سال ها قبل وقتی در درون سازمان بودیم رجوی شیاد برای فریب ما، خیلی وقت ها می گفت که هیچ حامی و پشتیبانی جز مردم ایران ندارد و علاوه بر جمهوری اسلامی، تمام دول استعماری هم بر علیه او هستند!!! و تمام گروه های ایرانی که می گویند مخالف حکومت ایران هستند، دروغ است و آنها هم متحدان بالفعل حکومت ایران بوده و دشمن من هستند!!! بنابراین « کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من »!!! که همانا « ارتش آزادیبخش و مردم ایران» می باشند.
گذشت زمان اگرچه نتوانسته آن گونه که باید جنایات پنهان و آشکار رجوی را به همه بنمایند و آنچه که هویدا شد بی شک بخش کوچکی از چاه بی انتها است، اما با این وجود خیلی از فریب کاری های رجوی دجال را رو کرد. از آن جمله می توان به کنار زدن نقاب « ضد امپریالیستی » و « ضد استعماری » این شیاد اشاره کرد.
امروز کار رجوی وطن فروش به جایی رسیده که زن خارجه دوست او نه تنها در شرایط سخت « ارتش آزادیبخش را ول کرد و به اروپا گریخت »!!! بلکه در آنجا هم تا میتواند با از ما بهتران می پرد و کاری به مردم ایران نداشته و مستمراً از این سناتور یا فلان مقام سابق غربی برای حمایت گدایی می کند و به ازای آن تا می تواند جاسوسی و چاپلوسی می نماید.
اخیرا مریم قجر از اینکه « نمایندگان امپریالیسم و استعمارگران» سابق و « دوستان و پشتیبانان» فعلی رجوی یعنی برخی نمایندگان انگلستان با حمایت از او شروع به خاراندن پشتش کردند، در پیامی از آنان تشکر کرده است. در ابتدای پیام برای چاپلوسی چنین آمده است:
« نمایندگان محترم مجلس عوام و اعیان انگلستان:
به همه شما بخاطر تلاش هایتان در دفاع از مردم ایران و بویژه ساکنان اشرف درود میفرستم. »
سپس فریبکارانه بر اساس آنچه از محضر شوهر دوم و استاد خود آموخته است چنین مظلوم نمایی می کند:
« اشرف امروز تحت شدیدترین فشار ها قرار دارد…. آنها هر گونه آسایش را از ساکنان اشرف سلب کرده اند.»
اشرف نام مستعار رجوی و افکار فرقه ای پلید و جنایتکارانه اوست. با این معنا البته رجوی تحت شدیدترین فشارها قرار دارد و آسایشش سلب شده است، چرا که خانوادهها در بیرون درب اشرف مصمم و خستگی ناپذیر ایستاده اند تا با عزیزان خود دیدار کنند، دیداری خارج از کنترل و استیلای تشکیلات اختاپوسی فرقه رجوی، این یعنی ارتباط برقرار کردن اعضا با دنیای بیرون، یعنی مهلک ترین ضربه به تشکیلات فرقه که افراد را در محیطی بسته و به دور از جهان در اشرف اسیر کرده و اجازه آگاه شدن و بیداری را به افرادش نمیدهد.
اشرف نام مستعار رجوی هاست و بنابراین همچون برفی که با حضور آفتاب آب خواهد شد، آنان از رو شدن دست خود در صورت ایجاد ارتباط اعضای اسیر با خانواده هایشان می ترسند و به همین دلیل تحت شدیدترین فشارها قرار گرفته و آسایششان سلب شده است.
امروز دیگر صدامی نیست تا سلاح و پول در اختیار رجوی بگذارد و به او آزادی عمل کامل در درون خاک عراق و استفاده از خاک عراق برای تجاوز و انجام عملیات در درون ایران را بدهد. به همین خاطر رجوی شدیدا تحت فشار قرار داشته و به اربابان جدیدش شکایت می برد.
امروز به دلیل جنایات بی شمار رجوی جلاد و افشاگری های گسترده افرادی که از فرقه گریخته و از آن جدا شده اند، چهره او آنقدر سیاه شده که حتی آمریکا هم برای پرهیز از بدنام شدن حاضر نیست بطور مستقیم از او حمایت کند و ناگزیر نیروهایش را از قرارگاه اشرف بیرون کشید. به همین دلیل رجوی های نوکرمنش تحت فشار قرار گرفتند و آسایش شان سلب شده است.
مریم رجوی که همچون همسر جانی خود تحت فشار همه جانبه قرار گرفته است در آخر پیام خودش التماس دعایش را بیان می کند و از دولت انگلستان می خواهد که از اشرف (بخوانید رجوی) حفاظت کند:
« من همچنین دولت انگلستان را به ایفای یک نقش فعال در قبال حفاظت اشرف فرا میخوانم.»
معلوم می شود که تمام آه و فغان های این زوج جلاد برای چه بوده است. آنها که دیگر آفتاب دیکتاتوری شان به غروبش نزدیک می شود با چنگ زدن به هر خس و خاشاکی می خواهند چند صباحی به عمر ننگین فرقه ای خود ادامه دهند اما همانطور که مزدوری برای صدام نتوانست برای رجوی وطن فروش کارساز باشد، مزدوری برای دیگران هم کمکی به او نخواهد کرد و سرانجام سرنوشت او همانی است که برای همه ستمگران بوده است.