پس از برگزاری ده جلسه از دادگاه محاکمه سازمان مجاهدین خلق به عنوان یک تشکیلات و 104 تن از سران آن در سال گذشته، میتوان انتظار داشت که ادامه محاکمه در سال جاری به مرحله جالب توجهی برسد. در آخرین جلسه دادگاه که در سال 1402 برگزار شد، اعلام شد که با پایان یافتن قرائت متون کیفرخواست 105 متهم این پرونده، نوبت به شهادت دادن شاکیان و شاهدان عینی رسیده است.
شاهدان و شاکیان جنایات مجاهدین خلق عمدتا سه دسته هستند. یک دسته اعضای پیشین تشکیلات هستند که سالهایی از عمر خود را در درون حصارهای فرقه مجاهدین خلق و دیکتاتوری مسعود رجوی گذراندهاند و شخصا شاهد جنایاتی که سران مجاهدین خلق مرتکب شدهاند، بودهاند و حتی خود قربانی این جنایات بودهاند.
دسته دوم خانوادههای اعضای مجاهدین خلق هستند که عزیز یا عزیزانی دارند که در قرارگاه فرقه رجوی در آلبانی گرفتار هستند. این افراد بین 2 تا 4 دهه است که با عزیزان خود هیچ تماسی نداشتهاند. به دلیل محدودیت های شدید و انزوای حاکم بر اعضای فرقه تماس تلفنی یا اینترنتی و دیدار حضوری با افراد غیر ممکن است.
دسته سوم شامل بازماندگان یا خانواده قربانیان حملات تروریستی مجاهدین خلق میشود. در این گروه، افرادی حضور دارند که عضوی از خانواده را در حملات مجاهدین خلق از دست دادهاند یا خود شخصا مورد حمله قرار گرفتهاند، دچار نقص عضو شدهاند یا آثار جراحات هنوز بر بدنشان آشکار است.
در طول ده جلسه اول دادگاهها مقامهای تشریفاتی چون نماینده دادستان، وکیل مدافع و در برخی جلسات پژوهشگران اظهاراتی ارائه دادهاند. این افراد علی رغم آنکه تلاش خود را کردهاند که رفتاری حرفهای داشته باشند اما به دلیل شرایط ویژه دادگاه و عدم حضور متهمین و نمایندگان و وکلای شخصی آنها ممکن است دچار سوگیریهای سیاسی و ذهنی شده باشند. اما هنگامیکه نوبت به شاهدان عینی میرسد، روایات دست اول با کمترین میزان سوگیری ارائه میشوند.
هیچ فردی به اندازه کسی که چند دهه از عمرش در درون ساختار فرقه ای و تمامیت خواه تشکیلات مجاهدین خلق از دست رفته است، نمیتواند درباره چگونگی کارکرد سازمان مسعود رجوی با ذکر جزئیات و مثالها سخن بگوید. اعضای جدا شده از این فرقه که بازجوییها و شکنجههای سالهای 73 و 74 را از سر گذراندهاند، یا جلسات غسل هفتگی و عملیات جاری و نشست طعمه و غیره را تجربه کردهاند، بهترین گزینهها برای شهادت دادن درباره نقض دائمی حقوق بشر در درون سازمان مسعود هستند.
خانوادههای اعضای مجاهدین خلق که سالهاست در تلاش هستند از طریق ارجاع به مجامع بین المللی، تلاشهای شخصی برای سفر به عراق و آلبانی، ارسال نامه، امضای دادخواست و بسیاری اقدامات رسمی و غیر رسمی دیگر موفق به تماس با عزیزانشان شوند، بهترین گواهان بر نقض فاحش حقوق ساکنان اشرف برای دسترسی به جهان آزاد و ارتباط با خانواده، هستند.
افرادی که در حملات تروریستی مجاهدین خلق آسیب دیدهاند شامل شهروندان عادی، زنان و کودکان میشوند. این دسته از شاکیان، قربانیان مستقیم و بدون واسطه خشونت مجاهدین خلق هستند. روایت آنها یا بازماندگانشان از واقعه تروریستی که منجر به مرگ عزیزانشان یا آسیب و جراحت خودشان شد، غیرقابل انکار است. این دسته از شاکیان از مظلومترین قربانیان مجاهدین خلق هستند که هیچ دخالتی در سرنوشت تلخ خویش نداشتند.
به نظر میرسد که طی جلسات باقیمانده از دادگاه محاکمه سران مجاهدین خلق، با روایات دردناک اما متقنی برای اثبات جرایم مجاهدین خلق مواجه خواهیم شد که حتی اگر عملا به محاکمه سران این تشکیلات منجر نشود کارکردهای دیگری خواهد داشت.
تا اینجای کار واکنش تشکیلات مجاهدین خلق به ویژه شخص مسعود رجوی به برگزاری دادگاهها نشان میدهد که قوه قضاییه ایران و شاکیان پرونده در مسیر درست هستند. در ادامه دادگاهها که مقرر است با سیل عظیم شکایتهای شاکیان مواجه شویم، سران مجاهدین خلق را در گوشه رینگ گیر خواهند افتاد.
صدور احکام برای مجرمین این پروند از سوی یک مرجع قانونی معتبر در کشور ایران میتواند منجر به استرداد سران مجاهدین خلق به ایران شود اما حتی اگر این موضوع به وقوع نپیوندد، موج آگاهسازی و افشاگری که بر علیه سران فرقه رجوی راه میافتد میتواند انزوای مجاهدین خلق را بیش از گذشته دامن بزند.
مزدا پارسی