اخیرا تعدادی از خانواده های استان مازندران برای ملاقات با عزیزان خود به درب قرارگاه اشرف مراجعه نمودند، اگرچه آنها بدلیل ستمگری و جنایت پیشگی رجوی ها، موفق به دیدار نشدند اما این سفر موجب گردید تا آنها خیلی بیشتر از پیش به عمق جنایات و دجال گری رجوی ها پی برده و از نزدیک چیزهایی را مشاهده کنند که تا قبل از آن در مخیله شان نمی گنجید.
به همین دلیل نگرانی خانواده ها نسبت به وضعیت و آینده عزیزان شان بسیار بیشتر از قبل گشته و در این راستا مستمرا پیگیر این هستند که صدای خود را به گوش یونامی، دولت عراق و سازمان های حقوق بشری رسانده و از آنان برای ایفای نقش حقیقی خود و کنار گذاشتن بازی های سیاسی و جلوگیری از ادامه اعمال ضد بشری و نقض حقوق بشر توسط فرقه رجوی کمک بخواهند.
در این راستا تعدادی از این خانواده ها در دفتر انجمن استان گرد هم آمده تا ضمن بیان مشاهدات خود از جنایات رجوی ها در اشرف، خواهان تلاش بیشتر برای کمک به آزادی عزیزان اسیر خود شدند.
در این گردهمایی هر یک از آنان به گوشه هایی از ستمگری و ظلم رجوی ها اشاره کرده و همگی بر این موضوع تاکید داشتند که عزم آنان برای رسیدن به ابتدایی ترین حق قانونی خود یعنی « ملاقات حضوری » جزم بوده و تا آزادی عزیزان اسیرشان از اسارت گاه اشرف از پای ننشسته و آنقدر به درب قرارگاه اشرف می روند تا این درب باز و اسیران درون آن آزاد گردند و از این خواسته ذرهای کوتاه نخواهند آمد.
در ابتدا مسئول نشست ضمن خوش آمدگویی به خانواده ها، صحنه هایی از فیلم حضور 11 ماهه خانواده های استان های مختلف در جلوی درب قرارگاه برای حضار پخش و سپس توضیح مختصری از وضعیت حاضر قرارگاه و نفرات سازمان در قرارگاه و اینکه مشاهدات فعلی از وضعیت حاضر اشرف برایمان غیر قابل باور بوده است از همگان خواست تا آنچه که قبل از رفتن به عراق و حضور در جلوی درب اشرف در مورد بستگان و سایر افراد و وضعیت آنان در آنجا فکر می کردند و واقعیاتی که در مدت حضور خود در اشرف به آن رسیده اند را برای حضار توضیح دهند.
ابتدا آقای حمید فرخی برادر اسیر فرقه رجوی ایرج فرخی که به همراه یکی دیگر از برادرانش از جلوی درب اشرف برگشته بود بیان داشت: ما در سال 83 نیز برای انجام ملاقات به قرارگاه اشرف رفتیم که سازمان به ما اجازه ملاقات داد و توانستیم برادرمان را در آنجا ببینیم و کلا وضعیت قرارگاه خیلی بهتر از این بود و به جای اینکه سال به سال پیشرفت می کرد و بهتر می شد بلکه بدتر شد و الان در وضعیت فلاکت باری هستند و رجوی افراد را در کوزه کرده و سرش را بسته است و ما بعنوان خانواده اعضا حتی نمی دانیم که آنها با ماندن در بیابان های عراق چه چیزی را می خواهند ثابت کنند آنها حتی هیچ اختیاری از خود ندارند و مگر عمر انسان چقدر است که خودشان را به امید شعر و شعارهای رجوی در آنجا الاف نمودند.
سپس مجری نشست برای تفهیم بیشتر موضوع خطاب به حضار اظهار داشت: شما نباید گناه و تقصیر این کار را به گردن بچه ها بیاندازید و عزیزان خود را مقصر بدانید اینها با شعار برپایی جامعه عاری از طبقات رجوی ملعون و دروغگو فریب خوردند و امروز اسیر فرقه رجوی در اشرف شدند و در تشکیلات مخوف اشرف تمامی راهها را به روی خودشان بسته می بینند پس ما باید تلاش مان را بیشتر کنیم تا راهی برای رهایی آنان از جهنم اشرف باز کنیم و این امید را در دل آنها زنده کنیم تا آنان باور کنند که خانواده آنان آنها را فراموش نکرده اند و راه بازگشت هنوز وجود دارد.
به دنبال این توضیحات آقای مهدی رمضانی که خواهرش یکی از اعضای اسیر فرقه در قرارگاه اشرف است اظهار نمود: که ما از سال 59 و 60 خانوادگی در مناسبات سازمان بودیم و برای او فعالیت می کردیم خودم هم چند سال زندان بودم آنچه که ما تاکنون از سازمان برداشت و توقع داشتیم مناسبات آن را یک مناسبات سالم می پنداشتیم ولی آنچه که ما الان و در این مدت ملاقات شاهد آن بودیم دو نقطه روبروی همدیگر بوده است و 180 درجه با همدیگر فرق داشت و با توجه به آموزه ها و کلاس های فاز سیاسی مسئولان سازمان که به اعضا و هواداران می دادند و آنچه که ما امروز شاهد آن در اشرف هستیم که رجوی دستور داد که اعضا با خانواده خود ملاقات نکنند و آن شعارهای ننگین را نسبت به خانواده های خود بدهند، زمین تا آسمان فرق دارد.
در ادامه بحث مسئول نشست از آقای رمضانی خواست تا توضیح کامل تری از این تناقض برای حضار بدهد و بیان داشت: شما که قبلا هوادار بودید و به قول خودتان آموزه های فاز سیاسی سازمان را داشته و چند سال به خاطر همین اعتقادات زندانی هم بوده اید و امروز هم در داخل کشور زندگی می کنید و شاهد این تناقض گفتار و عمل رهبران و رجوی وطن فروش هستید کمی بیشتر از آنچه در اشرف دیدید برای حضار و خانواده ها توضیح دهید سپس مسئول نشست ادامه داد: ای کاش من هم مثل شما در سال های فاز نظامی دستگیر و زندانی می شدم و یا در موقع فرار و خروج از مرز دستگیر و پایم را می شکستند تا سالیان اسیر افکار فرقه ای رجوی در عراق و شریک جرم و وطن فروش او نمی شدیم و ننگ آن را بر پیشانی خود نمی زدیم.خدا را شکر روزی متوجه شدیم و خود را از جهنم تشکیلات او رها کردیم بخدا اگر این بچه ها در انجمن در حال تلاشند برای همین امر است که بتوانند سایر همراهان خودشان را متوجه کنند تا هر چه زودتر خودشان از زنجیر اسارت رجوی رها کنند و باقی مانده عمر را از ننگ رجوی پلید و کثیف پاک کنند و به زندگی آزاد و شرافتمندانه ای بپردازند به همین دلیل از شما می خواهم تا جهت روشن شدن بیشتر حضار توضیح کاملتری دهید.
آقای رمضانی در ادامه توضیحات تکمیلی خود چنین بیان داشتند:
من وقتی به خواهرم مریم در اشرف پیام می دادم گفتم که وقتی ما در زندان جمهوری اسلامی بودیم حداقل هر ماه 24 ساعت یا 48 ساعت مرخصی داشتیم و این رویه ثابت بود برای آنها که متاهل بودند بیشتر و آنهایی که مجرد بودند کمتر.
بدون محافظ و نگهبان می رفتیم و کارمان را انجام می دادیم با اینکه زندانی سیاسی بودیم بدون وثیقه این را حق را به ما داده بودند تا برویم خانواده مان را ببینیم و بیائیم و یا حتی برای بهداری و درس و… می آمدیم و می رفتیم اما متاسفانه آنچه که من آنجا در اشرف دیدم اصلا قابل تحمل نیست. خواهرم زندانی بود و از سال 66 تا به حال او را ندیدم و همه شان 10 سال، 15 سال و 20 سال بستگان خودشان را ندیدند چه کسی و چه عاملی باعث می شود که آنها نمی توانند با نزدیکترین کس خود ملاقات کنند نمی دانم در جایی که سگ و گربه از زندگی در آن محوطه بیزار و فراری اند آنها چگونه آنجا را تحمل می کنند. متاسفانه نمی دانم چه دست هایی در کار بود که ما نتوانستیم آنان را بینیم و ملاقات کنیم اما ای کاش راه کارهایی فراهم شود که بتوانیم زودتر آنها را ببینم و آن ها را از جهنم عراق خارج کنیم.
آقای هادی شبانی که خود بیش از20 سال اسیر فرقه رجوی در اشرف بود در پاسخ سئوال آقای رمضانی بیان داشت: آنچه که ایشان می فرمایند چه دست هایی در کار است که ما نتوانستیم ملاقات کنیم باید گفت اولا تنها کسی که از انجام ملاقات ضرر می کند رجوی است پس اوست که مانع اصلی ملاقات خانواده با عزیزان اسیر در اشرفند.
ثانیا: آنچه به انجمن نجات و انجمن های دیگر همچون انجمن سحر بر می گردد مستمرا در تلاش هستیم تا از هر دری که بتوانیم این امکان را فراهم کنیم تا هر چه زودتر خانواده ها بتوانند با فرزندانشان در بیرون اشرف و بدون حضور مسئولین ملاقات کنند چون ما معتقدیم که در صورت هرگونه ملاقات بدون کنترل 60 تا 70 درصد بچه ها فرار را بر قرار در اشرف ترجیح می دهند و حداقل اگر به داخل کشور بر نگردند دیگر به اشرف نیز بر نمی گردند.
ما امید داریم که با تشکیل دولت جدید عراق این امکان و راه کارهایی بوجود آید تا این عزیزان هر چه زودتر ا ز قرارگاه رجوی رهایی پیدا کنند و شماها هم از این دغدغه رهایی پیدا کنید.
ادامه دارد…
گردهمایی جمعی از خانواده ها در دفتر انجمن نجات مازندران – قسمت اول
خانواده ها: چهره واقعی رجوی فریبکار را فقط در اشرف می توان خوب شناخت.