*شنبه 9 تیر
در روز شنبه جمعاً 9 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:
انجمن نجات آلبانی حقیقتی بزرگ و درخشان که فرقه رجوی آن را هماورد خود می بیند
… یک انجمن با نامی که رعشه بر اندام رجوی ها می انداز یعنی “انجمن نجات” توانسته در کشوری که فرقه رجوی در آن مقر دارد تا این حد پیشرفت کند که صدای اعضای گرفتار را نه تنها به گوش مردم آلبانی برساند بلکه این صداها را از گلوی شهروندان با وجدان آلبانیایی بیرون بدهد، نشان می دهد که اعضای آن تا چه حد پر تلاش و دارای انگیزه انسانی بالایی هستند که در ظرف مدت کمتر از یک سال موفق شدند با کمترین امکانات و در حالی که فرقه رجوی از هیچ توطئه ای علیه آنان فروگذار نمی کند، به این نقطه برسند.
… امروز انجمن نجات آلبانی مانند یک مروارید در آلبانی می درخشد و به خانواده های چشم انتظار امید می دهد که می خواهد در نزدیک ترین زمان ممکن امکان دیدار آن ها با فرزندان شان را فراهم نماید….
نگاهی به شکست های پی در پی مجاهدین خلق در یک سال اخیر – قسمت دوم
… در تاریخ 11 بهمن 1402 در جشنواره فیلم گوتنبرگ (سوئد) فیلم مستند “کودکان کمپ اشرف” پخش شد. این فیلم درباره زندگی چهار نفری است که در زمان طفولیت و کودکی در سال های 69 تا 70 از پدران و مادران شان که عضو فرقه رجوی بودند جدا شده و به کشورهای دیگر فرستاده شدند و مشکلاتی که به دلیل این جدایی با آن ها مواجه شدند را به نمایش می گذاشت.
سران فرقه تروریستی رجوی در هراس از افشای هر چه بیشتر ماهیت شان توسط این فیلم، در مقابل آن واکنش های شدیدی داشتند و تلاش کردند تا هم نمایش آن را تحت تاثیر قرار داده و هم از ادامه نمایش آن جلوگیری کنند.
… اما اقدامات فرقه مجاهدین خلق علیه این مستند که مصداق بارز ترویج سانسور و خفه کردن صدای مخالف بود، نه تنها توفیقی نیافت بلکه صدای کودک سربازان بلندتر و بلندتر شد و بیشتر در معرض شنیدن قرار گرفت….
مصاحبه مدیر رسانه ای انجمن نجات آلبانی با شبکه نیوز 24 آلبانی
… آلدو سولولاری در این گفتگو، به صورت جامع و مفصل به تشریح انجمن نجات آلبانی و فعالیت ها و اهداف آن و همچنین ماهیت سازمان مجاهدین خلق و نقض حقوق اولیه انسانی اعضا در کمپ مانزا در دورس پرداخت… عمق فاجعه انسانی که در کمپ مجاهدین خلق در آلبانی اتفاق می افتد را به نحو احسن برای بینندگان در آلبانی به تشریح نمود.
استقبال معکوس از مریم رجوی با طوفان توییتری
… اعضای جدا شده از تشکیلات با شناختی که درباره تاکتیک های تبلیغاتی مجاهدین خلق برای استفاده از ظرفیت های شبکه های اجتماعی دارند، برای مقابله با خط مورد نظر سران این فرقه هوشیارانه عمل می کنند. برای مثال محمدرضا ترابی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس از کاربران خواست با هشتگ #مریم_رجوی_غلط_کرد در فضای ایکس طوفان توییتری به راه بیندازند. ترابی برای فضای انگلیسی شبکه اجتماعی ایکس نیز هشتگ #MEKNotOurVoice را پیشنهاد می دهد.
اجماع مخاطب ایرانی بر سر مخالفت با فرقه خشونت طلب مجاهدین خلق هر سال در هنگامه تبلیغات این فرقه برای گردهمایی سالانه اش، تکرار می شود. تنها در یکی از روزهای پس از برگزاری گردهمایی سالانه در سال 2020 در ماه جولای، هشتگ #مریم_رجوی_…_خورد، 139 هزار بار توییت شد….
مسعود رجوی پایه گذار ترور های دست جمعی
به مناسبت سالروز 7 تیر
… در طی سال های گذشته، بمب گذاری در اماکن عمومی (به عنوان یک ابزار برای برهم زدن ثبات دولت های مستقل) به صورت مستمر رخ داده که همه را به گروه تروریستی “داعش” نسبت داده اند تا متحدین غرب پاسخگوی دست داشتن در آن جنایت ها نباشند. روزی که مجاهدین دست به چنین اقدام شنیعی زدند، هنوز جریان داعش و القاعده به دست غربی ها و متحدین آن ها در منطقه تولید نشده بودند و لذا می توان گفت که مسعود پایه گذار این گونه ترورها در ایران و منطقه غرب آسیا بود. اما آیا وی تحت تعقیب قرار گرفت؟ آیا مریم رجوی در غرب به عنوان یک عنصر داعشی شناخته می شود و یا مورد تکریم سیاستمداران غربی است و از او در محافل مختلف استقبال می کنند؟ آیا زمانی که آمریکایی ها عراق را اشغال کردند و به پایگاه مجاهدین ورود کردند، با مسعود رجوی آنگونه برخورد کردند که سال ها بعد با ابوبکر البغدادی برخورد شد؟…
جنگ بین دو دستگاه – دو نگرش به خانواده و زندگی آزاد
… روز یکشنبه سوم تیرماه ۱۴۰۳ انجمن نجات آلبانی یک گردهمایی بزرگ حقوق بشری در تیرانا برگزار کرد، ولی درست برخلاف تصورات پوچ و توخالی اعوان و انصار سازمان مجاهدین نه پول کلانی در میان بود نه خرج میلیونی که مدعیان در بوق کرنا کرده بودند، البته بی دلیل نیست چرا که این حماسه توسط بازوان خستگی ناپذیر اعضای انجمن نجات آلبانی رقم خورد، پس جای سوختن داشت.
… در این یک سال مردم آلبانی به ماهیت کثیف سازمان مجاهدین و جنایت های رهبران این سازمان علیه اعضای خود پی بردند و هیچ محبوبیتی در آلبانی ندارد با تعدادی از مردم که صحبت شد همه مخالف حضور این سازمان در خاک آلبانی هستند و همه می گویند جنایت هایی که سازمان مجاهدین در حق پدران و مادران چشم انتظار انجام داده است نقض فاحش حقوق بشر است و در حق اعضا ظلم کرده است که حتی یک تماس چند دقیقه ای با خانواده را به آن ها اجازه نمی دهد. و سران سازمان این کار را نقض حقوق بشر نمی دانند….
پیام مهم انجمن نجات آلبانی در کنفرانس اخیر در تیرانا
… اولاً رجوی اعضای خود را مجبور می کند که علیه پدر و مادر خودشان همچنین خواهر و برادر حرف بزنند.
دوماً رجوی به اعضای پائین هرگز اجازه نمی دهد تلفن موبایل داشته باشند و با خانواده خودشان تماس داشته باشند. کجای تاریخ خوانده اید بیایید فاکت بیاورید !
سوماً رجوی به اعضای سازمان اجازه نمی دهد تشکیل خانواده بدهند آیا خبر دارید!!!!!!! اجازه نمی دهد مسافرت کنند !!!!!!! اجازه نمی دهد به همین تیرانا مسافرت کنند و این فصل که فصل گشت و گذار و کنار دریاست و زیبایی های طبیعی اعضای دربند حق ندارند کنار دریا بروند….
*یکشنبه 10 تیر
14 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:
خاطره تلخ از دوران بیماریم در تشکیلات رجوی
رنجور و بیمار در گوشه بیمارستان رها شده بودم
… با خود می گفتم این چه مناسباتی است که در زمان سلامتی مانند برده از من کار می کشید و حالا که مریض شده ام کسی نیست حالی از من بپرسد. مدام در سرم می چرخید که اگر در ایران و در کنار خانواده ام بودم اوضاع اینگونه نبود. این قدر بی کس و بی یاور نبودم. خانواده ام و دوستانم قطعاً تنهایم نمی گذاشتند. هم به لحاظ جسمی و هم به لحاظ روحی مراقبم بودند.
اینجا فهمیدم که حرف تا عمل شان چقدر متفاوت است. رجوی به دنبال استثمار اعضا بود و بس. حال و روز هیچ کس برایش اهمیتی نداشت جز خودش. اگر گاهی رسیدگی حداقلی هم صورت می گرفت، دلیلش خود افراد نبودند بلکه بقایشان برای رجوی لازم بود تا به منافع قدرت طلبانه اش برسد.
روزی که آزادی را با تمام وجود حس کردم
هفتم تیر 83 روزی بود که توانستم از فرقه جهنمی مجاهدین خلق رهایی یابم. تصمیم برای رهایی و فرار از سازمان مجاهدین خلق لحظه ای نبود، بلکه از مدت ها قبل این جرقه به ذهنم زده بود که دیگر در مناسبات سازمانی که پایه های آن بر دروغ، ریاکاری و فریب سوار شده ماندن، خیانت به مردم ایران و به خودم است.
… به محض ورود به کشور ادامه تحصیل داده و مدرک دانشگاهی گرفتم. همچنین ازدواج کردم و صاحب فرزندی شدم که خدا را شکر می کنم توانستم بقیه عمرم معنی زندگی کردن و لذت بردن از آن را حس کنم چیزی که رجوی قصد داشت با تمام توان آن را در افراد از بین ببرد .
وقتی به داخل کشور آمدم یک حسی در من وجود داشت و هرگز خاموش نمی شد، آن حس این بود که اکنون تو به نقطه رهایی از سازمان رسیدی آیا حاضری بقیه دوستانت را در مناسبات جهنمی رجوی رها کنی؟ این فکر بطور دائم در ذهنم بود تا این که در نهایت تصمیم گرفتم مانند رجوی به دنبال منافع خودم نباشم و به خاطر مسئولیتی که نسبت به سایر دوستانم دارم در راهی گام بردارم که آنان هم مانند من مزه زیبای زیستن و زندگی را احساس کنند….
به مناسبت برگزاری گردهمایی روشنگرانه انجمن نجات آلبانی
انجمن نجات آلبانی به قدری شکوفا شده و اعتلاء یافته است که دیگر نمی شود آن را نادیده گرفت و زیر فشارها و تهمت ها قرار داد. آن ها صدای حق هستند و حق همیشه بر باطل چیره است. آن ها صدای حق طلبی خانواده ها هستند. صدای خانواده های رنج کشیده ای که سال هاست در حسرت دیدار فرزندان شان هستند. صدای خانواده های چشم انتظاری که دهه هاست آرزوی در آغوش کشیدن دلبندان شان را در سینه دارند.
حالا دیگر مردم آلبانی هم به خوبی این حق خواهی و این نقض اولیه ترین حقوق افراد توسط سران مجاهدین خلق را به خوبی درک کرده اند و تمام این ها به یمن روشنگری های جانفشانانه اعضای انجمن نجات آلبانی است…
دست و پا زدن مجاهدین خلق برای کسب اعتباری که ندارند
… هر چقدر هم که در برابر برگزاری دادگاه 104 نفر از سران شان، که در شعبه یک دادگاه تهران در حال برگزاری است موضع بگیرند و هیاهو به پا کنند. باز هم باعث کمرنگ شدن حقایق نمی شود. سازمان مجاهدین بسیار تلاش کرده تا به خیال خام خود، خاک بر چشم مردم ایران و خانواده هایی بپاشد که عزیزان شان به نوعی قربانی این فرقه مخرب و تروریستی شده اند.
به راستی چگونه می توانند همچنان داعیه دفاع از حقوق خلق ایران را فریاد بزنند؟ با کدام رو؟ با استناد به کدام فعالیت حقوق بشری؟ کدام رفتار انسانی؟!…
دست پرورده های رجوی از روبرو شدن با حقایق وحشت دارند
بعد از هیاهوهای بسیار و به کارگیری ترفندهای مختلف برای جذب مخاطب بالأخره دلقک بازی سالانه ی باند جوی که نام آن را کهکشان بزرگ نامیده اند، برگزار شد.
علی رغم تمام جنجال هایی که این باند تروریست درمورد این مراسم خجالت آور به راه انداخت، تمام تشبثات او چیزی نیست جز این که با کمک مزدوران ایرانی و خارجی اش خودی نشان دهد واعلام کند که “ماهم هستیم” و بنابراین، ای دشمنان خارجی ملت ایران، مرحمت کرده و ما را هم جزو جانشینان و آلترناتیو در ایران محسوب کنید و در معادلات و اغراض کثیف خود، جایی هم برای ما در نظر بگیرید.
وگرنه که همه ما به خوبی می دانیم مجاهدین خلق گروهی نیستند که ارتباط و علقه ای با آزادی وکهکشان آزادی داشته باشند. اصلاً مگر رهبران این گروه می دانند مفهوم آزادی، مفهوم دموکراسی و حقوق بشر چیست؟!…
گردهمایی بزرگ حقوق بشری در تیرانا و واکنش های سازمان مجاهدین خلق
… گردهمایی حقوق بشری در تیرانا نمادی از اراده و تلاش افرادی بود که روزگاری در اسارت سازمان مجاهدین خلق بودند و اکنون با ارادهای قوی برای زندگی آزاد و مستقل مبارزه می کنند. این گردهمایی بدون هزینه های گزاف و با همت و تلاش بی وقفه اعضای انجمن نجات آلبانی برگزار شد. این رویداد نشان داد که حتی با منابع محدود، می توان پیام آزادی و حقوق بشر را به گوش جهانیان رساند.
گردهمایی بزرگ حقوق بشری در تیرانا توسط رسانه ها و تلویزیون های آلبانی پوشش گسترده ای یافت. این پوشش رسانه ای باعث شد تا مردم آلبانی و جامعه بین المللی از واقعیت های پشت پرده سازمان مجاهدین خلق و نقض حقوق بشر توسط این سازمان آگاه شوند. این آگاهی بخشی نقش مهمی در تضعیف موقعیت سازمان در آلبانی داشت….
انتخابات به سبک مجاهدین خلق
… بعد از اعلام مسئول اولی مریم در جلسه وقتی که رجوی از جمعیت پرسید آیا کسی در رابطه با این انتخاب سؤال و یا مخالفتی ندارد، یکی از اعضای زن شرکت کننده دست راست خود را بلند کرد و گفت: به نظرم من خواهر طاهره (ثریا شهری) توانمندی و صلاحیتش از خواهر مریم بیشتر است. با بیان این جمله ابتدا سکوت سنگینی بر سالن حاکم شد و لحظاتی بعد گماشتگان رجوی که معمولا به هنگام انجام هر نشست خود را به پشت میکروفون می رساندند با حمله و هجوم و داد و فریاد عضو بیچاره را چنان به وحشت انداختند که دیگر زبانش بند آمد!
… جالب است تشکیلاتی که در تمام پروسه اش حتی یک انتخاب و رای گیری به خود ندیده و کاندیدای رقیبی معرفی نکرده، انتخابات ایران را فرمایشی و از پیش تعیین شده می داند و از حق رأی پایمال شده مردم ایران سخن می گوید!…
*دوشنبه 11 تیر
در این روز کلاً 8 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:
برنامه ای که طبق معمول در آن خبری از ایرانیان نبود
برنامه سالانه فرقه تروریستی رجوی برگزار شد و باز هم طبق معمول خبری از ایرانیان نبود و حاضرین در جلسه افراد خارجی بودند که اکثر قریب به اتفاق شان عنوان “مقام پیشین” داشتند. یعنی فعلاً کاره ای نیستند و منصبی ندارند.
اما برنامه امسال چند نکته داشت.
اولاً رجوی ها حتی نتوانستند شهروندان کشورهای دیگر را با وعده غذای گرم، اقامت در هتل، گردش در پاریس، هدیه، پول و . . . جمع کرده و به برنامه شان ببرند. زیرا از چند روز قبل فرقه تروریستی رجوی یک ضربه بزرگ دریافت کرده بود. پلیس فرانسه متوجه اقدامات غیرقانونی آن ها در فرانسه شده بود و یکی از پایگاه هایشان در پاریس را مورد بازرسی قرار داد و متوجه شد که سه تن از نفرات فرقه به صورت غیرقانونی در فرانسه حضور دارند و آن ها را اخراج نمود. یعنی دولت فرانسه متوجه شد که فرقه رجوی طبق معمول نمک صاحبخانه اش را می خورد و نمکدان را می شکند و به قانون صاحبخانه احترام نمی گذارد. از این رو دولت فرانسه مریم رجوی را ممنوع الخروج کرد. این ضربه بزرگ در ادامه سلسله شکست هایی است که فرقه رجوی متحمل آن شده و در مسیر اضمحلال با آن ها مواجه می شود.
دوماً دست به دامان بدترین دشمنان ایران و ایرانی یعنی مایک پمپئو و مایک پنس که اعضای دولت ترامپ بودند و بدترین کارها را در رابطه با تحریم مردم ایران و فشار اقتصادی به ایران اجرا نمودند، شدند….
مجاهدین خلق در سراشیبی سقوط محتوم – قسمت سوم و پایانی
عکس العمل های زبونانه
… سازمان در حضیض ذلت، باید تن به پوسته شکنی استراتژیک بدهد، حال که نیروهای سازمان درگیر هیچ جنگی نیستند و جملگی پیر و فرسوده شدند، دیگر انقلاب درونی و تجرد اجباری موضوعیتی ندارد، که اگر دراین موضوع هم کاری نکند، تلاشی تمامیت سازمان در سرنوشت او مقدر شده است، رهبر که “مرحوم” است، مریم هم که احتمالاً مریضی لاعلاج گرفته است و به آلبانی ممنوع الورود شده است و از فرانسه هم به دلیل پرونده های مفتوحه قضایی ممنوع الخروج است، در سازمان هم که سلسله مراتب را به سخره می گیرند، زنان رده بالا هم خود به خوبی می دانند که چیزی در چنته ندارند، نیروهای رده پایین اعم از زن و مرد هم هیچ انگیزه ای برای ادامه این بیراهه ندارند، سازمان در کلیت خود در آلبانی و درون حصارهای مانز زمینگیر شده است، حال در روزها و ماه های آینده منتظر هستیم تا شاهد سقوط هرچه بیشتر وضعیت نابسامان سازمان باشیم، چرا که سازمان ظرفیت اصلاح و تغییر ندارد، که اگر قطره ای آزادی بخواهد بدهد، تا غروب آن روز هم دوام نخواهد آورد. رهبران سازمان در این وانفسا، بهتر است حداقل مجوز ملاقات اعضا با خانواده هایشان را صادر کند، بلکه از این رهگذر نفسی در کالبد نابود شده خود بدمد.
برنامه سالانه مریم رجوی برای پرچم ها!
این همه ولخرجی و آخر هیچ
بعد از دستگیری مریم رجوی در سال 82 در فرانسه و آزادی او بعد از چند روز چنان در بوق و کرنا کردند که انگار چندین دهه مریم رجوی زندانی بوده است و مانند یک به اصطلاح قهرمان از او استقبال کردند و برای این که این آزادی را مهم جلوه بدهند هر ساله برنامه ای به همین مناسبت در کشورهای مختلف ترتیب می دهند .
مریم رجوی که از آلبانی رانده شده و در فرانسه گیر کرده و به دستور دولت فرانسه نمی تواند از آن کشور خارج شود سعی کرد این بار لابی های پولکی غربی را حول خودش در اوور جمع کند و مراسم سالانه را در برلین آلمان برگزار نماید .
… در مراسم برلین، اگر به فیلم هایی که پخش شده دقت کرده باشیم به مانند همیشه دستگاه تبلیغاتی رجوی با دستکاری کردن فیلم ها سعی نمودند جمعیت حاضر را زیاد جلوه بدهند ولی تنها چیزی که فراوان در آن دیده می شود پرچم بود و از تعداد انسانها بیشتر. این گردهمایی نشان از شکست بسیج فرقه رجوی در اروپا بود حال هر چقدر مریم رجوی می خواهد در فرانسه کنار لابی های پولکی خود دم از آزادی بزند ولی همه متوجه شدند زنی که بیش از چندین دهه خواب ریاست جمهوری می بیند و دیگر اجازه بازگشت به آلبانی و خروج از فرانسه را ندارد بهتر است در همان اوور بماند و با لابی های پولکی اش پز آزادیخواهی سر بدهد!…
درباره حمله اوباش چماق دار رجوی به ایرانیان در خارج از کشور
… حمله وحشیانه به شهروندان ایرانی در کشورهای آزاد اروپایی که بر حق انتخاب آزاد شهروندان صرف نظر از عقاید سیاسی آن ها تاکید دارند و ایجاد اختلال در روند شرکت آن ها برای دادن رای نشان می دهد که مجاهدین خلق تا کجا به عنوان یک فرقه سکت و کنترل ذهن مخرب با بدیهی ترین حقوق شهروندی در تضاد است! سازمانی که از حق انتخاب پوشش و ضرورت مبارزه با حجاب اجباری سخن می گوید چگونه است که حق انتخاب پوشش را برای یک خانم که آزادانه گذاشتن روسری را انتخاب کرده برنمی تابد؟ و برخلاف تمامی شئونات و عرف اخلاقی با خشونت و زور در خیابان روسری از سر یک خانم که حتی شهروند جمهوری اسلامی نیست و در کشور اروپایی زندگی می کند، این حق را برای وی به رسمیت نشناخته که آزادانه نوع پوشش را خود انتخاب کند!…
پاسخ کودک سربازان به حملات مجاهدین خلق
… این شمار از کودکان مجاهدین خلق که اخیراً لب به سخن گشوده اند، آگاه هستند که برچسب زنی های مجاهدین خلق پایانی ندارد اما مصمم هستند که صدای خود را به گوش جامعه جهانی برسانند. امیر یغمایی پس از نمایش مستند از تلویزیون سوئد در حساب کاربری خود از وظیفه ای که بر دوش خود احساس می کند، نوشت: “امروز وقتی رفتم بیرون حس عجیبی داشتم. خواب و رؤیا مرزهایش مخدوش شده بود. ما به هدف خود رسیدیم. مریم رجوی می گفت “می توان و باید” ما هم به نوعی با این شعار پیش رفتیم. الان حس می کنم وظیفه خودم را نسبت به آن امیر ۱۴ ساله انجام دادم. مستند به تاریخ سیاسی معاصر ایران پیوست.”
این جوانان بازمانده از والدین مجاهد، تکلیف خود را با هویت، گذشته و حال خود روشن کرده اند. گویی که آن ها معنای تازه ای در زندگی خود یافته اند، رسالتی که در آن به گفته امیر اصالت با حقیقت است. او به هوادارانی که به او حمله می کنند هشدار می دهد که با هر پیام توهین آمیز آن ها یک افشاگری تازه انجام می دهد و محمدرضا شجاعانه می گوید: “از این پس صدایم را علیه فرقه پلیدتان بلندتر خواهم کرد.”
پیام عضو رها شده از تشکیلات مجاهدین خلق برای اعضای اسیر در فرقه
برای باقی مانده زندگی خود تصمیم بگیرید
… دوستان و عزیزان، در حال حاضر ابرقدرت ها هم با تمام ید و بیضا و قدرت و توانایی های متعارف و غیرمتعارف شان جرات ندارند به ایران عزیز و پهناور ما، گوشه چشمی نگاه کنند . که این قدرت و توانایی محصول حضور فعال فرزندان و جوانان، مردان و زنان این سرزمین است. درست این همان ایران است که رجوی سال ها با پشتیبانی صدام و بعداً آمریکا بادی در غبغب می انداخت و با کلت کمری و رولور عاریه ای صدام هل من مبارز می طلبید و برای فتح این کشور پهناور خیال بافی می کرد و من و شما متاسفانه با شستشوی مغزی، خام و مدهوش این رؤیاهای پهلوان پنبه ای رجوی بودیم.
… به خود آیید، تصمیم بگیرید، یقین کنید، اما باز تاکید دارم یقین کنید که راه رجوی، آرمان رجوی در بن بست محض قرار دارد و حتی برای ادامه حیات ننگین خودشان نیز هیچ کورسویی از امید نیز وجود ندارد….
خدا سرنوشت مرا از سر نوشت
مسعود رجوی بارها در نشست های مختلف مدعی بود که هیچ فرقی بین یک فرمانده و یک رزمنده وجود ندارد الا در برخی امکانات کاری که بالأخره نیاز کاری او می باشد، اما به لحاظ خورد و خوراک و درمان و امکانات رفاهی هیچ تفاوتی بین اعضا وجود ندارد.
… همزمان با شروع بیماری من یکی از فرماندهان بالای تشکیلات به نام محمود مهدوی کوچکسرائی (با نام مستعار محمود قائم شهر) نیز دچار سرطان ریه شد که وی را بلافاصله با یک هواپیمای اختصاصی از عراق به فرانسه منتقل کردند تا بلکه در آنجا تحت معالجه قرار گرفته و نجاتش یابد. وقتی دیدم که اتاقی که آقای مهدوی در آن بستری بود خالی شده است پرس و جو کردم که ایشان کجا رفته است که پرسنل درمانگاه گفتند: او را به فرانسه اعزام کردند!
خیلی طبیعی بود که برایم سؤال شود که چرا مرا هم با او نفرستادند، مگر رهبری سازمان نگفته بود که فرقی بین اعضا و فرماندهان نیست وهمگی از یک حقوق برخوردار هستند، خلاصه تناقض داشت خفه ام می کرد، نتیجه گرفتم که حرف های رجوی یکی بعد از دیگری پوچ و تو خالی از آب درمی آید….
*سه شنبه 12 تیر
در این روز 12 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:
بساط خیمه شب بازی سالیانه مجاهدین خلق سوت وکور تر از همیشه
… آنچه بیش از گذشته به ذوق می زد، عدم شرکت جامعه ایرانیان خارج از کشور بود که همه ساله و با ترفندهای مختلف آن ها را به این مراسم می کشاندند. رهبران مجاهدین خلق تلاش کرده بودند که کسادی و بی رونقی بساط خیمه شب بازی خود را با بهره بردن از تکنیک های فیلمبرداری و سرهم بندی صحنه های مختلف، پنهان کنند و فیلم جمعیت را بیش از انچه در عمل مشخص بود نشان دهند که در این رابطه هم مفتضح شدند.
در هنگام نمایش فیلم مراسم، دوربین فیلمبرداری قبل از این که به انتهای سالن رفته و جمعیت را نشان دهد به سرعت به جلو برمی گشت به طوری که بد جوری به ذوق می زد. در مجموع علی رغم صرف هزینه های بالا و به کارگیری تمام امکانات هیچ دستاورد جدی نصیب آن ها نشد. فرقه مجاهدین خلق سال هاست تلاش دارد عدم پایگاه اجتماعی و حمایت های مردمی را با برگزاری چنین برنامه هایی پوشش دهد تا بتواند خود را از تکاپو نیندازد ولی هرسال اوضاع به روال و شرایط وخیم تری برای آن ها رقم می خورد. آن ها حتی درمیان حامیان خارجی خود که روزی محاسبه می کردند می توانند از قبال نمد مجاهدین خلق برای منافع دراز مدت خود در ایران کلاهی بسازند هم در انزوا قرار گرفته اند چرا که آن ها به مثابه دستمال استفاده شده دیگر تاریخ انقضایشان به سر آمده است و حرف جدی برای گفتن ندارند.
گردهمایی انجمن نجات آلبانی: تلاشی برای آزادی و پیوند دوباره
… سازمان مجاهدین خلق به شدت در مقابل این گردهمایی ها مقاومت کرده و تلاش کرده است تا صدای خانواده ها به تلویزیون ها و رسانه ها نرسد. این سازمان که ارزش انسانی و زندگی با خانواده را نادیده می گیرد، از هرگونه تلاش برای برقراری ارتباط اعضای خود با خانواده هایشان جلوگیری می کند. این واکنش ها نشان دهنده ترس سازمان از افشای حقیقت و حمایت مردم از خانواده ها است.
رسانه ها و تلویزیون های آلبانی نقش مهمی در انعکاس صدای خانواده ها و افشای نقض حقوق بشر توسط سازمان مجاهدین خلق داشته اند. پوشش گسترده گردهمایی های حقوق بشری در تیرانا باعث شده است تا مردم آلبانی و جامعه بین المللی از واقعیت های پشت پرده این سازمان مطلع شوند و از تلاش های خانواده ها برای آزادی و ارتباط دوباره با عزیزانشان حمایت کنند.
هدف نهایی انجمن نجات آلبانی و خانواده ها، بازگشایی درب های اسارتگاه و بازگرداندن عزیزانشان به آغوش خانواده است.
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت هجدهم
… رجوی در آخرین نشست خود با سرانش گفت، اگر به سمت وطنمان ایران حرکت کردیم ، من و مریم و ستاد فرماندهی شما که از زنان تشکیل شده است جلودار ستون شما هستیم. بعد از چند روز خبردار شدیم که مریم قبل از جنگ دست ستاد فرماندهی خودش را گرفته و به فرانسه گریخته است.
در کشورهای اروپایی، نمایش وحشتناکی به راه انداخته بودند. تعدادی از هوادارها و اعضا را وادار به خودسوزی مقابل سفارت فرانسه کردند. ندا حسنی و صدیقه مجاوری و چند نفر دیگر در جریان این خودسوزی ها جان خود را از دست دادند. عده ای هم مشکلات جسمی پیدا کردند.
در پادگان اشرف هم نشست گذاشتند و افراد را ترغیب کردند تا برای خودسوزی اسم بنویسند و داوطلب شوند. می گفتند که بنزین با خودتان به جلوی درب ورودی اشرف ببرید و جلوی آمریکایی ها خودتان را به آتش بکشید تا آمریکایی ها بدانند خواهر مریم چقدر فدایی دارد. اگر خودتان را به آتش بکشید خواهر مریم زودتر آزاد می شود. هیچ کس در اشرف خودش را به آتش نکشید. سران رجوی از این موضوع به هم ریخته بودند….
رسالتی که اعضای انجمن نجات برای خود تعریف کرده اند
… تک تک اعضای جدا شده ای که در انجمن نجات گرد هم آمده اند و در کنار کار و زندگی عادی شان، برای رهایی دوستان سابقشان تلاش می کنند می توانستند بعد از رهایی، به دنبال زندگی عادی شان بروند و تلاش شان بیشتر در این جهت باشد تا خاطرات تلخ گذشته را فراموش کنند و ذهن و زندگی شان را از نو بسازند.
تک تک این افراد، سال های سختی را در زمان حضور در سازمان رجوی تجربه کرده اند و سرنوشت تلخی از سر گذرانده اند. شاید یادآوری آن لحظات سخت و آن سال های جانکاه، کار راحتی نباشد. هر یادآوری نیشتری است بر قلب و روح شان. اما این افراد این سختی را به جان خریده اند چرا که عهد و پیمانی با خود و با دیگر دوستان شان دارند.
این افراد بعد از رهایی و با مشاهده سختی هایی که خانواده هایشان در سال های فراق و دوری تجربه کرده اند، رسالتی برای خود تعریف کردند و آن کمک به افراد گرفتار در بند فرقه رجوی و خانواده های این افراد است تا دوباره به هم برسند و دوباره کانون خانوادگی شان گرم شود….
*چهارشنبه 13 تیر
در این روز مجموعاً 11 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:
هزینه های هنگفت، سخنرانان پرشمار و انعکاس خبری نزدیک به صفر
… کاربران شبکه های اجتماعی نیز پس از برگزاری گردهمایی امسال اهمیتی به کاربرد هشتگ های ضد مجاهدین ندادند و به نوعی ترجیح دادند این تشکیلات و سران آن را نادیده بگیرند. به طوری که حتی محمدرضا ترابی، کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق که پیش از این از کاربران شبکه های اجتماعی خواسته بود با طوفان توییتری علیه مریم رجوی به مقابله با اجلاس مجاهدین بروند، در حساب کاربری خود اعلام کرد که پیشنهادش اشتباه بوده است و نادیده گرفتن مجاهدین خلق بهترین روش مواجهه با این فرقه خشونت طلب و بهترین راه اثبات غیرمردمی بودن آن است.
تجمعات مجاهدین خلق با کلید واژه های تکراری و متناقض با ماهیت این تشکیلات طبل توخالی مسعود و مریم رجوی است که سال هاست مورد تغافل ایرانی های داخل و خارج از کشور است. تغافل به معنای نادیده گرفتن آگاهانه نشان می دهد که مخاطب ایرانی همواره چند گام از ماشین پروپاگاندای مجاهدین خلق پیش تر است.
سؤال های چالشی دخترم
از دوران نوجوانی وضعیت وخیم معیشتی همشهری هایم در بزرگ ترین بندر کشور یعنی بندر امام (بندر شاهپور سابق) و خانه های کپری و حلبی در بزرگ ترین قطب اقتصادی کشور با آن همه اسکله و تجهیزات بندری و پتروشیمی و درآمد هنگفتی که از تولیدات این مراکز به خزانه دولت سرازیر می شد و بعد فقر مفرط مردم من را وارد عرصه سیاست کرد. و از آن به بعد در تلاش برای بهبود وضعیت همشهری هایم وارد داستان انقلاب 22 بهمن شدم. با این آرزو که با تغییر حاکمیت اوضاع دگرگون شود. با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 و به یمن آزادی های به دست آمده از خون شهیدان انقلاب گروه ها و جریانات سیاسی مختلفی وارد عرصه اجتماعی کشور شدند. آن ها همگی با شعارهای جذاب و دادن وعده های بهبود وضعیت معیشتی مردم تلاش می کردند هر کدام بخش هایی از اقشار مردم را به سوی برنامه های خود جلب کنند.
سازمان مجاهدین خلق با سابقه مبارزاتی و اعدام رهبرانش و همچنین شجاعت برخی از اعضا در دادگاه های رژیم شاه و گذشتن از جان برای آنچه حقوق مردم عنوان می کردند به دلیل اصرار بر ایدئولوژی اسلامی و تاکید بر عدالت امام علی (ع) و ایجاد جامعه ای عاری از طبقات و حمایت از قشر ضعیف کارگر و دهقان زمینه های جذب من را که به شدت تحت تاثیر شعارهای آن ها قرار گرفته بودم، فراهم کرد. واینچنین بود که با آرزوی بهبود وضعیت مردم به این جریان پیوستم….
ضرورت طرح دعوی از سوی خانواده های اعضای اسیر در کمپ مجاهدین خلق
… انجمن نجات که رسالت انسان دوستانه را در این سال ها بر دوش داشته است، در کنار خانواده های چشم انتظار تلاش می کند تا صدای آن ها را در دادخواهی علیه سران مجاهدین در داخل کشور و سرتاسر جهان به ویژه در کشورهای میزبان مجاهدین طنین انداز کند.
… با توجه به اعلام رسمی قاضی پرونده مبنی بر آمادگی پذیرش شکایت خانواده های عضو مجاهدین خلق که هم اکنون اسیر فرقه رجوی هستند و متاسفانه کشورهای میزبان به ویژه مقامات مسئول کشور آلبانی هم دست با مجاهدین خلق، خانواده ها را از دست یابی به حق مسلم ملاقات منع کردند. از ریاست دادگاه درخواست و انتظار داریم تا تمهیداتی عاجل فراهم گردد تا دعوی این دسته از خانواده ها که سالهاست از دیدار فرزندان خود توسط سران مجاهدین با همکاری میزبان شان منع شدند ضمن ثبت رسمی مورد رسیدگی قرار بگیرد.
پاسخ خانواده ها به مریم رجوی درباره انتخابات ایران
… شرایط بیرون از فرقه ی شما بسیار متفاوت است. تک تک افراد حق دارند مسائل را تجزیه و تحلیل کنند و اگر دوست داشته باشند از حق طبیعی خود در تعیین سرنوشت و آینده کشورشان شرکت کنند و هر کسی که صلاح می بینند را انتخاب کنند.
انجمن نجات به عنوان یک تشکل مردم نهاد و غیردولتی هیچ گاه در منازعات انتخاباتی جمهوری اسلامی و حمایت و نفی جناح بندی های داخلی آن شرکت نکرده و نمی کند چون فعالیت انجمن نجات عمدتاً غیرسیاسی و حقوق بشری است و وظیفه و مسئولیتش تلاش برای احقاق حقوق اعضای دربند فرقه و آزادی آن هاست تا به اعضا بعد از پروسه جدایی شان این فرصت داده شود تا در منتهای آزادی مسیر آینده زندگی خود را تعیین کنند.
با این حال شاید بد نباشد رهبران فرقه ببینند و بدانند که حق دخالت در امورات خانواده ها و اعضای جدا شده را ندارند.
اندر حکایت سیرک مریم رجوی در برلین
… مهم ترین کاربردی که این نمایش ها برای سران مجاهدین خلق دارد این است که به اربابان شان خودی نشان بدهند و اثبات کنند که هنوز هم برای مزدوری و جاسوسی و خیانت به وطن، قابل استفاده هستند تا خدای نکرده اربابان شان آن ها را به زباله دان منتقل نکنند.
به این ترتیب همچون سال های گذشته دست به کار شدند. از سخنران و شرکت کننده و شعار دهنده گرفته تا پرچم و پلاکارد و … همه و همه را با صرف هزینه های هنگفت خریدند. از همه گران تر سخنران های اجاره ای بودند تا بیایند و حرف هایی بزنند که به مذاق مریم رجوی خوش بیاید و بعد به ریشش بخندند. چرا که خودشان هم می دانند این حرف ها از زبان چند مقام اسبق، آبی برای مجاهدین گرم نمی کند که هیچ فقط میلیون ها دلار از کیسه شان خارج می کند….