباشد.
اما اوج این هوس رانی و اشتهای فزاینده را میتوان در انتخاب مریم به عنوان طعمه و شکار اصلی وی قلمداد نمود که با یک عمل کاملا خارج از عرف و اخلاق اسلامی، ایدئولوژی و انقلابی به رفیق مبارزاتی خود مهدی ابریشمچی دستور میدهد تا زنش را طلاق بدهد و بدون رعایت زمان عده تعیین شده در شرع اسلام بلافاصله او را به عقد خود درآورد و نام آنرا انقلاب ایدئولوژیک میگذارد و کلاه شرعی آن را هم از نوع قرون وسطایی و به تعریف امروز داعش گونه بر سر همه هواداران خود گذاشت .
اشتهای سیری ناپذیر رجوی در اینجا توقف نمیکند و بعد از چند سال ، علف جمال زیبای فهیمه اروانی به دهن این بز شیرین میاید اما دیگر راهی برای ازدواج نمی یابد و ناگزیر آنرا بدون هیچ معیار کفایتی و لیاقتی برای همردیف و جانشین مریم رجوی کاندید میکند و نیروها را وادار میکند تا در یک انتصاب اجباری به او رای بدهند و این هم مفهوم انتخابات در قاموس رجوی است !!
انتخاب فهیمه اروانی در آن دوران که این حقیر نیز حضور داشتم موجب تناقص اکثر نیروها گردید زیرا اولا همه میدانستند فهیمه اروانی در حد و اندازه جانشین مریم و همردیف و این سطح از مسئولیت نیست و از او شایسته تر بسیارند اما او فقط در جمال شایسته ترین است و رجوی میخواهد فهیمه در نزدیکش باشد و هیزی و وقاحت دل و چشمان هوس بازش را مهار نماید .
برخی گزارشات عملیات جاری و تناقضات اعضای سازمان در آن دوران گواه و مبین این نظریه میباشد.
به بند کشیدن زنان در تشکیلات ، حجاب اجباری و یونیفرم های یک دست ، فشار کار اجباری ، ایزوله نمودن آنها از سایر اعضا، طلاق اجباری از جوهره و عصاره ناب ایدئولوژی رجوی و خوی زن ستیزی وی بود که جلوه نمود .
جداکردن کودکان از مادران، کوچ اجباری آنها بدون اطلاع و هماهنگی مادران به اروپا و خانه و پانسیون ها در کشورهای اروپایی اهرم فشار دیگری بود بر افکار زن ستیز رجوی و تا حدودی قصد داشت مقاومت زنان در مقابل تفکرات خود را اینچنین در هم بشکند .
زنان مخالف طلاق اجباری به همسران و فرزندان خود علاقمندی نشان میدادند و تعدادشان نیز کم نبود لذا رجوی تصمیم به انتقام جمعی از زنان میگرفت.
در کنار این همه زن ستیزی اما رجوی با همفکری مریم در قبال این همه فشار و استثمار، گرفتن همه احساسات و عواطف، و تمام وابستگی های زنان نسبت به خانواده، سعی کرد آنها را با اعطای پست ها و جایگاه های پوشالی و صوری خفه کند و موج اعتراضی و مخالفت نهفته آنها را سرکوب یا ارضاء نماید .
در سپردن پست و جایگاه و رده تشکیلاتی به زنان نیز آش آنقدر شور بود که حتی خود زنان به جایگاه خود باور نداشتند که این کار و این مسئولیت از عهده آنان بر می آید؟! و ناگزیر شدند ماهها برای آنها نشست و جلسه بگذارند تا آنها را قانع نمایند که لایق این پست هستند .
اما این فقط گوشه ای از استثمار جنسی و بهره کشی از زنان و فشار و سرکوب فزاینده رجوی و سازمان مجاهدین در مورد زنان است لکن :
موضوع حرمسرا و سوء استفاده جنسی و عقد دسته جمعی زنان ، رقص رهایی و شب زفاف که در مصاحبه های خانم بتول سلطانی که خود از قربانیان هوس رانی رجوی میباشد ، فاجعه ای هولناک است که در مخیله عصر حاضر نمیگنجد. و این کار دقیقا با همکاری و همدستی مریم رجوی صورت گرفته که خود همسر و همخوابه رجوی بوده و از تمامی خوی و خصلت های اینچنینی رجوی با اطلاع بوده است.
حال با توجه به بخش اندکی از این جرم و جنایت رجوی در حق زنان میتوان دریافت که مفهوم نسخه هایی که مریم رجوی در جهت کشف حجاب و احقاق حق برای زنان و دختران ایرانی میپیچد از کجا نشات میگیرد و این سازمان چقدر دلش بحال مردم و زنان ایرانی سوخته است.
آیا زنان و دختران ایرانی که خود با تکیه بر تاریخ کهن این سرزمین و اعتقادات عمیق اسلامی و با اتکا به شان و شخصیت و جایگاه زن ایرانی تره ای برای مریم رجوی خرد میکنند؟ یا مسعود و مریم رجوی همچون 40 و اندی سال گذشته آب در هاون میکوبند؟؟؟
علی مرادی